تهمینه میلانی در این چند ماه بسیار جنجال برانگیز بوده، ماجرا از آنجا شروع شد که نمایشگاه نقاشیهای تهمینه میلانی با عنوان «فیلمهایی که نساختم» از همان آغاز برگزاری ( ۱۶ شهریور) سال گذشته در گالری ایوان، با واکنش و حواشی زیادی روبهرو شد.
به گزارش آذر صبح، عصر ایران نوشت: هنرمندان و کارشناسان عرصه تجسمی نقاشیهای میلانی را ضعیف و کپی شده از آثار «جنی میلیهوف» هنرمند روسی ساکن اسرائیل برشمردند و برخی آثار «آمادئو مودیلیانی» نقاش مشهور ایتالیایی. «جنی میلیهوف» در استوری حساب کاربریاش در اینستاگرام به این موضوع واکنش نشان داده و نوشت: «یک فرد مشهور تصویر مرا کپی کرده و فروخته است!»
بعد از بالا گرفتن حواشیهای ناشی از این اتفاقات که پیکان بسیاری از انتقادها به طرف گالری ایوان بود، مدیر گالری ایوان بعد از ۲ روز ناچار به توضیح شد و طی بیانیهای نمایشگاه را لغو کرده و اعلام کرد: « در دو روز برگزاری نمایشگاه، عده زیادی از هنرمندان و اساتید واکنشهای منفی نسبت به نقاشیهای خانم میلانی داشتند. امروز مستنداتی مبنی بر صحت کپی بودن نقاشیهای میلانی به دستمان رسید. به همین دلیل نیز تصمیم گرفتم نمایشگاه را لغو کنم. […] خانم میلانی از من خواستند که نمایشگاه را لغو نکنم. اما من باید منافع گالری و حرفه خودم را حفظ کنم.»
بعد از این اتفاق در اردیبهشت ماه امسال هم نمایشگاهی با عنوان «آن دیگری» در گالری آریانا برپا کرد که چند نقاشی دیگر ارائه شده در این نمایشگاه هم کپی بودند! و باز هم بعد از اوج گرفتن اعتراضات بعد از ۳ روز تعطیل شد. البته این بار خود میلانی ادعا دارد که نمایشگاه قرار بوده همان ۳ روزه باشد! ولی پوستر نمایشگاه وجود دارد که در ان نوشته شده است «گشایش: ۷ اردیبهشت به مدت ۷ روز».
چهارشنبه گذشته (۱۸ اردیبهشت) میلانی با هوشنگ گلمکانی (منتقد سینمایی و سردبیر مجله فیلم) مصاحبهای داشتند که ذکر چند نکته در آن واقعا عجیب و تامل برانگیز است.
در ابتدای بحث میلانی میگوید: من رمانی نوشتم که … / گلمکانی: پس حالا که رمان نوشتین، باید منتظر جنجالی هم اونجا باشیم/ میلانی: آره، به همسرم گفتم، حالا نقاشها را بگذار کنار، رمان نویسها چه کنن!
باید به خانم میلانی یادآور شد وقتی که داریوش مهرجویی رمانهای «به خاطر یک فیلم بلند لعنتی» ، «آن رسید لعنتی»، «سفر به سرزمین فرشتگان» و «دوخاطره: سفرنامه پاریس، عوج کلاب» را منتشر کردند آیا کسی اعتراضی کرد؟
یا وقتی که رمانهای «جسدهای شیشهای» ، «حسد» و «سرودهای مخالف، ارکستر بزرگ ندارند» مسعود کیمیایی به بازار نشر راه پیدا کرد، چه واکنشی از طرف رمان نویسان شکل گرفت؟
مهرجویی و کیمیایی به سادگی رمان خود را نوشتند و ادامه دادند و هیچ جنجال و ناراحتی هم پیش نیامد، به دلیل اینکه مشکل این نیست که سینماگری رمان بنویسد یا نقاشی کند و … مشکل آنجاست که سینماگری نقاشیهای دیگران را کپی کرده و بعد از محرز شدن چنین اتفاقی همچنان همگان را به توطئه و دشمنی با خود متهم کند و با فرافکنی قصد تطهیر خود داشته باشد.
باید به خانم میلانی یادآوری کرد که برای کیمیایی و مهرجویی هیچ اتفاقی رخ نداد چون همه این رمانها آثار نویسندگانشان بودند ولی اگر آنها هم قرار بود کپی از رمان دیگران باشند قطعا شاهد بسیاری انتقادات میبودیم.
همان گونه که عباس کیارستمی با عکس، ویدیوآرت، چیدمان و … وارد دنیای تجسمی شد و نه تنها کسی اعتراضی نکرد حتی با استقبال همه جانبه جامعه و هنرمندان مواجه شد.
جنجال بر سر رماننویسی یا نقاشی تهمینه میلانی نیست مشکل اصلی بر سر اصالت آثار و نادیده گرفتن شعور مخاطب است، آنهم در عصر انفجار ارتباطات و اطلاعات. از هوشنگ گلمکانی بعید است که چنین نکته سادهای را لحاظ نکند و به آن هیچ اشارهای نداشته باشد.
در بخشی دیگر از مصاحبه میلانی با لحنی شاکی و معترض میگوید: «که من ۵۰ تا تابلو کشیدم، کارشناسان عزیز و نازنین من را نقد کنید تا من یاد بگیرم، بیاید بگید این تکنیکش اینه، این ضعیفه و …» میلانی به نکته درستی اشاره میکند ولی اگر کمی از فضای خودساخته پیرامونش فاصله بگیرد متوجه میشود که کارشناسان نظر و نقدشان را ارائه دادهاند آنها گفتهاند که کارهای شما کپی است به همین سادگی. شما لطفا نقاشیهای کپی را به اسم آثار خودت ارائه نکن. نقد از این سازندهتر و بیپردهتر؟
خانم میلانی اعتقاد دارند که کپی نکردهاند بلکه از نقاشی دیگران الهام گرفتهاند، هر کسی که تا اندازه اندکی با هنر نقاشی آشنایی داشته باشد فرق کپی و الهام را میداند، کپی بودن نقاشیهای شما مانند آن بچههایی هستند که کاغذ را بر روی یک عکس یا نقاشی قرار داده و با معلوم بودن خصوط زیر کاغذ، آن را میکشند و بعد که کاغذ خود را برداشتند احتمالا باید بگویند ما الهام گرفتیم!
در بخشی دیگر از مصاحبه هوشنگ گلمکانی استدلال میکند که شاید اگر شما موفق نبودید و چهره شناخته شدهای نبودید این هجمهها علیه شما صورت نمیگرفت و میگوید: « من نمایشگاههایی رفتم که کارهای بسیار ضعیفی هم توش دیدم ولی اومده و رفته و کسی کاری بهش نداشته ولی کسی که شهرت و محبوبیت داشته باشه از طرف یک عدهای زود عکسالعمل میاره، چه از طرف مردم و چه از طرف فعالان امور اجتماعی و کسان دیگر و …» باز هم باید یادآور شد که نکته گلمکانی درست است و در همه جای دنیا همین است، چون هرچه مشهورتر و معروفتر باشند، بیشتر زیر نگاه و ذرهبین جامعه قرار میگیرند و این تبعات این شهرت است.
از طرف دیگر اگر این معروفیت و مشهوریت نبود آیا ۲ گالری معروف کشور به تهمینه میلانی ناشناس اصلا وقت برپایی نمایشگاه میداند؟ وقتی از مزایای این معروف بودن استفاده میکنند باید بدانند که کجروی آنها هم بیشتر توی ذوق جامعه میزند. این قضیه در همه جای دنیا همین است و ربطی به فقط کشور ما ندارد.
هرچه شخصی معروفتر، مشهورتر و محبوبتر باشد، مسئولیت و تعهد اجتماعی در قبال جایگاهش بیشتر است.
در کل مصاحبه میلانی – گلمکانی حرفها و بحثهای خوبی هم به میان میآید ولی از این نکته نباید غافل شد از یک برنامه ۵۷ دقیقهای اگر ۵۰ دقیقهاش مفید باشد باز دلیل نمیشود آن ۷ دقیقهای که در حال منحرف کردن بحث، کتمان، پیچاندن و … هستید را فراموش کنیم و به آن ۵۰ دقیقه ببخشیم.
این تکنیک خوبی است که با سخن گفتن و استدلال درباره مسائل مختلف و ربط آنها به مسائل پوپولیستی و اشاره به زن بودن، شرایط دشوار فیلمسازی، فیلمهای نساخته، حرفهای نگفته و …حس خوشایندی را به مخاطب القا کنیم اما مشکل اصلی همچنان باقی است میلانی کپی کرده است و به جای یک معذرت خواهی، با آسمان و ریسمان بافتن در حال منحرف کردن ماجرا است، متاسفانه منتقد معروف هم کنار او نشسته و در این مسیر او را همراهی میکند، متاسفانه!