در چند روز اخیر، دربارهی پوشش خبری رسانههای خارجی از حمله تروریستی اهواز، بحثها و انتقادهای بسیاری مطرح شده است. در اغلب اظهارنظرها، نوک پیکان انتقاد به سمت استفاده کردن یا نکردن از صفت «تروریستی» برای توصیف این حمله بوده است؛ اما کمتر چیزی به طور مصداقی، دربارهی محتوای درونی و جزئیات این خبرها، گفته شده است؛ جزئیاتی که در کنار هم، جهتگیری کلی یک خبر و رسانهی رسانندهی آن را دربارهی یک رویداد نشان میدهد.
به گزارش آذر صبح، «حمله به رژهی نظامی در ایران، دستکم ۲۵ نفر را کشت»؛ «مردان مسلح، در حمله به یک رژهی ردهبالای نظامی دستکم ۲۴ نفر را کشتند»؛ «۲۹ کشته در حمله به رژه نظامی ایران»؛ اینها تیترهای «نیویوک تایمز»، «ایندیپندنت» و «سیانان» دربارهی حملهی تروریستی اهوازندبدیهی است که در یک خبر، پیش از هر چیز، تیتر و پس از آن، نخستین جملههای آغازگر خبر، در مرکز توجهند. «حمله به رژهی نظامی در ایران، دستکم ۲۵ نفر را کشت»؛ «مردان مسلح، در حمله به یک رژهی ردهبالای نظامی دستکم ۲۴ نفر را کشتند»؛ «۲۹ کشته در حمله به رژه نظامی ایران»؛ این تیترهای «نیویورک تایمز»، «ایندیپندنت» و «سیانان» را میتوان نمونهای از تیترهای اغلب رسانههای جریان اصلی، به ویژهی رسانههای غربی همچون «بیبیسی»، «واشنگتنپست» و «رادیو فردا» (بخش فارسیزبان «رادیو آزادی/ رادیو اروپای آزاد») دانست. این تیترها دو ویژگی اصلی دارند. نخست، همان انتقادی که بیش از هر چیز به آن توجه میشود: چیزی دال بر تروریستیبودن این حمله در این تیترها دیده نمیشود. دومین ویژگی که ارتباط معنایی تنگاتنگی هم با ویژگی نخست دارد، اشاره نشدن به کشتهشدن و آسیبدیدن غیرنظامیان در این حمله است. همین دو ویژگی در کنار هم، باعث میشود تا برداشت نخست مخاطب از این رویداد، یک درگیری میان شبهنظامیان مسلح و نظامیان باشد.
اما یک تیتر متفاوت و به دور از این ویژگیها، چگونه تیتری میتوانست باشد؟ «تروریستها، کودکان و سربازان ایرانی را در رژهی نظامی کشتند»؛ این تیتری است که گاردین برخلاف رسانههای دیگر غربی برای این رویداد برگزیده است؛ تیتری که عکس دو ویژگی یاد شده بر آن صادق است. البته خبرگزاری «اسپوتنیک» روسیه هم این حمله را با واژهی «تروریستی» توصیف کرده است.
همانطور که گفته شد، نخستین جملههای یک خبر یا همان «لید» خبر هم تأثیر بسیاری در رساندن پیام و محتوای آن دارند چرا که بسیاری از مخاطبان، برای آگاهی از یک رویداد، تنها به خواندن تیتر و نخستین جملههای آن بسنده میکنند و حتی اگر تا پایان بخوانند، نقشی از تیتر و جملههای آغازین خبر بر پردهی ذهن آنان باقی خواهد ماند. «ایندیپندنت» در آغاز گزارش خود، به بودن کودکان در میان کشتگان و زخمیان اشاره میکند و راه خود را از رسانههایی همچون «نیویورکتایمز» جدا میکند. «نیویورکتایمز»، در دو بند آغازین خود اشارهای به آنکه برخی از کشتگان و زخمیها مردم عادی بودهاند نمیکند و تا میانههای متن، نامی از کودکان هم نمیبرد. جالبتر آنکه «نیویورکتایمز» وقتی میخواهد پرده از غیرنظامی بودن برخی از کشتگان بردارد چنین مینویسد: «کشتگان و زخمیان، مخلوطی از نیروهای سپاه پاسداران قدرتمند جمهوری اسلامی و شهروندان ناظر بودهاند» و این چنین نیروهای سپاه پاسداران را به مرکز میآورد و به همان میزان «شهروندان ناظر» را به حاشیه میبرد؛ حتی سایهی ترسی که واژهی «قدرتمند» بر ذهن مخاطب و به ویژهی مخاطب آمریکایی میافکند، در آن راستاست تا تأثیر حضور «شهروندان ناظر» را در این جمله بکاهد.
بگذارید یکی از خبرهای «رادیو فردا» را هم زیر ذرهبین ببریم. در خبری از این رسانه با تیتر «استانداری خوزستان آمار قربانیان حمله به رژه اهواز را ۲۵ نفر اعلام کرد»، واژهی «حادثه» برای توصیف این رویداد به کار رفته است. هر چند بنا بر معانی لغوی این واژه میتوان به کار رفتن آن را اشتباه ندانست اما اینجا صحبت بر سر معنای لغتنامهای نیست؛ سخن از هالهی معنایی واژه، پیامی که به مخاطب میرساند و تأثیری است که در او بر جا میگذارد؛ هالهی معناییای که هر فارسیزبانی، تفاوت آن را با آنچه در اهواز اتفاق افتاده است، درمییابد. واژهی «حادثه»، به ویژه در بندهای آغازین این گزارش، یک واژهی تنها نیست، بلکه در خدمت هدفی است که همهی جملههای آغازین دنبالش میکنند؛ روایت کردن رویداد، طوری که اثری از «فاعل» در آن نباشد؛ روایتی کاملا همسو با «حادثه» نامیدن آن
اما «حادثه»، به ویژه در بندهای آغازین این گزارش، یک واژهی تکافتاده نیست بلکه در خدمت هدفی است که همهی جملههای آغازین آن را پی میگیرند؛ روایت کردن رویداد، طوری که اثری از «فاعل» در آن نباشد؛ روایتی کاملا همسو با «حادثه» نامیدن آن. برای نمونه این جمله را در نظر بگیرید: «تیراندازی صبح شنبه، ۳۱ شهریورماه، در زمان برگزاری رژه نظامی در شهر اهواز چند کشته و مجروح بر جای گذاشت». این جمله، از نظر معنایی مجهول است چرا که فاعل در این جمله حضور ندارد. باید در نظر داشت که چنین تحلیلی اگر تنها بر پایهی یک جمله از یک گزارش باشد، بیشتر به توهم توطئه شبیه است اما در این گزارش ما میتوانیم همسویی بخشهای گوناگون در راستای القای تصویری خاص از واقعیت را ببینیم.
«هر عملی، با هدف کشتن یا آسیب زدن به شهروندان و غیرنظامیان که قصد آن بنا بر طبیعت و زمینهاش، ترساندن مردم یا فشار آوردن بر دولت یا سازمانهای جهانی برای انجام کاری یا خودداری از انجام کاری باشد»؛ این تعریفی است که سازمان ملل در متنی با عنوان «تروریسم و رسانه» از تروریسم ارائه میدهد. چه با این تعریف و چه با تعریفهای دیگر از تروریسم، این حمله یک حملهی تروریستی بوده است و به همین خاطر هم گشودن بیشتر این موضوع، بیهوده مینماید. در این میان برخی رسانههای خارجی ادعا میکنند علت دوریشان از به کار بردن واژهی «تروریستی»، تلاش برای بازتاب عینی رویدادها و دوری از به کار بردن واژگانی است که بار ارزشی دارند؛ حال آنکه ابعاد روایتهای سوگیرانهی این رسانهها از واقعیت، بسیار فراتر از صرف به کار بردن یا نبردن این واژه است؛ ابعادی که در این نوشته، به گوشههایی از آن پرداختیم.
اما شیوهی درست پوشش اخباری از این دست در رسانههای داخلی چیست؟ آیا لازم است که خبرگزاریها و روزنامهها آییننامهای برای پوشش این دست اخبار داشته باشند؟ امروز، ما بیش از گذشته با این پرسشها روبهرو هستیم. در این دست مسائل، برخی برجستهسازی جنبهی «قربانی تروریسم بودن» را اولویت میدانند و دستهای دیگر، بازتاب عکسهایی همچون عکس رژهی برهمخوردهی اهواز را «مخدوشگر تصویر بااقتدار نیروهای نظامی کشور» تلقی میکنند. کدام راه را باید پیش گرفت؟ کدام یک با رسالتهای یک خبرگزاری سازگاری دارد؟ آیا راه میانهای وجود ندارد؟ جدای از پاسخ این پرسشها، مسئله آن است که هر رسانه، یک روش و یک شیوهی منسجم برای پوشش این دست خبرها را برگزیند تا به هنگام چنین رخدادهایی، نه خود سرگردان شود و نه مخاطب را از خود، به سوی رسانههای خارجی سوق دهد. البته نباید از یاد برد که برخی محدودیتها مانع از آن میشود که رسانه بتواند در گذر زمان، تصویری یکپارچه از خود در ذهن مخاطب بسازد و در چنین مسائلی هم امکان تدوین و دنبال کردن یک روش منسجم را از آن میگیرد.
ایسنا