چند جوان هستند که تصمیم گرفتند رستوران جدیدی را راه اندازی کنند و افتتاح کنند. در بین این تصمیمات و نظرات دوستانه پدر یکی از آن ها فوت شده است و یک مقدار زیادی نیز پول در این بین گم شده است. دلایلی که باعث شده این سه نفر به فکر کسب و کار جدید بیافتند این است: تباهی از کار؛ نگاه تحقیر آمیز و راهی برای پولدار شدن…
آذر صبح/ سالار ابراهیمی توفیقی: پرویز شهبازی با هفتمین اثرش به نام “طلا” در جشنواره سی و هفتم حضور دارد او که قبلا با فیلمهای “نفس عمیق” ،”دربند” ،”عیار۱۴” و “مالاریا” در جشنواره های قبلی خوش درخشیده ، این بار هم با یک ملودرام اجتماعی دغدغه مند با فیلمهای مطرح دیگر جشنواره ،به رقابت می پردازد.
“طلا” فیلمی که یک ویترین از مشکلات و معضلات روز جامعه ایران است .شهبازی که نشان داده، دغدغه اش مشکلات جوانان است و در بیشتر آثار او این دغدغه را میبینیم. مسئله اخراج کارگران وبیکاری،نگاه مادی ادارات و اصناف به مردم، نوسانات دلار، طلاق و خیانت و غیره همگی از معضلات روز جامعه ماست که شهبازی در توان وسع خود به آنها پرداخته است.
فیلم نقاط قوت و البته ضعفهایی دارد که به نظر نقاط قوتش به نقاط ضعفش می چربد و مطمئنا ارزش وقت گذاشتن و دیدن را دارد. فیلمنامه خوب ، بازی های واقعی مخصوصا سیدی و جواهریان، انسجام داستانی وتدوین خلاقانه از نقاط مثبت فیلم است. ویژگی مهم “طلا” گرههای متعددی است که در طول داستان ایجاد میشوند و هرکدام برای مدتی ما را با تعلیق و استرس همراه میکنند، اما به راحتی باز میشوند و هیچ یک بغرنج نمیشوند. به عنوان یک مخاطب انتظار داشتم هر یک از این گره ها به یک فاجعه و مصیبت ختم شود.
هر چه کاراکترهای اصلی فیلم شهبازی واقعی و ملموس هستند، شخصیتهای فرعی که در طول فیلم با آنها مواجه میشویم، ناباور و غیر ملموس هستند. برای مثال شخصیت همسر برادر منصور با بازی هدی زین العابدین، برای من مخاطب، کاملا بیگانه است کسی که فرزند مریض دارد که بیماریش بسیار نادر وخطرناک هم هست، او را ترک کرده و می گوید از پس مخارجش برنمی آید از طرفی در خانه ای کارگری می کند. زنی جوان و زیبا که مسئولیت فرزند مریضش را برعهده نمیگیرد ،برای کدام مسئولیت در خانه دیگران کارگری می کند؟ این کارکتر دچار پارادوکس هست و شهبازی برای اینکه صرفا مخاطب را غافلگیر کند(دیدن زن به عنوان کارگر در خانه)،از منطق روایی داستان وشخصیت پردازی کاراکتر های فرعی داستان غافل شده است.
بعضی دوستان منتقد در سایتهای دیگر دیدم که صحنه های اعتصابات کارگران و صحنه گرفتن مجوز از اداره را بی ارتباط با روند داستان می دانند که به نظرم بی ارتباط نیست شاید بشود گفت که این صحنه ها از اتمسفر و تم اصلی فیلم ، قدری فاصله دارند ولی مکمل روند داستان هستند. مخصوصا صحنه گرفتن مجوز برای رستوران بسیار خوب و هنرمندانه پرداخت شده است اینکه بتوانی مفهومی بدین معنی که “ادارات و اصناف به مردم نگاهی مادی و ابزاری دارند ” را اینگونه با زبان تصویر بیان کنی ، نشان از سواد سینمایی صاحب اثر دارد.