تعزیه و شبیه خوانی در ایران اسلامی قدمتی به درازای تاریخ دارد اما با وجود جایگاه ملی و معنوی والای این هنر، گرد فراموشی بر روی آن نشسته است.
آذر صبح/ سمیه گل محمدی: به بهانه برگزاری سوگواره نمایشی بغض صحنه (شبیه خوانی و پرده خوانی عاشورایی) توسط شبیه خوانان محلات و پرده خوانان مطرح استان آذربایجان شرقی که به همت واحد نمایش حوزه هنری استان آذربایجان شرقی در تبریز برگزار شد آذر صبح گزارشی در خصوص این دو هنر تهیه کرده که در ادامه می آید…
شبیه خوانی یا همان تعزیه به معنای عزاداری و سوگواری است
در طی دوران یکصد تا یکصد و پنجاه سال تکامل واقعیِ خود از لحاظ مضمون و شیوه اجرا و تنوع در موضوع، قسمی را ایجاد کرده که در آن جنبه عزاداری ندارد و علت آن است که هر پدیده اجتماعی با گذشت زمان تحول وتکامل مییابد..
تعزیه از جمله نمایشهایی است که ریشههای کهنی دارد وهمه مردم مثل هر سال ایام محرم را عزاداری میکنند، جامعه هنری به ویژه هنرمندان تئاتر در این روزها به شکل سنتی، آیینها و مناسک محرم را به جا آورده و عزاداری میکنند.
تعزیه به عنوان یک هنر نمایشی، اواخر سلطنت زندیه شکل گرفت؛ عدهای از محققان معتقدند، در دوره کریمخان زند، سفیری اروپایی به نام ویلیام فرانکلین که در ایران زندگی میکرد، اقدام به اجرای نمایش تراژدی در دربار کرد که بعد از تماشای این تراژدی از سوی کریمخان او دستور میدهد وقایع کربلا را نیز در شکل نمایش تراژدی به اجرا درآورند که از آن پس با توصیف وقایع کربلا به صورت متون و نسخ تعزیه، شبیهخوانی به شکل امروز پدید آمد.
پرده خوانی یکی از معروف ترین نمایشِ های مذهبی ایران
در این نمایش کسی با عنوان «پردهخوان» از روی تصویرهایِ منقوش بر پرده، مصایب اولیای دین ـبه ویژه اولیای مذهب شیعه ــ را با کلام آهنگین روایت میکند،.
پردهخوانی برآمده از نقالی و نقاشی مردمی بوده که پیشینه تاریخی آن را میتوان با نوعی «قوالی» (نقالی توأمانِ موسیقی و آواز) در ادوار پیش از اسلام مربوط دانست که پس از ورود اسلام به ایران، به دلیل محدودیتهای موسیقی، به نوعی «نقالی» ملی ـ مذهبی تغییر یافته است.
هنرهای نمایشی و آیینی نیازمند توجه و رویکرد جدی مسئولان مربوطه است و جز این راهی برای رشد این هنر و بازگشت به روزهای اوج آن در جامعه وجود ندارد چرا که هنوز هم هنرمندان بسیار موفق و البته گمنامی در گوشه و کنار کشور به اجرای این آیین ها می پردازند .
هنری که خلاقیت و ترکیب دیگر هنرهای آیینی را یک جا در معرض دید مخاطبان عام و خاص خود قرار می داد، امروز به جایی رسیده است که بیش از حدود ۵۰ تا ۱۰۰ پرده خوان و نقال وجود ندارد.
تعزیه آیین نمایشی سوگ در احیای مصائب عاشورا
به انزوا رفتن تعزیه از بعد هنری به این معناست که تعزیه آن جاذبه سابق را از دست داده است چون با آمدن جلوه های ویژه هنری، (صنایع فرهنگی) سینما و… پیشرفت های فنی و علمی، حتی مطالعه هم جاذبه اش را از دست داده است.
هر عنصر فرهنگی جدیدی که پا به جهان می گذارد عناصر فرهنگی گذشته را کنار میزند، تعزیه به لحاظ محتوا از دست نرفته اما جلوه های هنری آن به دلیل پرداخت نشدن کافی و شافی متناسب با دنیای مدرن، طبیعی است که کمرنگ شود.
آیین تعزیه در جریان سیر تاریخی خود به تدریج با «واقعه خوانانی» همراه شد که به جای تمام دسته عزاداری و با تسلط بر آوایی خوش و صدایی رسا، به تنهایی و یا دو نفره به روایت ماجرا می پرداختند و سایر اعضای گروه عزاداری به سینه زنی و زنجیرزنی اقدام می کردند.
رفته رفته جای این واقعه خوانان را «نقالان» و «شهادت خوانان» گرفتند و اسبابی از موسیقی رزمی مانند طبل، سنج و دمام نیز به همراهی آنان آمد و این آیین سوگ در مرحله تکامل خود شاهد حضور بازیگرانی بود که نقش پوش و شبیه پوش حاضران در واقعه عاشورا می شدند و هیئت عزادار نیز با ساختن میدانی و گرد آمدن به دور آن به تماشای آن اتفاق تلخ می نشستند و در انتها برای شهدای دشت کربلا به عزاداری می پرداختند.
با پیروزی انقلاب این هنر متعالی نیز همان طور که انتظار میرفت، جایگاه قابل توجهی در جامعه یافت و روز به روز از بالندگی بیشتری برخوردار شد؛ بیتردید دلایل اعتقادی در حفظ این سنت فرهنگی نقش مهمی داشته است.
تفاوت تعزیه با شبیه خوانی
شاید ساده ترین و در عین حال مستدل ترین تعبیر در راستای پیدایش تعزیه در کنار پذیرش شباهت های این آیین با نمایش واره های سوگ وسوز در ایران باستان، گواه بر این ادعا باشد که تعزیه در حقیقت شکل تکامل یافته مراسم عزاداری مسلمانان و به ویژه شیعیان سده های نخستین اسلام است که برای شهدای واقعه عاشورا صورت گرفته است.
آنچه که طی چند دهه اخیر به نام «شبیه خوانی» معروف شده، با ماهیت شکل گیری تعزیه در تضاد است، زیرا اصل و اساس بنیادین شکل گیری تعزیه بر پایه مراسم عزاداری استوار بوده و با اشکال نمایشی مراسمی چون «شبیه خوانی» کاملاً متفاوت است.
به بیان دیگر «شبیه خوانی» در راستای نشان دادن و نمایش مراسم «تعزیت» و عزاداری بر شهدای عاشورا که پس از واقعه کربلا و در خلال حمل کاروان اسرا به سمت شام برای مخاطبان امروزی که قرن ها با اصل آن اتفاق فاصله دارند، به وجود آمده است.
پرده خوانی هنرمند تبریزی زبان زد عام و خاص است
علی شفائی پرده خوان معروف استان اذربایجان شرقی نیز در این مراسم هنر پرده خوانی را بازگو کرد.
شفائی، زاده ۱۳۲۷ در روستای خشکناب از منطقه هریس آذربایجان است،از کودکی هنگامی که به روستایشان پردهخوان و درویش میآمده با پول توجیبی هایش به تماشای پردهخوانی می نشسته ، از همان ابتدا نقاشیهای روی پردهها را دوست داشته و در جوانی به رونوشت کتابهای چاپ سنگی پرداخته کتابهای چاپ سنگی نقاشی هم از آثار این هنرمند به شمار می رود.
وی در کتب علوم دینی تحصیل کرده و در روستا زندگی میکند و امور مذهبی و حل اختلافات مردم را عهده دار است و پرده خوانی، نقالی، شاعری، اذان گفتن، نویسندگی و تعزیه خوانی در متن زندگی دینی و اجتماعی وی قرار دارد.
شفائی درس روحانیت خوانده ولی مشکلاتی باعث ادامه تحصیل او شده؛ یکی مشکلات زمان و دیگری فقر خانواده؛ در بیست جلد از قبیل کتاب حدیث ،داستان راستان،روضه خوانی،تعزیه خوانی مختارنامه امیر ارسلان و… با دست خط خود نوشته است.
سوگواره نمایشی بغض صحنه هنر شبیه خوانی و پرده خوانی را به تصویر کشید
سوگواره نمایشی «بغض صحنه» در روزهای ۲۴ و ۲۵ شهریور ماه سال جاری که در محوطه تاریخی مسجد کبود برگزار شد هنر زیبای شبیه خوانی و پرده خوانی به صحنه رفت، در این مراسم هیئت عزاداری مسجد موسی ابن جعفر(ع) و هیئت شبیه خوانی شهیدان کربلای تبریز به اجرای شبیه خوانی و پرده خوانی خواهند پرداختند.
***
به راستی کدام هنر را در ایران و اقصی نقاط جهان سراغ می توان گرفت که عده ای عاشقانه و خالصانه و با هزینه کردن شخصی نمایش را اجرا کنند تا نهضت و حادثه ای تاریخی برای انتقال پیامی دینی و اخلاقی به نسل های آینده با بهترین شکل و اجرایی هنرمندانه در مقابل چشمان هزاران بیننده در فضایی زنده و تاثیرگذار در سنه های تاریخ بماند و یاد امام حسین (ع) را زنده نگه دارد.
هنر های دیرینه اسلامی چه بسا از جلوه ها و ویژگی های خاصی برخوردار بوده اند که این روزها در انزاوای فراموشی قرار گرفته اند کاش این هنر برای آیندگان کشور نیزالقا شود تا واقعه های تاریخی در یادها ماندگار شود.