دولت روحانی برای سینما پاقدم خوبی داشت . تولیدات روند روبه رشدی را طی کردند؛ پردیس ها و سالنهای بیشتری ساخته و افتتاح شد و به صورت طبیعی با اضافه شدن امکانات سخت افزاری، اقبال عمومی به سینما افزایش یافت. صف های مقابل سینما که زمانی رویا بود، دوباره محقق شد و ارقام فروش چندمیلیاردی به روندی طبیعی در سینمای ایران تبدیل شد.
به گزارش آذر صبح، به نقل از روزنامه همدلی، با این حال، این اتفاق در سال جدید افت محسوسی داشت . فیلم ها کمتر مورد اقبال قرار گرفتند و اگر به روند جدول و ارقام فروش نگاه بیندازیم، به اعدادی بین دو تا سه میلیارد تومان می رسیم . تابستان امسال شاهد افت بسیار زیادی سینمای ایران بودیم.
اگر از مسائلی مثل شروع ماه محرم و صفر و همچنین بازگشایی مدارس بگذریم، سینمای ایران در شیب تندی افتاده که احتمالا عاقبت خوبی برایش نخواهد داشت. دلیلش اما روشن است؛ تکرار سوژه های چند سال اخیر سینمای ایران . سینمایی که فعلاً با نوید محمدزاده و اصغر فرهادی زنده است و از لحاظ سوژه، تبدیل شده به سینمای اجتماعی ظاهراً دغدغه مند و حلالِ مشکلات، که فیلم هایش در بهترین حالت ممکن، نسخه دست چندمی از آثار فرهادی است.
تقلید، یکی از آفت های سینمای ایران است . چه در آغاز دهه هفتاد که موفقیت های جهانی عباس کیارستمی، تب کیارستمی شدن را گسترش داد، چه این روزها که همه به دنبال ساخت نسخه دیگری از » درباره الی « و » جدایی نادر از سیمین « هستند تا یک شبه به موفقیت های فرهادی برسند.
بر همین اساس، دیگر در سینمای ایران شاهد فیلم های کودکان، علمی-تخیلی، ورزشی، فانتزی و ترسناک نیستیم. در سینمای این روزهای ایران که وجودِ » آپارتمان «یکی از الزامات و شرایط اصلی اش محسوب می شود، حتما زن و شوهری وجود دارد که در دقیقه ۱۰ وارد بحرانی ابتدایی می شود و یا درگیریهای شدید مالی دارد یا زنی به شوهر یا شوهر به زن شک کرده است. خاصه که در سینمای این روزها جایی برای تخیل وجود ندارد. تنها یک سینما داریم به عنوان اجتماعی که آن هم به غلط، به عنوان یک ژانر یا زیرژانر دسته بندی شده است.
این مسئله و شباهت بین آثار سینمایی، به مرور در حال فراری دادن تماشاگران شده است. سینمای ما هم در حال مصرف کردن نوید محمدزاده است . درست مثل حامد بهدادِ دهه هشتاد که در سینمای ایران تبدیل به یک تیپ شخصیت عصبی شد و بعد از به تکرار رسیدن، بازار کمتری پیدا کرد. همین الگو با کمی تفاوت برای نوید محمدزاده نیز در حال رخ دادن است.
البته امیدواریم او از تجربه حامد بهداد درس بیاموزد و کمی بیشتر قدر خودش را بداند.
با این مقدمه نسبتاً طولانی به سراغ فیلم های تازه اکران شده سینمای ایران می رویم و آنها را از منظری که در موردش نوشتیم بررسی خواهیم کرد.
خفه گی
فیلم فریدون جیرانی ظاهرا برای او ادامه ای ست بر فیلم «پارک وی» هرچند گروه دیگری از منتقدان معتقدند آنچه جیرانی در « پار ک وی» به آن دست پیدا نکرد، بهانه ای شده تا او «خفه گی» را بسازد.
جیرانی از معدود فیلم سازان سینمای ایران است که به ژانرها علاقه مند است و خوشبختانه به خوبیآ نها را می شناسد. کارگردان پرکار سینمای ایران از معدود گزینه هایی است که می توان امید داشت تا زمانی سینمای وحشت یا حتی علمی-تخیلی را بیازماید.
خانه دختر
سرانجام بعد از سه سال، فیلم شهرام شاه حسینی اکران شد. نسخه ای که تماشاگران به آن گارد داشتند. گروهی معتقد بودند فیلم دچار سانسورهای فراوانی شده است؛ آنقدر که نسخه روی پرده، فیلمِ مغشوش و بی درو پیکری است که باعث گمراهی تماشاگرانش می شود. البته در روزهای اخیر، تهیه کننده فیلم در گفت وگویی اعلام کرد تنها دو دقیقه از فیلم نسبت به زمان جشنواره کوتاه شده است . اعلام این خبر توسط تهیه کننده باعث شد تا تماشاگران، پریشانی و بی درو پیکر بودن فیلم را نه تقصیر سانسور که متوجه فیلم نامه نویسش بدانند.
گروه دیگری از منتقدان معتقدند اگر این فیلم با همین سوژ ه ای که سه سال باعث توقیفش شده بود، در دهه شصت ساخته و اکران می شد، احتمالاً شاهد صف های طویلی در مقابل سینماها می بودیم. اما در این سا لها، سوژه این فیلم امر مهمی
تلقی نمی شود. کدام سوژه؟ پس فیلم را ببینید!
ایتالیا ایتالیا
چه نخستین فیلم کاوه صباغ زاده را دوست داشته باشیم، چه نه، باید برای ساخته شدن آثاری از این دست سپاسگزار باشیم. این که کارگردانی بی خیالِ سینمای اجتماعیِ دغدغه مند شده و تلاش کرده تا سینمای خودش را بسازد و در آن با همه چیز و همه کس شوخی کند، اتقاق مهمی است.
اگر در مورد این فیلم نقدهای مثبتی هم نخوانده اید، آن را چندان جدی نگیرید، احتمالا کسانی که از سینما توقع نصیحت کردن و جدی بودن دارند، از این فیلم استقبال نخواهند کرد. ولی باید برای ساخته شدن آثاری مثل این دست به دعا برداشت. سینمای تکراری ما به شدت نیازمند سوژه های این چنینی است.
مالاریا
باید در زمانی مناسب دلایل افت یکی از کارگردا نهای محبوبِ ابتدای دهه هشتاد سینمای ایران را بررسی کرد؛ این که چرا شهبازی فیلم به فیلم دچار افت شده است. امیدوارم گول جوایز فیلم« دربند » را نخورده باشید. در آن دوره از جشنواره، آنقدر تعداد فیلم های بد زیاد بود که هر فیلم متوسطی امکان دیده شدن داشت . سینمای ایران چه بلایی سرشهبازی درآورد که از فیلم » نفس عمیق « به » مااریا «رسید؟
هنرتجربه
اصلا بی خیال فیلم های دیگر شوید، هنوز می توان به گروه « هنر و تجربه» امید بست و در آن فیلم های نابی پیدا کرد. هنوز این گروه، امید بسیاری از علاقه مندان سینماست. هرچند که گروه های بسیاری شبانه روز در تلاش هستند تا این گروه را تعطیل کنند، اما این روزها وضعیت گروه از لحاظ اکران، وضعیت خوبی است.
از فیلم کوتاه تا مستند و سینمایی در آن یافت می شود . فیلم های درخشانی مثل » لیلا «ساخته داریوش مهرجویی که این روزها دوباره اکران شده است، در کنار فیلم موفقی مثل » خانه « اصغر یوسفی نژاد،» تمارض « عبد آبست، « پریناز « بهرام بهرامیان و » کایه دو فیلم «میلاد ثابت کار، ضیافت رنگارنگی از تنوع و کیفیت و هیجان را خلق کرده است.
همین روزها، برنامه اکران این گروه را جستجو کرده و آخر هفته خودتان را بسازید!
سعید قاضی نژاد