در لغتنامه مفاهیم علوم سیاسی، یک تعریف سر راست برای فرهنگ سیاسی وجود دارد: «به مجموعهای از نگرشها، باورها و احساسات اکثریت اعضای یک جامعه نسبت به سیاست اطلاق میشود که در واقع دربردارنده عقاید اعضای آن جامعه نسبت به مبانی فکری و قواعد رفتاری یک نظام سیاسی است.»
به گزارش آذر صبح، این تعریف یک خطی اگرچه به ظاهر ساده میآید اما در واقع سرنوشت ملتها در گرو همین فرهنگ سیاسی مسلط بر جامعه است. با درک موازین فرهنگ سیاسی هر کشور ما میتوانیم بفهمیم مردم آن جامعه، چطور در سرنوشت خود مشارکت میکنند و چه آرمانهایی برای زیست اجتماعی-سیاسیشان در سر دارند و در یک کلام رؤیای آنها در رابطه با آینده جمعیشان چیست و آن را چطور به عرصه عمل میآورند و پیگیری میکنند؟ به خاطر اهمیت این موضوع، فرهنگ سیاسی ایران در سالهای اخیر بسیار مورد توجه قرار گرفته و صاحبنظران بسیاری کوشیدهاند مختصات فرهنگ سیاسی مردم را ترسیم کنند تا شاید از قبل آن راهی به فهم چشمانداز سیاسی کشور ایران پیدا کنند. در این راستا تئوریهای زیادی که هر کدام تلاش کردهاند تا فهمی از فرهنگ سیاسی ایرانیان ارائه دهند مطرح شدهاند که تئوری جامعه کوتاهمدت کاتوزیان تنها یکی از آنهاست. یکی دیگر از این تئوریها که در حد فاصل علوم سیاسی و جامعه شناسی قرار میگیرد، فرهنگ سیاسی مبتنی بر استراتژی بقای لاکپشتی است که دکتر مسعود سپهر، استاد دانشگاه و پژوهشگر جامعهشناسی سیاسی آن را تبیین کرده است. در ادامه گفتوگویی که با او درباره این تئوری در راستای فهم فرهنگ سیاسی مردم ایران انجام شده را میخوانید. علاوه بر این در سه یادداشت دیگر این صفحه، سه کارشناس علوم سیاسی به این سؤال که فرهنگ سیاسی مسلط بر جامعه ما چیست؟ پاسخ دادهاند.
هر ملت تحت یک فرهنگ سیاسی خاص، در امور جامعه مشارکت میکند و نقشی را در پیشبرد امور سیاسی، اجتماعی، فرهنگی و اقتصادی به عهده میگیرد. در بزنگاههای تاریخی مختلف هم بر اساس همان فرهنگ سیاسی مسلط، واکنش نشان میدهد. فرهنگ سیاسی مردم ایران چیست و چه مشخصاتی دارد؟
چون در روزهای پیروزی انقلاب اسلامی هستیم میخواهم یک سؤال تطبیقی بپرسم. کلید واژههای اصلی کنش سیاسی مردم در دهه ۵۰ که به انقلاب ختم شد حول محور عدالت اجتماعی و دستگیری از مستضعفین و… سامان بخشیده میشد. اگر بخواهیم امروز را با آن دوره مقایسه کنیم الان کلیدواژههای اصلی کنش سیاسی انسان ایرانی چیست؟ عدهای معتقدند امروز کلیدواژه اصلی اخلاق اصلاحطلبی است؛ شما با این تعبیر موافقید؟
در حال حاضر هم ما باید از یک رنگین کمانی از انتظارات صحبت کنیم. چیزی که امروز در جامعه ما وجود دارد انفجار توقعات مردم است. اگر به صحبتهای مردم در مورد خودروی پراید این روزها توجه کنید میبینید که پراید را ماشینی آلاینده و دور از شأن مردم ایران میدانند که به قیمت گزافی فروخته میشود. در حالی که در دهه هشتاد وقتی که آقای هاشمی رفسنجانی خط تولید پراید را راهاندازی کردند همه میگفتند ماشین لوکسی وارد بازار شده است. در واقع انفجار توقعات در این بیست سال به حدی است که مثلاً در خودرو همه انتظار دارند بنز و لکسوس و تویوتا سوار شوند و پراید را در شأن خود نمیبینند. این مثال را به دیگر عرصهها هم میتوانیم تعمیم بدهیم و به عبارت دیگر امروز در جامعه شاهد بالا رفتن توقعات در تمام حوزهها هستیم. به خاطر دسترسی به منابع و رسانهها، امروز توقع مردم این است که در سطح پیشرفتهترین کشورها زندگی کنند و مشکلات حاصل از شرایط مدیریت جامعه را نمیتوانند تحمل کنند. متأسفانه گروههای مرجع اجتماعی هم اصلاً به این مسأله که این توقعات فزاینده از یک طرف باعث ناامیدی اجتماعی و از طرف دیگر سرکشی اجتماعی شده است، توجهی نشان نمیدهند.