ماجرای تبر و درخت که حکایت عجیبی نیست، یکی شبانه باغی را ویران میکند و دیگری روز روشن تلی از درختها را سوار بر تریلر، می برد که کاغذ کند، می برد که ویلایی ساخته شود، می برد که …
آذر صبح، زهرا حیدری آزاد: با هر تبری که فرود می آید و با هر شعله ای که خاکسترش می کند، ارسباران در سوگ درختان خود مینشیند. جانش زخم خورده نابخردی هایی مردمانی است که زیر خنکای سایه درختانش لحظاتی آرام گرفتند، اما “تبر” نثارش کرده اند.
کیست که نداند «درختان ریههای دنیای ما هستند» یا «محیط زیست به نسل آینده نیز تعلق دارد» ؛ این جملات را کوچکترهایمان از بر میکنند و بزرگترها گوشه چشمی به آنها میاندازند، این میشود که روند تخریب محیط زیست ادامه دارد.
ماجرای تبر و درخت که حکایت عجیبی نیست، یکی شبانه باغی را ویران میکند و دیگری روز روشن تلی از درختها را سوار بر تریلر، می برد که کاغذ کند، می برد که ویلایی ساخته شود، می برد که …
جدال با درخت، قصه پر درد این روزهای فضای مجازی است، هنوز رنج و خستگی خبر قطع درختان بلوار ۲۹ بهمن تبریز از جانمان نرفته بود که دیدن نعشهای درختان قره داغ روی کامیونها، بیش از پیش متاثرمان کرد.
قطع درختان ارسباران به دلیل تنفس جنگل های شمال
داور نامدار، مدیرکل منابع طبیعی آذربایجان شرقی می گوید “با توجه به این که امسال، اجازه تنفس جنگلهای شمال داده شده و اجازه برداشت چوب آلات جنگلی به کسی داده نشده است، صنایع و کارگاهها مجبور به تامین چوب از باغات شخصی شدهاند، استان ما و منطقه قرهداغ نیز از قاعده مستثنی نیست.”
می گویند درختانی که بریده شدند، جنگلی نبودند، مثمر هم نبودند، لابد گمان میکنند برای دوستداران محیط زیست درخت جنگلی و باغی فرقی با هم دارد! اصلا چه فرقی میکند که درختان جنگل های شمال قطع شوند یا درختان منطقه ارسباران؛ درخت در هر جایی که باشد منشا زندگی است، منشا زیبایی است… این درست که جنگل های شمال باید از نابودی نجات پیدا کنند، اما چه کسی انتظار دارد تاوان آن را درختان منطقه قره داغ بدهند؟!
داغ این درخت ها، دل نازک مردمان این دیار را بدجور غصه دار کرده است، درختانی که فرقی نمیکند باغی باشند یا جنگلی، پیر باشند یا جوان، مثمر باشند یا غیر مثمر ، این درختها باید بمانند و تا ابد سبز باشند، ارسباران زیبا بدون درختهایش دیگر زیبا نخواهد بود…