خانوادهی مجید ذاکری میگویند او خودکشی نکرده و بر اثر سانحهی رانندگی جان خود را از دست داده است.
به گزارش آذر صبح به نقل از آناج، شامگاه پنجشنبه تصویری از مرگ یک شهروند تبریزی بر اثر خودکشی کانالهای تلگرامی را در بر گرفت. رسانهها نوشتند این مرد از بالای پل فهمیده اقدام به خودکشی کرده و بعد از برخورد با خودروهای در حالِ عبور جان باخته است!
دیری نگذشت که تصویر این جوان بار دیگر در فضای مجازی منتشر شد و کاربران با اشاره به قهرمانی او در تکواندو، نوشتند چرا باید یک قهرمان بهجایی برسد که خودکشی کند؟ بهکجا میرویم!
اما برخلاف ادعاها و همانطور که رسانهها نیز از ابتدا نوشته بودند معلوم نیست این جوان خودکشی کرده یا بر اثر سانحهی رانندگی جان خود را از دست داده است، مجید ذاکری دست بهخودکشی نزده و دلیلی نیز برای این اقدام نداشته است.
رضا ذاکری عموی مرحوم مجید ذاکری میگوید: نمیدانیم در غم از دست دادن جگر گوشهمان به سوگ بنشینیم یا شایعاتی که در فضای مجازی در حال انتشار است، از وقتی در کانالهای تلگرامی دیدهایم نوشتهاند مجید خودکشی کرده، روح و روانمان در آزار است و ناراحتیم.
وی با طرح این سوال که چرا بر اساس شنیدهها و شایعات حکم میدهند، میافزاید: مجید جوانی با روحیه و شاد بود، نهتنها در تکواندو مقام قهرمانی داشت و به تیم ملی دعوت شده بود، مربی اسکیت نیز بود و مدام ورزش میکرد.
ذاکری در تشریح نحوهی مرگ برادر زادهاش میگوید: او فقط ۲۴ سال داشت، موقع عبور از خیابان ابتدا یک خودرو به او اصابت و بیهوش شد اما خودرو دوم از روی سر او عبور کرد و پا به فرار گذاشت؛ مجید همانجا جان باخت.
وی با طرح این سوال که فرد دعوت شده به تیم ملی و کسی که برای مسابقات آماده میشد چرا باید خودکشی کند، تصریح میکند: او به هیچوجه مشکل روحی و شخصی نداشت که دست بهخودکشی بزند، کاش فرهنگ استفاده از فضای مجازی را بلد باشیم و با حدس و گمان بر داغ یک خانواده نیفزاییم.
بعد از صحبتهای عموی مجید ذاکری سراغ صفحهی اینستاگرام او را میگیرم، مجید سه هفتهی قبل با انتشار تصویری قدیمی از خود در استوریاش نوشته است: “روزها میگذره، شاید نتونین مثل قبل باشین ولی میتونین بهتر باشین”
پستِ آخر این جوان تبریزی پر از کامنتهایی از دوستان و آشنایان است که هنوز مرگ او را باور نکردهاند و ناراحتیشان را از انتشار اخبار کذب در فضای مجازی نشان میدهند. یکی از دوستان مجید در کامنتی مینویسد: “همین دیروز در باشگاه باهم میخندیدیم و شوخی میکردیم..”