معکوس اولین فیلم پولاد کیمیایی در مقام کارگردان است. این فیلم بیش از حد تحت تاثیر کیمیایی پدر قرار دارد و به شخصه انتظار داشتم پولاد کیمیایی روایت خودش را مستقلا داشته باشد. رد پای سینمای مسعود کیمیایی که تهیه کننده کار هم هست ، در فیلم مشهود است و در چند صحنه فیلم، الهام فیلمساز ازفیلمهای “دندان مار” و ” اعتراض” کاملا مشخص است.
به گزارش آذر صبح، به عنوان فیلم اول ، فیلم معکوس ، سیاه مشق و تجربه خوبی می تواند برای فیلمساز باشد ولی به هیچ وجه فیلم خوبی نیست. قصه شاید روی کاغذ قصه ی جذابی باشد ولی آن کشمکش و هیجانی که باید، به مخاطب منتقل نمی کند حتی صحنه های مسابقه ماشین ها هم که اصولا باید هیجان انگیز باشد ونماهای اکشن داشته باشیم ، دوربین زیاد محرک نیست خصوصا که در مرحله سوم مسابقه فیلمبرداری اسفناک است.
نکته بعدی اینکه اصولا بحث مسابقه ماشین با فرهنگ فیلمسازی ما غریبه است و مال ما نیست حالا هرچقدر هم فیلمساز سعی کند کار را حرفه ای جلو ببرد، چون مخاطب همزاد پنداری نمی کند و فضای کار مال ما نیست ، موفق نخواهد بود. قبلا هم شاهد ساخت چنین کارهایی مثل فیلم سیصدو شصت درجه ساخته سام قریبیان بودیم که بافضاها و فرم فیلمهای امریکایی و وسترن ساخته شده بود و با آنکه زحمت زیادی بابت ساختش کشیده بود و بازیگران مطرحی هم داشت، ولی چون اصولا این نوع سینما مال ما نیست ،نه در جشنواره ها موفق بود ونه در گیشه.
فیلمنامه هم دارای حفره هایی است مثل اینکه ندا وقتی برای اولین بار سالار و سیامک را می بیند ، بسیار خشک و رسمی صحبت می کند بعد از چند پلان وقتی ماشین را می شویند و آماده می کنند، خنده ها و شوخی های آنها را با همدیگر می بینیم که برای این قضیه ابتدا باید کاشتی صورت می گرفت. در مواردی هم فیلمساز مخاطب را کم هوش فرض کرده مثلا در صحنه ای که سالار به خانه ندا می آید و عکس پدرش را می بیند تصویر فلش بک زده می شود به روزی که عکس پدرش را دیده در حالیکه مخاطب آن تصویر را دیده است و نیازی به فلش بک نبود.
دیالوگ نویسی در فیلم معکوس در بعضی جاها خوب است و دیالوگ های ماندگاری بین کاراکترها رد وبدل میشود که این هم باز رد پای کیمیایی پدر را نشان می دهد از نکات مثبت دیگر بازی گرفتن خوب کارگردان از بازیگران است.