رمضان در آذربایجان شرقی کلمات نزدیک به خودش را دارد؛ از سنت قاباخلاما گرفته تا کیسه دوزی و استفاده از زومار برای پخت غذاهای لذیذ.
به گزارش آذر صبح، سحری میخوریم، گرسنه میمانیم، تشنه میمانیم، افطاری میخوریم. اما قدیمیترها میگویند «روزه گرفتن چیزی متفاوتتر از این حرفهاست.»
روزه گرفتن شاید عبارتی فراتر از گرسنگی و تشنگی باشد؛ و ماه مبارک رمضان حتماً هدفها و رسالتهایی سنگینتر برای مسلمانان دارد. اصلاً اگر این ماه مبارک را تنها در نخوردن و نیاشامیدن معنا میکردیم؛ چه بیمعنا میشد.
گذشتهها وقتی کسی اسم رمضان را میبرد، بینهایت واژگان زیبا و احساس خوب میشد کنارش چید. بینهایت صفت خوب میشد یاد کرد و خوشحال بود برای فرا رسیدن اینهمه حس خوب در یک مدتزمان فشرده و کوتاه.
شاید بخش بزرگی از این احساس خوب را مردم مدیون چارچوبهایی بودند که «آدابورسوم» نام داشت. چارچوبهایی که به شیرینی اصل ماجرا میافزودند و گاهی از خود ماجرا شیرینتر میشدند. آدابورسوم بود که باعث میشد رمضان، این ماه خوبیها تنها در روزه گرفتن محدود نشود و جنبههایی بسیار بزرگتر و عمیقتر پیدا کند.
اما این آدابورسوم از یک کشور مسلمان به کشوری دیگر، از شهری به شهری دیگر یا حتی از خانهای به خانهای دیگر متمایز بود. هرچند برخی رسوم جنبه همگانی پیدا کرده و جزو فرهنگ ماه رمضان به شمار میآمدند و هنوز هم میآیند، اما برخی دیگر از آدابورسوم مختص یک منطقه خاص بود که نظیرش را بهآسانی نمیشد در شرایط و موقعیتی دیگر یافت.
آذربایجان شرقی و در مرکز آن تبریز، همواره در مراسمهای دینی حرفهای زیادی برای گفتن داشتهاند و همین باعث شده در بسیاری از امور دینی و مذهبی برای خود سبکهای خاص و زیبا و منحصربهفردی داشته باشند. روزه گرفتن نیز از این قاعده مستثنی نیست.
همانگونه که برگزاری چهارشنبه آخر سال، همانطور که عید نوروز، همانطور که عزاداری ماه محرم و… در آذربایجان رنگ و بوی خاصی دارد، رمضان نیز در این خطه به شکل معمول خود میآید و به شکلی متفاوت اما اصیل میگذرد.
آدابورسوم اهالی آذربایجان شرقی و مخصوصاً تبریز را به دو دسته میتوان تقسیم کرد. دسته اول کارها و امور اجتماعی و سیاسی آنها و دسته دوم را کارهای شخصی شکل میدهند.
مردم تبریز و استان آذربایجان شرقی در ایران به دینداری و انجام امور دینی و مذهبی به نحو احسن معروف هستند. شاهدان این ادعا بزرگان دینی هستند که از تبریز رشد یافته و بهمراتب والا دستیافتهاند.
زومارهایی برای افطارهای خوشمزه
قدیمها در جایی مثل تبریز، مساجد مثل امروز آماده و پر از اسباب و اثاثیه نبودند بلکه مردم خودشان وسایلی از خانهشان مثل فرش و سماور و… به مسجد میآوردند تا مورداستفاده همگان قرار بگیرد. بعد از افطار نیز در مساجد عالمان دینی میآمدند و ضمن اقامه نماز، به صحبت با مردم و اهالی محل میپرداختند و اشکالات شرعی احتمالی آنان را نیز برطرف میکردند.
همچنین با فرا رسیدن ماه مبارک رمضان، خانوادهها آذوقه رمضان به اسم «زومار» آماده میکردند تا غذای موردنیاز در خانه برای افطار یا سحری فراهم باشد. خانمها نیز با آن آذوقهها غذاهایی بینظیر و بهخصوص برای مهمانان افطاری میپختند.
در قدیم در بین اهالی آذربایجان معمول بوده که روز اول رمضان در خانه کسی که عزیزش را بهتازگی ازدستداده حضور یافته و برای ابراز همدردی و محبت روزهشان را کنار آنان افطار کرده و همچنین هدیهای مثل لباس سفید میدادند.
آن زمان رادیو و تلویزیون و… نبود و معمولاً یکی از افرادی که صدای بلند و رسایی داشت هنگام سحر در کوچه قدم میزد و با کوبیدن درها یا ذکر جملاتی مردم را بیدار میکرد. همچنین فرد دیگری نیز با صدای بلند اذان صبح میگفت.
اینجا رمضان از شعبان شروع میشود
بهروز خاماچی، پژوهشگر فرهنگ آذربایجان معتقد است که ضیافتالله نباید فقط در گفتار ما باشد بلکه باید اعمالی انجام دهیم که شیرینی این ماه مبارک در دهان مردم باقی بماند. وی اضافه میکند: نیکی کردن و احسان دادن خوب است اما نه در خیابان که با آبروی افراد بازی شود.
او در گفتگو با خبرنگار مهر میگوید: امروزه ثروت مردم بیشتر است ولی انصاف کمتری دارند. در گذشته مخصوصاً در ماه مبارک رمضان که ماه احسان و نیکوکاری است مردم بیشتر به فکر فقرا و دردمندان بودند.
خاماچی منتقد حضور کمرنگ جوانان در مراسمهای ماه مبارک رمضان است و میگوید: وقتی من در یک مجلس جز خوانی در ماه مبارک رمضان شرکت میکنم، بیشتر سالمندان و افراد مسن را میبینم درحالیکه ما باید جوانان را به انجام عباداتشان تشویق کنیم و ماه مبارک رمضان فرصتی برای توجه هرچه بیشتر به این موضوع است.
علی فلسفی، کارشناس مردمشناسی سازمان میراث فرهنگی، صنایعدستی و گردشگری آذربایجان شرقی هم در گفتگو باخبرنگار مهر میگوید: بهطورکلی مردم آذربایجان شرقی از نیمه ماه شعبان خود را برای استقبال از ماه رمضان آماده میکنند.
با قاباخلاما، به پیشواز رمضان
او شرح میدهد: مردم این منطقه ضمن نظافت و خانهتکانی، از چند روز مانده به ماه مبارک رمضان به پیشواز این ماه میروند که در زبان محلی بدان «قاباخلاما» گویند. قاباخلاما سنتی است که حتماً باید پیش از ماه رمضان اجرا شود تا همهجا برای حضور در میهمانی بزرگ خداوند آماده و پاکیزه باشد. در این میان، نظافت و غبارروبی مساجد با همکاری مردم و روحانی محل نیز از اعمال قطعی است که از سالهای دور در دیار آذربایجان انجام میشود.
به گفته فلسفی، پیش از اینکه رادیو و تلویزیون وارد جامعه ایران شود، روستاییان برای رؤیت هلال ماه به پشت بامها میرفتند و ساعتها منتظر میماندند. همزمان آنها چندین سوار به روستاها و شهرهای اطراف میفرستادند تا خبر رؤیت هلال ماه بیاورد.
علاوه بر منابع آگاه متعدد و محققان بسیار در این حوزه، تالیفات بسیار ارزشمندی وجود دارند که از آنها میتوان نظرات بسیار مهمی درباره آداب و رسوم ماه مبارک رمضان در خطه آذربایجان دریافت.
در کتاب وفاق اجتماعی در آذربایجان شرقی نوشته فهیمه حسین زاده در مورد مراسم روستاهای حومه شهرستان شبستر و اطراف آمده است: از جمله مراسم ویژه این منطقه در ماه مبارک رمضان این است که روز پانزدهم این ماه، جوانان درب خانهها را میکوبند و با شعر به زبان محلی میگویند «پانزدهم ماه رمضان میهمان شماییم». در این هنگام صاحبخانه سنجد و گردو به آنها میدهد.
به مناسبت فرا رسیدن ماه رمضان خانواده تازه دامادها برای تازه عروس هدایایی میفرستند که شامل لباس و انواع شال و روسری و همچنین میوه و شیرینی است.
سحری خوردن هم اینجا آداب خودش را دارد
اما سحری خوردن و سحری بلند شدن هم برای خود در آذربایجان و بهویژه در روستاهای آن آدابی دارد هنوز هم که هنوز است روستاییان و عشایر آذربایجان با صدای ضربه همسایه بر دیوار خانهشان از خواب بیدار میشوند.
اگر سحرگاهان که در روستاهای دورافتاده آذربایجان بر روی پشتبام خانهای قرار بگیری میبینی که چه شورونشاطی در روستاها حاکم است چراغ خانهها یکییکی روشن میشود همسایههای دیواربهدیوار زنجیروار یکدیگر را به فریضه الهی فرامیخوانند و حسن ختام این شعر منظوم سحری خوردن به شیواترین موسیقی آسمانی یعنی اذان صبح ختم میشود.
در برخی از مناطق روستایی و شهری در روز پایانی ماه رمضان بعد از ادای فریضه مغرب و عشا، آئین خداحافظی ماه رمضان برگزار میشود که این آئین شامل نمازهای مستحبی و دعاهاست.
در میان مردم آذربایجانشرقی رسم است که مادر خانواده، کاسهای را پر از گندم میکند و از بزرگ تا کوچک بر روی آن دست میزنند. همه سعی میکنند در هنگام اعلام عید در خانههای خود باشند تا فطریهشان به گردن کس دیگری نیفتد. مردم استان معتقدند که باید فطریه را در همان روز اول به فقرا بدهند.
این کیسه پر از برکت است
ابراهیم حقپرست، در مجموعه پژوهشی «رمضان در فرهنگ مردم» مینویسد: در برخی از روستاهای آذربایجان شرقی از جمله حومه شبستر، مراغه، تسوج و اهر مراسم «کیسه دوزی» در روزهای خاص این ماه متداول است. آخرین جمعه ماه رمضان، ۲۷ ماه رمضان یا آخرین پنجشنبه این ماه روزی است که در نقاط مختلف استان، زنان و دختران گرد هم آمده و هر خانواده برای خود کیسهای میدوزد. سپس مقداری پول در این کیسهها میگذارند و بر آن دعا خوانده و فوت میکنند و این را تا سال دیگر در صندوقچه خود نگاه میدارند. این کیسه را «برکت کیسهسی» یا کیسه برکت نامیده و اعتقاد دارند بدینصورت هرگز دچار فقر و بیپولی نخواهند شد.
حالا آنهمه آدابورسوم که هیچیک بیریشه و بیاساس نبودند و از انجام آنها هدفی والا به نام خوبی و احسان پی گرفته میشد، جای خود را به مهمانیهای تجملاتی دادهاند که افراد پس از هماهنگیهای سخت و نفسگیر در غذاخوریها جمع میشوند و میخورند و میروند. میروند، بیآنکه گرهی از گرهها باز کرده باشند، شکم گرسنهای را سیر کرده باشند….
شاید عاقلانه نباشد که در عصر فناوری و تکنولوژی دوباره به سمت برخی سنتها و آدابورسوم روی آوریم اما بیشک میتوانیم اصل نیکی را در ابعاد تازهتری رواج بدهیم. نمیتوانیم؟/ مهر