«یدالله صمدی»، کارگردان برجسته سینمای ایران که پرداختن به مولفه «سینمای ملی و بومی» مهم ترین شاخص کارنامه آثار وی است، سکانس پایانی را با مرگش رقم زد.
به گزارش آذر صبح، به نقل از ایرنا، «مردی که زیاد می دانست»؛ نام اولین فیلم یدالله صمدی می باشد که تیتر آن مصداق شخصیت این کارگردان فقید است، زیرا او برنده جایزه سیمرغ بلورین بهترین کارگردانی سومین جشنواره فیلم فجر، در عین حال که کارگردانی ملی است، طلایه دار ساخت فیلم بومی هم محسوب می شود.
سینمای ایران بعد از انقلاب بیشتر حول محور جنگ و پس از آن مسایل اجتماعی و عاطفی می چرخید و اکثر فیلم هایی که ساخته می شد، بیشتر ملی بود تا محلی؛ تا اینکه «دومرول»، پهلوان افسانه ای آذربایجانی، در سال ۱۳۷۲ در قامت فیلمی از یدالله صمدی پای به عرصه پرده نقره ای گذاشت.
بی شک یدالله صمدی را می توان از پیشروان احیای سینمای بومی در ایران دانست، زیرا وی اندک مدتی پس از ساخت «دومرول» ، اقدام به ساخت فیلم «سارای» کرد که در زمان خودش یک پدیده بود.
نمایش ‘سارای’ در پرده سینما، غوغا آفرید؛ مردم، به ویژه در مناطق آذری زبان، بارها برای دیدن این فیلم که داستان آن سینه به سینه در طول چندین نسل منتقل شده بود، جلوی سینماها به صف ایستادند.
افسانه «سارای» از جمله افسانههای قدیمی و مردمی آذربایجان است؛ وفاداری سارای به عهد و پیمانی که با نامزدش خان چوپان بسته بود محور اصلی این روایت از داستان است.
«سارای»، دختر مردی به نام «سلطان کیشی» در دشت مغان بود که هنگام تولد مادرش را از دست داده بود و سلطان کیشی زن دیگری نگرفته و زندگیاش را وقف تربیت دخترش کرده بود.
سارای نامزد پسری به نام «خان چوپان» بود، وی نامزدش را راهی ییلاق کرده و در بین خانوادهاش منتظر بازگشت وی بود تا اینکه در یکی از روزها، خان یکی از مناطق اطراف در حین گردش و شکار به منطقه زندگی خانواده سارای نزدیک میشود و با دیدن سارای، عاشق او میشود.
خان بعد از بازگشت، گروهی را برای خواستگاری میفرستد که سارای و خانوادهاش به دلیل پایبندی به عهد و پیمانی که با «خان چوپان» بسته بودند، به آنها جواب رد میدهند و خان از این جواب ناراحت میشود و با سوارانش به روستای محل سکونت سارای که اکثر مردان و پسران آنها به ییلاق رفته بودند و جز زنان، پیرمردها و کودکان کسی نبود، حمله میکند و در صدد برمیآید «سارای» را به زور ببرد.
پدر سارای به رغم کهولت سن با سواران خان درگیر میشود؛ سارای که میبیند سواران به قصد کشتن پدرش را کتک میزنند، رضایت خود را برای عروسی با خان اعلام میکند و اصرارهای پدرش که وی را از این کار منع میکرد، فایدهای ندارد.
در بین راه سارای که با خان و سوارانش به سوی قصر خان میرفت، پیوسته چشم به راه بود که خبر به نامزدش «خان چوپان» برسد و او برای نجاتش بیاید، ولی چون از آمدن وی ناامید میشود، در نزدیکی قصر خان در حاشیه رودخانه و در جایی عمیق با استفاده از فرصت از روی اسب خود را به رودخانه میاندازد و غرق میشود.
بعد از این واقعه، سلطان کیشی که از ماجرا خبردار میشود، به ساحل رودخانه «آرپا چایی» میآید و تصنیفهای حزنانگیزی را میخواند که تا به امروز به عنوان ترانه توسط خوانندگان، خوانده میشود.
آرپا چایــــی آشدی داشدی (رودخانه آرپا جوشید و خروشید)
سئل سارانی آلدی قاشدی (سئل سارا را گرفت و برد)
هر گؤرهنین گؤزو یاشدی (همه شاهدان اشک بر چشم اند)
آپاردی سئللر سارانـــی (سیل سارا را گرفت و برد)
بیـــــــر آلا گؤزلی بالانی (فرزند چشم سیاه و دبلندی را برد)
یدالله صمدی در این فیلم نشان داد که وفای به عشق را خون بهایی است به گرانی گوهر وجود و این چنین بود که عشق «سارای» ماند، اما سیل «سارای» را با خود تا بی نهایت برد.
وی با ساخت این فیلم موج نویی در آشتی تماشاگران با سینما بوجود آورد، تمام سانس های سینماهای آذربایجان مملو از جمعیتی از هر قشری و با هر گروه سنی بود؛ حتی خیلی از تماشاگران چند سانس پشت سر هم و یا چند بار در روزهای مختلف این فیلم را تماشا کردند.
یدالله صمدی در قامت کارگردان مولف که دو شاخص ملی و بومی را بر دوش می کشید، پس از ساخت چندین فیلم، به تنها آرزویش، ساخت فیلم «مشدی عباد»، دست نیافت و اجل گوی مهلت از او ربود.
اما صمدی تنها به خاطر ساخت نخستین فیلم طنز پس از انقلاب، طلایه دار فیلم سازان کمدی شهری نیست، بلکه توانایی های وی در این عرصه به اذعان بسیاری از بازیگران و صاحب نظران سینما مثال زدنی است.
**صمدی تبحر خاصی در ژانر کمدی دارد
علیرضا خمسه، بازیگر معروف سینما در ارتباط با توانایی های «صمدی» معتقد است: استاد صمدی یکی از بهترین کارگردان های سینمای کشور است و در ژانر کمدی تبحر خاصی دارد.
خمسه که در فیلم «آپارتمان شماره ۱۳» به کارگردانی یدالله صمدی، جایزه بهترین بازیگر را از جشنواره کشورهای غیرمتعهد کسب کرده است، می گوید: با هدایت های درست وی این فیلم هنوز تاریخ مصرف دارد و برای کسانی که می خواهند زندگی آپارتمان نشینی را آغاز کنند، الگوست.
خمسه ادامه می دهد: صمدی از کارگردان های موفق و از بدنه سینمای ایران است و سفارش شده یا تحمیل نشده نیست؛ وی گیاهی است که از خود سینما روئیده و عاشق سینماست.
**چیزهای زیادی از یدالله صمدی یاد گرفتم
ثریا قاسمی، بازیگر محبوب سینما و تلویزیون نیز یدالله صمدی را «عالیجناب سینمای ایران» خطاب کرده و می گوید: چیزهای زیادی از وی یاد گرفته ام.
وی می افزاید: در آکادمی داوری سینما با وی و تحلیل های به دور از حب و بغض اش آشنا شدم و در یکی از فیلم های ایشان هم کار کرده ام؛ یدالله صمدی یک عمر نجیبانه، سالم و با صداقت کار کرد.
یدالله صمدی در سال ۱۳۳۱ در شهرستان مراغه در ۱۴۰ کیلومتری جنوب تبریز دیده به جهان گشود و فعالیت سینمایی خود را با فیلم «تختخواب سه نفره» با دستیاری کارگردانی نصرت کریمی در سال ۱۳۵۱ آغاز کرد.
صمدی در سال ۱۳۶۳ با «مردی که زیاد می دانست»، ساخت اولین فیلم طنز پس از انقلاب را به نام خود سند زد و با همین فیلم برنده جایزه سیمرغ بلورین بهترین کارگردانی از سومین جشنواره فیلم فجر شد.
یکی از مهم ترین مولفه های آثار یدالله صمدی، توجه به فرهنگ بومی آذری و استفاده از داستان های اصیل این سرزمین است که حاصل آن را می توان در فیلم های اتوبوس (۱۳۶۴)، ساوالان (۱۳۶۸)، دومرول (۱۳۷۲) و سارای (۱۳۷۶) مشاهده کرد.
وی در طی سال های ۱۳۸۶ تا ۱۳۹۰، سریال «شوق پرواز» را درباره زندگی شهید عباس بابایی، به سفارش بنیاد شهید و امور ایثارگران برای شبکه اوّل سیما کارگردانی کرد و این نخستین تجربه تلویزیونی او به شمار می رفت که با موفّقیت و استقبال چشم گیری مواجه شد.
صمدی همچنین به مدت سه سال (۱۳۸۰-۱۳۷۷) مدیرعامل خانه سینما بود و علاوه بر آن ریاست کانون کارگردانان سینمای ایران را نیز بر عهده داشت.