«اعتراض حق شهروندان است»؛ این جملهای است که در این روزها به دفعات از سوی تریبونهای مختلف مطرح شده و به نظر میرسد امروز پس از فراز و نشیبهای فراوانی که طول دههها و حتی قرون در مسیر دموکراسیخواهی و حرکت به سوی آزادی شهروندی و حکومت مشروطه و استیلای حاکمیت مردمسالار پشت سر گذاشتهایم، لااقل در این مهم به توافق نسبتا همگانی دست پیدا کردهایم که شهروندان حق دارند برای پیگیری مطالبههای قانونی خود، دست به تجمع قانونی زده و صدای خود را به گوش حاکمیت برسانند.
در چنین شرایطی است که لزوم تعیین مکانیسمی روشن برای بیان نظرات جامعه اهمیتی دوچندان مییابد. مکانیسمی که شهروندان بتوانند از آن برای اعلامنظر و اعتراض خود استفاده کنند و مهمتر از آن، این گروههای مختلف معترض قادر باشند در فضایی عقلایی جمعبندی دقیقی از خواستههای خود را به حاکمیت منتقل کنند. طبیعتا تا زمانی که فضا آرام نباشد، امکان شنیدن صدای معترضانی که حرفی برای گفتن دارند، فراهم نخواهد بود. حال آنکه در شرایط کنونی مشخص نیست جز اعتراضی عمومی نسبت به بنزین، دقیقا چه دیدگاهی نسبت به این تصمیم سران قوا وجود دارد و معترضان چه ایرادهایی را مطرح کرده و میکنند.
فارغ از این مسائل اما برخی دیگر از منتقدان از غیرقانونی بودن مقید کردن اعتراضها به مکانی خاص صحبت میکنند، حال آنکه امروز لازم است ابتدا گام نخست در این راستا، یعنی به رسمیت شناختن حق اعتراض محقق شود تا مگر پس از آن، بتوانیم گامهای بعدی را نیز برداریم. فراموش نکنیم امروز حتی در بسیاری از کشورهای پیشرفته و توسعهیافته به لحاظ سیاسی که سابقه دموکراسی چندین و چند قرن دارند، همچنان امکانی مشخص برای بیان اعتراضها وجود دارد. بنابراین ما نیز باید با نگاهی فرآیندی به این مساله ابتدا اجازه دهیم که گام نخست محقق شود تا سپس بتوانیم ضمن فرهنگسازی، گامهای بعدی را برداریم.