دختر۱۱ ساله تبریزی انشایی در خصوص مهمان ناخوانده این روزهای کشور نوشته و هر آنچه از درون خود جوشیده با زبان ساده و رسا به قلم آورده است.
سلام من کوید ۱۹ هستم، بیشتر مردم و دوستان آنفولانزا و سرماخوردگی مرا به کرونا میشناسند من یک ویروس تازه به دوران رسیده هستم و همه از من میترسن .اول سلام می کنم به چینیها که مرا به وجود آوردهاند و عاشق آنها بوده ام و هستم .
سارس و مرس برادران من قبلاً جهان را فتح کردند، البته آنها بزرگتر از من هستند و به همین خاطر حق دارند بیشتر از من کشندگی داشته باشند. آنها ۱۳ الی ۳۰ درصد کشندگی داشتند که پدرمان H1 , N1 به آنها بیشتر افتخار میکند تا من ، چون من فقط دو درصد کشندگی دارم و زیاد خطرناک نیستم ، پس باید کاری میکردم تا پدرم را هم قبول داشته باشد.
به لطف آمریکا و چین و سایر کشورها که مرا زیاد بزرگ کردن ، پدرم اجازه میدهد شبها پیش او بخوابم ، البته به لطف چینی ها توانستم به ایران هم برسم، به ایرانی ها سلام می کنم البته خدا به من رحم کند چون اول به شهر حاج آقا ها رفتم و از آنجاست سرایت کردم، من هزاران هزار نفر را درگیر خود کردم و تقریباً ۲ الی ۳ درصد آنها را کشتهام ولی با پشتکار و تلاش پزشکان و مدافعان سلامت و بعد از چین شما ایرانی ها توانسته اید که من را از جان چندین نفر بیرون بکشید.
من مطمئن بودم که بچه ها از تعطیلی هایی که من برایشان به وجود آورده ام خوشحال میشوند و راحت در خانه تلویزیون تماشا میکنند ولی بعد از چند هفته تعطیلی و لعنت کردن من توسط بچه ها فهمیدم که واقعاً مهمان ناخوانده و بدی هستم، آنقدر بچه ها عاشق درس مدرسه هستند که من میترسم به خاطر رعایت زیاد بهداشت و جلوگیری از شروع عمر من زیاد به دنیا نباشد و بهار را نبینم می دانی که چرا هنوز پابرجا هستم چون توانستم کل دنیا را درگیر خود کنم، احتمالا اقتصاد جهان را فلج کنم .
پدرم همیشه به من می گوید من خطرناک تر از توام کویدی بابا، تو فقط چون مغروری و شیوع زیادی داری همه از تو می ترسند تو از برادرانت هم ضعیفتری و کشندگیت از آنها کمترست ، من به شخصه از تمام ملت ایران خواهش میکنم به شمال نروید تا پسر من کوئید جون بابا بیشتر از این سرایت نکند و کمی از غرورش کم شود.
به خاطر تربیت پسر من هم که شده ، خواهش می کنم رعایت کنید .
انشا؛ هانیه طیار، کلاس پنجم مدرسه صدرا۴ تبریز