بازار تبریز در طول تاریخ منشا جنبش و حرکتهای سیاسی، اجتماعی بوده و در جریان نهضت روحانیون مردم ایرن به رهبری آیت الله خمینی نمود بیشتری داشته است.
آذر صبح/ محمدرضا انزابی؛
امام خمینی خطاب به بازاریان:
میدانید که بازار یکی از قشرهای عظیم معتقد به اسلام است و در هر غائلهای که برای اسلام پیش آمده است، این بازار است که پیش قدم است. از دوره مشروطیت تا انقلاب اسلامی و بعد از آن، باز در همه زمینه هم این بازار است که پیش قدم است و همراه با سایر قشرهای ملت مجاهده کرده است و در پیشبرد اسلام آنچه که توان داشته، عمل کرده است.
چکیده:
بازار تبریز به جهت قرار گرفتن در مسیر راه جهانی ابریشم و به تبع آن ارتباط گسترده با ملتها و دولتها همواره در طول تاریخ منشاء جنبش و حرکتهای سیاسی و اجتماعی بوده است. از آن جمله میتوان به نهضت تنباکو، نهضت عدالتخواهی و همچنین انقلاب اسلامی اشاره کرد. این پیشرو بودن، در جریان نهضت روحانیون مردم ایران به رهبری آیت الله خمینی نمود بیشتری داشته است.
بازار تبریز که همواره از صبغه دینی اسلامی برخوردار بوده است، به سبب همین خصوصیت، با اولین حرکتهای این نهضت به ندای هل من ناصر رهبر کبیر انقلاب لبیک گفته و با پیشوایی روحانیت این خطه و با برپایی تجمعات اعتراضی و تعطیلی بازار، سهم ویژه خود را در این خیزش عظیم ملی – اسلامی به منصه ظهور رساندند.
اسناد و مدارک موجود نشان از رابطه اندیشه دینی تجار و کسبه با علمای دین دارد. همچنین نشان این هماهنگی در هندسه بازار تبریز به عنوان بزرگترین مجموعه تجاری جهان اسلام و نمونه برگزیده معماری اسلامی کاملا به چشم میخورد. راستهها و زوایای بازار تبریز متشکل از مجموعه مساجد، حوزههای علمیه، حسینیهها و تکایا در داخل این مجموعه بزرگ شاهدی بر این مدعاست.
این مجموعههای دینی اسلامی در بازار تبریز و حضور گسترده بازاریان تبریز و علمای این خطه در کنار هم و دوشادوش یکدیگر در جریان نهضت اسلامی امام خمینی (ره)، ویژگی و نشانه علقه خاص این دو قشر عظیم جامعه تبریز میباشد.
به ثمر رسیدن نهضت اسلامی روحانیون نتیجه تلاشها و مجاهدتهای مبارزان مسلمان گمنام بازار تبریز بود که تنها برای اعتلای آموزههای اسلام و قرآن از هیچ کوششی فروگذار نکردند و در این راه تنها با خداوند معامله کردند و نام و نشان در گمنامی یافتند.
در این مقاله سعی شده است بر اساس اسناد موجود و مصاحبه با تنی چند از این مبارزان گمنام گوشهای از تلاشها و مجاهدتهای آنان را بازگو کرده باشیم. لازم بذکر است که قسمت عمده این مصاحبهها و اسناد برای اولین بار منتشر میشود.
مقدمه:
بازار در طی قرون مختلف به صورت مجموعهای منحصر به فرد از نظر اقتصادی، اجتماعی، سیاسی و مذهبی در آمده است که شامل ساختمان هایی با معماری منحصر به فرد می باشد و مردم و حرفههای مختلف همگی به عنوان یک مجموعه واحد در آن در کنار یکدیگر گرد آمدهاند.
بازار از همان ابتدا با چند نهاد دیگر در ارتباط و تعامل مستقیم بوده است. تعلیم و تربیت یکی از کارکردهای این نهاد یا مؤسسه است. معمولاً در کنار مسجدها و حتی در درون مسجد مکانهایی برای تدریس سطوح مختلف علمی فراهم آمده است. این ارتباط و تعامل در مساجد قدیمی بازار همچنان ادامه دارد.
مجموعه بازار تاریخی تبریز نیز یکی از کاملترین مجموعههای تجاری از لحاظ اقتصادی و اجتماعی و فرهنگی به شمار میرفته است.
به علت ارتباطات قدیمی غرب-شرق در طی قرون مختلف، بازار تبریز همواره یکی از مهمترین مکانهای مبادلات تجاری و بینالمللی و فرهنگی به حساب میآمده و به علت تدبیرهای بخردانه در مورد اخذ مالیات و همچنین به علت موقعیت مکانی آن همواره یکی از قطبهای مهم اقتصادی بوده است.
بسیاری از گردشگران و جهانگردان و جغرافی نویسان نظیر ابن بطوطه، مارکوپولو، جگسن، اولیای چلبی، یاقوت حموی، گاسپار دروویل، الکسیس سوکتیکف، ژان شاردن، اوژن فلاندن، جان کارترایت، جملی کاردی، کلاویخو، رابرت گرنت واتسن، حمدالله مستوفی و مقدسی از رونق و شکوه بازار تبریز تمجید کردهاند این بازار با داشتن حدود ۵٬۵۰۰ باب حجره، مغازه و فروشگاه، ۴۰ گونه شغل، ۳۵ باب سرا، ۲۵ باب تیمچه، ۲۰ باب مسجد، ۲۰ باب راسته و راستهبازار، ۱۱ باب دالان و ۹ باب مدرسه دینی، بهعنوان اصلیترین مرکز داد و ستد مردم تبریز شناخته میشود. وجود این تعداد مسجد و مدرسه دینی در داخل مجموعه بازار تبریز خود نشان ارتباط و علقه خاص روحانیت و بازاریان میباشد. حتی نوع معماری بازار و هندسه آن و همچنین موقعیت مکانی مساجد و مدارس دینی نشانه ای دیگر از این پیوند میباشد.
زمینههای مشترک فرهنگی، سیاسی و تاریخی روحانیت و بازار
بازار بطور سنتی با تشکیلات مذهبی دارای پیوندهای مالی، سیاسی و ایدئولوژیکی است. اصولاً بازار در اندیشههای اسلامی جایگاه ویژهای دارد همانطور که کاسب و تاجر نیز از اهمیت ویژهای در میان شغلها از نظر اسلامی برخوردار میباشد.
در آموزههای مذهبی نیز توصیه قبل از ورود به بازار و داد و ستد کالا و تجارت را آموختن قواعد دینی دانستهاند، چیزی که در بسیاری از بازارها به خوبی مشاهده می شود. و بازاریان قبل از شروع به کار در کلاسهای آموزش دینی علما که در بازارها و مساجد بازار بر قرار می شد شرکت میکردند.
این نکته بسیار مهمی است که همواره در طول تاریخ، تعلیم و نیز تربیت از نظر گرداننده اصلی اقتصاد دور نمانده و همواره آن را در کنار خود داشته است. علاوه بر اینکه اهالی بازار یا بازاریان همواره و هنوز هم کار مادی یعنی اقتصاد را با معنویت یعنی دستورهای مذهبی برای چگونگی خرید و فروش و منضمات و ملحقات آن یک جا قرار می گیرند. بسیاری از بازاریان قدیمی به مکاسب و مکاسب محرمه، نه به صورت افواهی بلکه به صورت تعلیم و کتابخوانی نظر کرده و در این جهت به تعلم پرداختهاند. علمای بازار که برخی از آنها مرجع تقلید یا در حد آن بودهاند همواره و در هر زمان به سؤالها پاسخ داده و بازار را از راهنمایی خود برخوردار کردهاند.
بسیاری از بازاریان در گذشته و نیز در زمان حاضر در حلقه درس مدرسان طراز اول که در مسجدهای مشهور بازار تدریس کردهاند و یا هنوز هم تدریس میکنند، حضور داشته و تعلیم گرفتهاند و پس از مدتی مورد مشورت همکاران خویش در بازار واقع شده و به راهنمایی آنها میپردازند.
از لحاظ روابط اجتماعی مساجد و مدرسهها در کنار آنها، در جنب بازارهای معتبر قرار میگیرند و نکته مهم از لحاظ جمعیتشناسی آن است که یک دسته مهم از جمعیت اطراف بازار را در گذشته در اطراف مساجد و به خصوص مسجد جامع، اقلیتهای مذهبی تشکیل میدادهاند که عملاً تحت حمایت دین اسلام قرار داشتند. مرکز حکومتی نیز با بازار بیرابطه نبوده است و در واقع در کنار و یا نزدیک به آن قرار داشته است و اکنون نیز قرار دارد.
برای تاثیرگذاری و تحول و گسترش تفکر و اندیشه، احتیاج به دو اهرم قدرتمند “اندیشه و اندیشمند” و “ثروت و ثروتمند” هستیم که این دو لازم و ملزوم یکدیگر برای تاثیرگذاری و تاریخسازی هستند.
اگر دقت کنیم در ایران بزرگترین مراسم و تجمعات برای اظهار دلبستگی به مراسمات ائمه اطهار میباشد یعنی ریشه مذهبی دارد. اگر کسی از این امتیاز به نحو احسن استفاده کند میتواند قدرت تاثیر گذاری خود را افزایش دهد. مراسم مذهبی مخصوصاً سوگواری ائمه اطهار همیشه در اختیار دو قشر روحانی و بازاری بوده که محل و مخارج آن بوسیله بازاریان تامین می شده است و روحانیون موعظه کنندگان این جمعیت و بازار جایی بود برای نشان اقتدار روحانیت در محوریت دین.
قسمت اعظم درآمدهای حوزههای علمیه و روحانیون توسط وجوه شرعی تجار و بازاریان تامین میشود. همچنین از دیگر منابع تامین مالی حوزههای علمیه، موقوفات بوده که آن هم اکثر توسط بازاریان ثروتمند و تجار متمول وقف میشده است. به هرحال هر کدام از آنها چون دارای قدرت بودهاند وابستگی خود را به هم نشان میدادهاند.
نمونهای از قبص وصول سهم مبارک امام علیه السلام که مبلغ هفتصد و سی تومان به تاریخ ۹ شعبان ۱۳۸۹ ه.ق. توسط حاج رضا چایچی از تجار متمول تبریز به آیت الله العظمی حکیم ارسال شده است، شاهدی بر این مدعاست.
تجربه تاریخی نشان میدهد که نیروهای اجتماعی فعال در بازارها با هدایت رؤسا، اصناف و ریش سفیدان و داشتن ارتباط تنگاتنگ با مساجد و روحانیون بیش از آنکه بر اثر تضادهای طبقاتی رو در روی یکدیگر قرار گیرند با ایجاد ارتباط مالی و خانوادگی و بر پایی محافل بحث و گفتگو همیشه سعی کردهاند همبستگی سنتی خود را حفظ نمایند. پیوندهای خانوادگی بین بازار و روحانیت را از علل اتحاد و نوعی پیشگیری در بروز اختلافات و توطئه ها و استفاده کردن از قدرت دیگری در موارد بحران دانسته اند.
علاوه بر نقش و موقعیت اقتصادی آنچه که بازار و بازاری ها را در مقام یک نیروی اجتماعی تاثیرگذار در جامعه ایران جلوهگر ساخته؛ پیوند و ارتباط نزدیک آنها با دیگر نهاد تاثیرگذار جامعه یعنی دین و روحانیون بوده، قدرت و تاثیرگذاری این پیوند به خوبی در انقلاب مشروطه و انقلاب اسلامی آشکار بوده است.
همبستگی عمیق بازاریان و روحانیون در ایران و نقش مهم آنها در همهی جنبش های سیاسی یک قرن اخیر ایران، وزنهی سیاسی و اجتماعی آنها را به مراتب سنگینتر از همتایانشان در دیگر کشورهای اسلامی کرده است. البته در اسلام از همان آغاز رابطهی عمیقی بین بازار و دین وجود داشته است، مجاورت و وابستگی مسجد و بازار در ساختار شهرهای اسلامی پیوند نزدیکی بین آنها برقرار میکرد که بخشی از آن به فضای محصور بازار مربوط میشد و به همین سبب آگاهی علما و بازاریان از فعالیتهای عمومی یکدیگر افزایش مییافت. عواطف مذهبی و جهتگیریهای سنتی بازاریان از طریق پیوند آنها با علما، موقعیت مکانی و مشخصه جمعی بازار تقویت میشد.
پرداخت خمس و زکات، مشارکت در امور خیریه و حفظ رابطه مطلوب با علما، همه نشانه تقوا به شمار میرفت و باعث حفظ احترام و اعتبار فرد در بازار میشد. علما نیز به نوبه خود به حمایت بازاریان به عنوان اساس قدرت سیاسی خود نیاز داشتند. هنگامی که بازاریان با سلطه ظالمانه و خودکامانه حکومت به تقابل برمیخاستند و خود صاحب قدرتی سیاسی برای مصاف با آن نبودند به زیر چتر حمایت علما پناه میبردند. این پیوندهای جمعی و عقیدتی موجب شد که بازاریان و علما در جهانبینی و سبک زندگی تا اندازهای به هم شباهت داشته باشند.
یادآوری این نکته مفید است که بازار به خاطر بافت سنتی خود هنجارها، ارزشها و مناسبات اجتماعی خاص خود را داشت. بازار از لحاظ ایدئولوژیکی به روحانیون وابسته بود، از سوی دیگر روحانیون از لحاظ اقتصادی تا حد زیادی متکی به بازار بودند، بازاریان خمس و زکات و هزینه نگهداری و اداره اماکن مقدس را به روحانیون میپرداختند.
هالیدی خاطرنشان میکند پولی که بازاریان به روحانیون میدادند بیشتر از مالیاتی بود که به دولت میپرداختند. بازار بسیاری از فعالیتهای مذهبی حوزهها، حسینیهها، مسجدها و مراسم ایام محرم را تامین مالی میکرد.
بازاریان توجه زیادی به حج و زیارت خانهی خدا داشتند، آنها برای اقدام به چنین کاری باید پیش روحانیون میرفتند و مال خود را با دادن وجوهات دینی حلال میکردند. روحانیون به این وسیله به فعالیت اقتصادی تجار مشروعیت و حیثیت میدادند و آنها نیز در مقابل از روحانیون حمایت اقتصادی میکردند.
نشانههای زیادی در خصوص تاثیر اعتقادات مذهبی بر فعالیتهای اقتصادی بازار میتوان یافت، برای مثال بازاریهایی که میخواستند از فعالیتهای اقتصادی خود بهرهمند شوند باید دو شأن اجتماعی- دینی در جامعه اسلامی کسب کنند، نخست اینکه میبایست درآمد خود را حلال کنند، برای این کار خمس و زکات میپردازند و به این ترتیب علما مال آنها را از نظر مشروعیت بررسی میکنند. دوم آنکه با فعالیتهای اجتماعی- دینی چشمگیر مثل ساختن مسجد، مدرسه و زیارت شخصیت دینی خود را اثبات میکنند. این فعالیت، طرحی آگاهانه برای ترکیب مشروعیت دینی و چهرهی اجتماعی بود.
در حالیکه علما کسب و کار بازاریان را مشروع میکردند، بازاریان نیز پشتوانه مالی علما محسوب میشدند. این بستگیهای متقابل اجتماعی- سیاسی و خویشاوندیهای خانوادگی، شالودهی آن اتحاد تاریخی بود که کانون یک اقتدار اجتماعی به عنوان وزنهای در برابر اقتدار دولت را به وجود آورد. تعامل حوزه خصوصی زندگی خانوادگی و حوزهی عمومی زندگی اقتصادی با برخورداری از مشروعیت الهی پایگاه مطمئنی برای تداوم و تحکیم اقتدار روحانیون و بازاریان در جامعه مدنی ایران ایجاد کرد.
تأثیر پذیری متقابل روحانیت و بازار “با بررسی رویدادهای سیاسی از دوره قاجار تا انقلاب اسلامی”
در حکومت پهلوی دوم، قدرت حاکم از سه مرکز مهم اجتماعی کشور به شدت وحشت داشت: بازار، دانشگاه و حوزه های علمیه. بنابراین همواره و پیوسته سرکوبگری بازار و بازاریان در برنامه دولت های وقت قرار داشت زیرا به خوبی می دانستند که بازار قادر است که حقانیت قدرت را تحت سوال قرار داده، حکومت را تهدید کرده و به خطر بیاندازد. مهم ترین و با ارزش ترین وقایعی که در طول دوران بعد از صفویه تا انقلاب اسلامی سال ۱۳۵۷ قدرت بازار تبریز را مطرح کرده و آن را در تاریخ به ثبت رسانیده عبارتند از:
نهضت تنباکو: از مصادیق حضور مؤثر علما در حفاظت از استقلال کشور، که ارتباط نزدیکی با بازار و بازاریان ایران داشت، میتوان به واگذاری امتیاز توتون و تنباکو اشاره کرد. جنبش تنباکو را میتوان سرچشمه نهضت مشروطه دانست. در این جنبش، بازرگانان و کسبه، نخستین کسانی بودند که به پا خاستند. در حرکت به سوی نهضت مشروطه، روشفنکران ترقیخواه نیز به این دو گروه پیوستند، و پس از رسیدن قیام به مرحله فعال، تجار و بازرگانان شهری نیز به حمایت از آن برخاستند و افراد مذهبی در رهبری آن نقش فعال برعهده گرفتند.
بازار و نهضت مشروطه: در نهضت عدالتخواهی مشروطیت، مهمترین نقش را علما و مراجع مقیم تهران، شهرستانها و عتبات عالیات ایفا کردند. عرصهی بروز و اجرای فرامین و فتاوای مراجع، بازار بود.
در نیمه دوم سده سیزدهم هجری، بنگاههای بازرگانی فراوانی در این شهر فعالیت میکردند و بازرگانان تبریزی کالاهای فراوانی، از کشورهای خارجی وارد کرده و به سایر شهرهای ایران میفرستادند. آمد و شد بازرگانان و نمایندگان سایر کشورها به این شهر، و نیز مسافرتهای اغلب تجاری بازرگانان تبریز به کشورهای اروپایی، اندیشههای نوین، از جمله افکار آزادیخواهی را در این شهر گسترش داد.
در نهضت مشروطیت بازرگانان سنتی، با ترقیخواهان و آزادیخواهان متحد شده و با تشکیل انجمنها، جهتگیریهای مشترک سیاسی ارائه میکنند. برخی از این انجمنها حتی پس از پیروزی نهضت مشروطیت ادامه بقا داده و بازار، نقش مهم خود را حفظ میکند. بازار در تاریخ اقتصادی و سیاسی این شهر، همواره نقشی عمده بر عهده داشته است. در کتاب “ایران بین دو انقلاب” به نقش بازار، بازاریان و اساساً طبقه بازرگان جامعه و تحول اساسی که در پیکره بازار و در آستانه قرن بیستم به وجود آوردند اشاره شده و به روشنی نشان میدهد که چگونه این قشر در هم تنیده توانسته به رهبران جنبش ملی تبدیل شدند.
بهرغم اینکه بازارها و بازاریان کارکردهای اقتصادی ـ اجتماعی مهم و حساسی داشتند، به دلیل تفاوتها و اختلافهای گروهی، نفوذ سیاسی چندانی نداشتند؛ زیرا عوامل جغرافیایی، شهرها را از یکدیگر جدا میکرد و رقابتهای فرقهای، طبقاتی و اقتصادی درون شهرها نیز به چندپارگی بازار شهر میانجامید. بنابراین طبقه متوسط سنتی، نه به صورت یک نیروی سیاسی ملی و گسترده، بلکه به مثابه پدیدهای اجتماعی ـ اقتصادی بود. نفوذ و فشار غرب و واکنش شاهان قاجار ـ یا شاید نبود واکنش جامع و مناسب دولتی ـ این وضعیت را کاملاً دگرگون کرد. طبقه متوسط، که در آغاز سده نوزدهم به صورت اجتماعات همبسته کوچک بومی بود، در آغاز سده بیستم به یک نیروی همبسته ملی تبدیل شد که برای نخستین بار، از شخصیت و هویت سیاسی مشترک خود، آگاهی داشت.
میزان علاقهمندی و شیفتگی تجار تبریز به انقلاب مشروطه را از کمکهای بیدریغ برخی از آنان میتوان حدس زد. برای تجار و بازاریان، به نسبت توان و علاقه آنها به انقلاب، قبضهای کمک ارسال میکردند. از تجار و اصناف و غیره قبض اعانه نوشته، میگرفتند و به مواجب مجاهدین و خرج فشنگ و غیره خرج میکردند.
محمدعلی میرزا که در زمان ولیعهدیاش در تبریز، اجازۀ تشکیل انجمن ایالتی را نداده بود، توجهی به مجلس شورای ملی نکرد. زمانی که بیاعتنایی شاه جوان به مشروطه و مجلس شورا به گوش اهالی تبریز رسید، کسبۀ شهر، بازار را بستند و به طور جدی خواستار مشروطه شدند.
در این دوره، تجار و بازرگانان کمکهای مالی فراوانی به ملیگرایان و آزادیخواهان کردند. آنان بار مالی تحصنها را برعهده میگرفتند. اسلحه و مهمات مبارزان مشروطهطلب و مخارج خانوادههای آنان به کمک امثال حاجی مهدی کوزهکنانی و حاج میرزا آقا فرشی و دیگر تجار تهیه و تامین میشد. وجود نامهایی چون علی موسیو، حاج مهدی کوزهکنانی، حاج محمدباقر ویجویهای، حاج علی دوافروش، حاج اسماعیل امیرخیزی، میرکریم بزاز، مشهدی عباس قندفروش، جعفر چورکچی، محمدتقی طباطبایی ناظمالتجار، حاج رسول صدقیانی، حاج رضا جورابچی، مشهدی علی ماهوتچی، حاج میرزا آقا فرشی، حاجی تقی لک تبریزی، حاج محمدعلی بادامچی، و حتی خود ستارخان، سردار ملی، و بسیاری نامهای دیگر در تاریخ مبارزات مشروطیت، این ادعا را به اثبات میرساند که در واقع اهرم حرکت این جنبش عظیم اجتماعی و ملی را طبقۀ مزبور تشکیل میدادند.
انقلاب اسلامی۱۳۵۷: از مهمترین متغیرهایی که در وقوع انقلاب اسلامی تاکید زیادی بر آن میشود، نقش بازار سنتی است. به عقیدهی متفکران، بازار یا طبقه سرمایهدار و تجار سنتی از اصلاحات اقتصادی شاه دچار ضررهای مالی هنگفتی شدند که برای جبران آن علیه حکومت به پا خاستند. هرچند دلایل اقتصادی از انگیزههای ورود بازاریان به جریان انقلاب بود ولی مسلما تنها دلیل نبود و این امر دلایل دیگری نیز داشت، انگیزههایی ارزشی و دینی که از طریق پیوند با روحانیت تقویت میشد.
بدینسان، همهی تحلیلگران انقلاب اسلامی اتفاق نظر دارند که بازاریان از اعضای فعال و مهم انقلابیون مذهبی بودند و نقش آنها در سرنگونی رژیم حیاتی بوده است، بازاریان در جریان انقلاب شکوهمند انقلاب اسلامی به دلایل مختلف به معترضین پیوستند و از مسیرهای مختلفی جزو یاریگران اصلی انقلاب اسلامی بودند.
تحلیل جامعه شناسی نقش بازار در انقلاب اسلامی
اکثر جامعه شناسان و تاریخ نگارانی که در باب انقلاب اسلامی تحقیق کرده اند ، از جمله تدا اسکاچپل ، یرواند آبراهامیان ، احمد اشرف ، علی بنو عریزی ، حبیب لاجوردی و به نحوی جان فوران بر استقلال بازاریان و روحانیون از دستگاه حکومتی و ائتلاف تاریخ ساز طبقه متوسط سنتی با طبقه متوسط جدید و نقش کاریزمایی رهبری در ایجاد این ائتلاف علیه دشمن مشترک در پیروزی انقلاب اسلامی تأکید می ورزند .
جان.دی.استمپل نیز بازار را دارای یک بافت روابط اجتماعی قدرتمند میداند. وی نقش بازار را در کنار مسجد بسیار مهم میشمرد. بازاریان در حوادث سال ۱۳۴۲ که نزدیک بود موفق شود، مهارت خود را در به صحنه کشیدن مردم، به عنوان یک عامل مهم نشان دادند. در سال ۱۳۵۷همچنان که بر تعداد تظاهرکنندگان افزوده میشد، بازاریان نیز برای سازماندهی این تظاهرات از حداکثر توان خود بهره میگرفتند. در مناسبتهای مذهبی نیز عزاداران همواره در اطراف بازار جمع شده و شروع به عزاداری میکردند و آنگاه شعارهایی علیه ظلم و ستم، بیعدالتی، فساد و … سر میدادند.
جان فوران نیز همچون سایر تحلیل گران ، نقش اساسی برای بازاریان در پیروزی انقلاب قائل است وی بازاریان را ستون فقرات جنبش طرفداری امام خمینی (ره ) می پندارد . به اعتقاد او بازاریان در مقابل عملکرد ضد بازاری رژیم ، شبکه های اطلاعاتی ، نظام بانکی ، گروههای بحث و مناظره دین و سنت های همبستگی اجتماعی خاص خود را تقویت نمودند ، آنها نقش عمیقی درتأمین منابع مالی و تشکیلاتی انقلاب داشته و پرشورترین طرفداران امام خمینی بودند. در نامه محرمانه دفتر بررسیهای ویژه به اداره کل اطلاعات و جهانگردی آذربایجان شرقی بتاریخ ۲۷/۵/۱۳۵۷ در بند ۳ و ۴ به تعطیلی گسترده بازار تبریز اشاره شده و آمده است بازار یک هفته است که تعطیل شده و این تعطیلی در اعتراض به وقایع اخیر همدان و کرمان بوده است.
بازاریان علاوه بر تعطیلی بازارها ، و حمایت از ائتلافهای ضد حکومتی و در اختیار گذاشتن محیط کسب و کار و داد و ستد خود بر انقلابیون ، بزرگترین پشتوانه مالی انقلاب بحساب می آمدند تا جائیکه حدود ۸۰% نیازهای مالی روحانیون را تأمین می کردند .
بازاریان با گروهها و دستجات اسلامی نظیر فدائیان اسلام و هیأت های مؤتلفه نیز در بحبوحۀ انقلاب یا رابطه نزدیک داشته یا خود از بنیانگذاران آن حرکتها بوده اند.
استاد علیاکبر غفاری در خاطرات خود پیرامون علل اعتصاب بازار، پشتیبانی بازاریان از امام، مقاومت در برابر تهدیدات ساواک و فشار شدید و حتی «تیغه نمودن مغازهها» میگوید: «ریشهی این مسئله در اعتقاد و پایبندی به مذهب و مسائل دینی بود. در واقع وضعیت بازار با کسبهی کوچه و خیابان به کلی تفاوت داشت. در بازار، نمازها در مساجد برگزار میشد و رعایت شئون مذهبی، امری همگانی بود. به روزهای عزاداری احترام گذاشته میشد و در اعیاد مذهبی، سراسر بازار چراغانی و جشن بود.»
از فعالیتهای دیگر بازاریها، کمک و مساعدت برای چاپ اعلامیهها بود. در واقع چاپخانهها این کار را به صورت پنهانی انجام میدادند و در نتیجه، هزینه بالا بود و گرانتر از کارهای معمولی میشد؛ اما برای بازاریها هیچ اهمیتی نداشت و هزینههای آن را متقبل میشدند.
سید محمدنقی بیانزاده از بازاریان در خاطرات خود میگوید: یادم میآید که موسم حج «اعلامیهها» را برای حجاج میدادیم تا به آنجا ببرند و اگر هم توانستند با دولتهای اسلامی تماس بگیرند. در آن اعلامیهها، دلسوزی امام نسبت به مظلومیت شهدای فیضیه، از این جهت که بچههای شهرستانی و فقیر بودند، کاملاً آشکار بود.
حاج سید اسماعیل زریباف از خاطرات خود پیرامون چاپ و بخش اعلامیههای امام میگوید: رفتیم خدمت امام، آقا فرمودند: ما میخواهیم اعلامیه چاپ کنیم، چاپخانهها چاپ نمیکنند. من شنیدم که در تهران حدود ۵۰۰ جلسهی مذهبی است.
گفتیم: تقریباً درست است.
افزودند: من حساب کردم این پانصد هیئت، هر کدام صد نفر عضو دارد. اگر هر عضوی به طور متوسط با خانوادهاش پنج نفر شود و اعلامیه توسط هر یکی از شما هفت نفر به دست هیئتها برسد و آنان در هیئتها مطرح کنند و این پانصد نفر به خانوادهشان و دیگران برسانند، در یک شب یا یک روز، تعداد زیادی از مردم تهران باخبر میشوند. ما عرض کردیم: آقا آماده هستیم و عرضی نداریم.
با توجه به نقش مؤثر نهادهایی همچون حوزه های علمیه، مساجد و بازار در نهضت امام خمینی میتوان بازاریان و روحانیون را به عنوان دو طبقه پیشرو در این نهضت به حساب آورد:
۱- روحانیت: گستردگی عظیم و دیرینه حوزه های علمیه و مدارس دینی در کشور و حضور مستمر طلاب از اقصی نقاط کشور در این مراکز دینی، بستری مناسب برای آموزش و کادرسازی لازم برای تداوم حضور روحانیت در جامعه را فراهم میکرد. اندیشه گسترش فعالیتهای سیاسی در پوشش تشکیلات منظم مذهبی روحانیت جهت تبلیغ آموزه های انقلاب در سطح کشور، از برنامه های امام خمینی بود. در یکی از اسناد مهم انقلاب آمده است: آیت الله خمینی در بین طبقات مختلف مردم به صورت یک روحانی روشنفکر و شجاع درآمده و مشغول تهیه تشکیلاتی در سراسر کشور میباشد که مجری نظرات وی در کشور باشند. این تشکیلات در شهرها بوسیله مقامات روحانی در هر شهر اداره میشود.در این میان نقش وعاظ و خطباء را نیز نباید از نظر دور نگه داشت.وعاظ و منبریها در نقاط مختلف کشور از طریق مقایسه شخصیتهای ظالم و مظلوم و شبیه سازی وقایع صدر اسلام با اتفاقات دوران معاصر، تأثیرات در خورتوجهی در بین مردم میگذاشت.
۲- بازاریان: بازار در کشور ما سابقه طولانی در مبارزه با ظلم و بی عدالتی دارد. نقش بازار در شهرهای اسلامی با استقرار در میادین اصلی و وجود مدارس دینی و مساجد و تکایا، صرفنظر از ابعاد اقتصادی آن، از جایگاه ویژه اجتماعی و مذهبی برخوردار میباشد. این جایگاه ارزنده بخاطر همسوئی دیرینه بازار با نهادهای مذهبی و نقش اجتماعی بازاریان بعنوان متدین ترین افراد و خیرین مورد وثوق و اعتماد جامعه می باشد. بازار به تناسب شرایط و غالبا در سایه روحانیت ایفای نقش کرده است. حضور بازاریان در نهضت آیت الله خمینی با حمایت جدی از مبارزه در زمینه های کمکهای مالی به نهضت نظیر تقبل هزینه های چاپ و تکثیر اعلامیه های آنها، تعطیلی بازار در جهت پیشبرد نهضت، ارائه کمکهای مالی به فعالان سیاسی و به خصوص خانواده های آنها می باشد. در بررسی فعالیتهای بازار لازم است به نقش و فعالیتهای آنها در رابطه با هیأتهای مذهبی که اساس آنها را بازاریان تشکیل میدادند اشاره نمود. با عنایت به کارکردهای سیاسی و اجتماعی هیأتهای مذهبی و رویکرد سیاسی آنها در انقلاب که در همسوئی با نهاد مرجعیت و در تعامل با روحانیت فعالیت میکردند، سازمان امنیت کشور را به این نتیجه رساند که قسمت اعظم این تحریکات در بازار انجام میشود.
بررسی سیر مبارزاتی روحانیون و بازاریان تبریز
۱- روحانیت
در همسوئی با نهضت اسلامی، جایگاه بازار تبریز از موقعیت خاصی برخوردار است. در همسوئی با نهضت امام خمینی، از مراجعی که در تبریز پیشگام مبارزه بودند، میتوان از آیت الله سیدکاظم شریعتمداری نام برد. البته از هسته اولیه روحانیون مبارز آذربایجان، میتوان به آیت الله شهید سیدمحمدعلی قاضی طباطبائی، حاج سیداحمد خسروشاهی، آیت الله موسوی اردبیلی، آیت الله مروج، آیت الله مشکینی، آیت الله دینوری و آیت الله عبدالحسین غروی اشاره کرد. گزارش ساواک راجع به فعالیت روحانیون و وعاظ آذربایجان به وضوح از شکل گیری یک جبهه مبارزاتی در تبریز سخن به میان آورده است. در این گزارش که به تاریخ ۳۰/۳/۱۳۴۲ میباشد، تحلیلی کلی از مبارزات علمای تبریز بدست میدهد و عنوان میکند: تبریز خود را برای فداکاری در راه دین آماده میسازد.
امام خمینی در راستای ایجاد شبکه ارتباطی جهت انجام مبارزه بر ضد رژیم ستمشاهی، سیدهادی خسروشاهی را مأمور ارتباط گیری با علمای آذربایجان نمود و به ایشان فرمودند: به تبریز بروید و با علمای آنجا تماس بگیرید و از آنها بخواهید در مخالفت با لایحه انجمنهای ایالتی و ولایتی حرکتی کنند. سیدهادی خسروشاهی در ادامه میافزاید: بعد از مذاکره با آقایان علمای تبریز و ابلاغ پیام امام به آنها که همگی سابقه آشنایی نزدیک با امام داشتند و پاسخ آنها طی تلگرافهایی به امام، ایشان فرمودند: در این حرکتی که از قم آغاز شده، اگر توسط آقایان دیگر شهرها تأیید و پی گیری نشود، دستگاه حاکمه فکر میکند قم تنهاست و آنوقت نتیجه مطلوب بدست نمیاید.به علما موضوع را بگوئید و خطرات را گوشزد کنید.
در اینجا لازم و شایسته است به نقش ارزشی وعاظ و خطبای تبریز نیز اشاره کنیم: در گزارشی از ساواک تهران، به تاریخ ۲۷/۵/۱۳۴۲ در خصوص نقش آیت الله شهید قاضی طباطبائی با اشاره به اینکه: آقای میرزا محمدعلی قاضی طباطبائی در بین روحانیون تنها شخصی است که با آوردن اعلامیه های منتشره از قم و نجف به تبریز و پخش محرمانه آن بوسیله ایادی خود موجبات ناراحتی رژیم شاه را فراهم نموده است.در همین راستا گزارش دیگری به تاریخ ۲/۶/۱۳۴۲ تأکید شده است: پس از انتشار اعلامیه های سه نفر از مراجع تقلید در خصوص تحریم انتخابات دوره بیست و یکم مجلس شورای ملی به دستور میرزامحمدعلی قاضی طباطبائی و میرزاعبدالله مجتهدی، دو تن از وعاظ به نامهای انزابی و ناصرزاده مردم را در مساجد جمع و اعلامیه های منتشره را برای مردم قرائت میکنند و آنها را به عدم شرکت در انتخابات دعوت میکنند. در ادامه این گزارش، دستوری از مرکز صادر میشود که بر اساس آن میرزا عبدالله مجتهدی، میرزا محمدعلی قاضی طباطبائی، سیداحمد خسروشاهی، میرزامحمدحسین انزابی، میرزاحسن ناصرزاده و میرزامحمدعلی انگجی که محرکین اصلی هستند دستگیر و به مرکز اعزام شوند. و تأکید میشود که شاید این عمل، عکس العمل شدیدی در بین بازاریان ایجاد کند.
۲- بازار تبریز
ساواک درگزارشی میگوید: بازاریان تبریز تصمیم دارند مقادیر متنابهی پول جهت موفقیت مقامات مذهبی خرج کنند و عموم بازاریان با وجود داشتن اختلاف سلیقه های گوناگون در این مطلب وحدت نظر دارند و این وضع کاملا بی سابقه میباشد.این اهتمام ویژه بازار تبریز، در اثر تعامل دیرینه روحانیت و بازار در طول تاریخ معاصر بوجود آمده است.
در گزارش ساواک به تاریخ ۳۰/۷/۱۳۵۷ آمده است: در منزل آیت الله قاضی طباطبائی نامه ای قرائت شده و چهار نفر از بازاریان تبریز به نامهای نائمی، صباغ پور، رضوان فر، فاکر مبلغ صد هزار تومان جمع آوری نموده و در اختیار آیت الله قاضی قرار داده اند تا به امام خمینی در نجف بفرستند.
دستورالعمل مورخه ۴/۹/۱۳۴۱ اسدالله علم نخست وزیر وقت به استانداران راجع به اقدامات مراجع در قبال تصویب لایحه انجمنهای ایالتی و ولایتی حاکیست: به قرار اطلاع از طرف مراجع قم به شهرهای دیگر نمایندگانی فرستاده میشود که با روحانیون محل تماس و ترتیبی دهند که بر علیه این مصوبه بازارها را تعطیل کنند.بنابراین مراقبت کنید که قبلا با سران بازار موضوع را تمام کنید و اگر چنین کاری انجام دهند تعقیب و تبعید میشوند.آنچه مسلم است در هسته اصلی این دستورالعمل ترس از بازاریان نهفته است و به نظر میرسد با پیوستن سریع بازار به نهضت، این تکاپوهای امنیتی ناکام ماند. در همین زمان ساواک طی گزارشی از الصاق اعلامیه مراجع در بازار تبریز سخن گفته است.
در مورد ایجاد دوره راهنمائی در مدارس و عدم پیش بینی آموزشی در این مورد به سندی که به تاریخ
۱۳/۷/۱۳۵۱ از شهربانی به اداره اطلاعات فرستاده شده است، توجه میکنیم که آمده است: عده ای از بازاریان از جمله آقایان ساعت ساز، منیری و وعاظ از جمله انزابی و بنابی در منزل آقای قاضی طباطبائی جمع شده و در مورد تحصیلات دوره راهنمایی انتقاداتی نموده و چنین نتیجه گرفتهاند که هدف دولت جلوگیری از تحصیلات فرزندان خانواده های طبقه پائین می باشد و چنین استنباط شده که توسط آموزگارانی که تعصبات مذهبی دارند و بازاریان طرفدار خود بطور غیر محسوس در شهر و دهات در این باره تبلیغات سوء بنمایند.
همزمان با واقعه حمله به مدرسه فیضیه، تهاجم به مدرسه طالبیه تبریز نیز که در دستور کار نیروهای امنیتی قرار گرفته حاکی از نقش مبارزاتی این مدرسه است. در جریان این واقعه عده ای از طلاب در مقابل اقدام مأمورین شهربانی جهت پاره کردن اعلامیه امام از دیوار مدرسه طالبیه مقاومت کرده و به زد و خورد با مأموران پرداختند و مردم نیز در اعتراض به این عمل در مسجد حاج میرزایوسف تجمع کردند که با هجوم نیروهای شهربانی و ساواک مواجه شدند.
دستگاه امنیتی در آستانه ماه محرم تلاش هایی برای منع سخنرانی سیاسی وعاظ به عمل آورد، اما این تلاشها با مقاومت وعاظ از یک سو و دخالت و حمایت بازاریان از سوی دیگر که متولی اصلی مجالس سوگواری بودند ناکام ماند. دو سند موجود بخوبی آمادگی بازاریان را برای برگزاری مراسم عزادارای و مجالس روضه خوانی را نشان میدهد. طی نامه مورخه ۱۹/۳/۱۳۴۸ که شهربانی تبریز به دایره آگاهی ارسال کرده است، تیمچه ها و دالانهایی که در بازار برای برگزاری مراسم آماده شده اند اعلام کرده و در نامه دیگر به تاریخ ۹/۶/۱۳۴۸ اشاره به وعاظ و خطبائی که در تیمچه امیر ذکر مصیبت اهل بیت را مینمایند نموده است.
تظاهرات معروف روز عاشورای سال ۴۲ تبریز نیز از مدرسه طالبیه آغاز و به بازار تبریز ختم شد. این اتفاق نشان از پیوند محکم و دیرینه روحانیت و بازار تبریز دارد.این تظاهرات که با تدارک و برنامه ریزی علما و بازاریان تبریز انجام گرفت از مدرسه طالبیه شروع و در طول بازار تبریز ادامه یافت و در نهایت در تیمچه مظفریه خاتمه یافت و در طول برپایی این تظاهرات وعاظ به ایراد سخن پرداختند که اولین آنها حاج میرزا محمدحسین انزابی بود که در چهارراه بازار صادقیه سخنرانی کرد و به نقل و تفسیر روایتی از امام حسین پرداخت. در آن روز تمام محوطه بازار مملو از جمعیت بود.
ابوالفضل اصلانزاده در خاطراتش میگوید: اصناف همیشه طرفدار آیت الله قاضی بودند. شخصیت اجتماعی ایشان، خانواده شان، بسیار شاخص بود. با همه مودبانه و با محبت رفتار میکردند و اصناف و بازاریان هم کاملا پشتیبان ایشان بودند. یک روزی من در بازار کار داشتم که حاج مرتضی ناجیان مرا صدا کردند و گفتند: ابوالفضل شنیدی میخواهند آقا را بگیرند؟ گفتم: کی؟ چطور؟ گفت: ساواک گفته میخواهد آقا را بگیرد. گفتم نمیگذاریم. بازار را تعطیل میکنیم. از آنجا تلفن زدم به همسایه هایم در بازار که مغازه ها را تعطیل کنید. خلاصه همه را خبر کردیم. طوری که من وقتی به مغازه ام رسیدم همه بازار تعطیل شده بود. مهرداد رئیس ساواک به مسجد مقبره آمد و گفت: اشتباه شده و عذر میخواهیم. اینطور بود علاقه و ارتباط بازاریان تبریز با روحانیت. اگر میگفتند بازار را ببندید، می بستیم. اگر میگفتند باز کنید، مغازهها را باز میکردیم.
روشهای حمایتی بازاریان از وعاظ و روحانیون مبارز
بررسی اسناد و خاطرات نشان میدهد در تبریز چند تن از وعاظ نقش ویژه ای در پیشبرد اهداف نهضت داشتند که در راستای همین مبارزات تا پیروزی انقلاب بارها و بارها تحت تعقیب، تبعید و زندان و شکنجه قرار گرفتند.از جمله آنها که هسته اصلی منبریهای تبریز را تشکیل میدادند میتوان به آقایان انزابی، ناصرزاده، وحدت و بکائی اشاره کرد.
اقدام بازاریهای تبریز در جهت حفاظت و حمایت از وعاظ از اهمیت ویژهای برخوردار است. حجت الاسلام بکائی در خاطرات خود میگوید: تدبیری اندیشیده شد که وعاظ شناخته شده شبها را در منازل بازاریان سپری کنند تا دستگیر نشوند. وی اضافه میکند بعد از سخنرانی خود را به تجارتخانه حاج مصیب چاروقچی که از بازاریان خوشنام تبریز بود رسانده و در آنجا به واسطهای به آقای اهری خبر دادم که خود را به آنجا رسانده تا دستگیر نشود.سپس از آنجا خود را به منزل یکی دیگر از بازاریان سرشناس تبریز بنام آقای رهنما رساندیم و شب را در آنجا بیتوته کردیم. این برنامه همچنان تا زمان دستگیری وعاظ ادامه داشت و هر شب هرکدام از وعاظ در منزل یکی از بازاریان را سپری میکردند. تا اینکه در شب آخر محرم ساواک منزل بازاریان را شناسایی و همه وعاظ را دستگیر و به تهران اعزام نمود.
یکی دیگر از کارهایی که توسط جمعی از بازاریان تبریز در مقاطع حساس و فضای امنیتی سالهای ۴۲ تا ۵۷ انجام شد و از نشانه های بارز رابطه قوی بازار تبریز با روحانیت بود، تشکیل هیئتی بود که با مدیریت و درایت حجت الاسلام حاج میرزا محمدحسین انزابی و با همکاری جمعی از بازاریان از جمله آقایان ابوالفضل اصلان زاده، سیدمحمد الهی، جواد کهنمویی، شیخ علی خیابانی، جواد بلوری، غلام ظهیرنیا، احد ماشینچی، جلیل حریرچی، جعفر رضایی، غلامرضا متقی زاده، براداران رونقیان، گلابچی ها و پورجوادی ها و حاج احمد و حاج محمود جواهری، حاج جواد برق لامع، حاج مختار صدقی، حاج علی اکبر فردوسی، حاج علی اکبر هاشمی و چند تن دیگر که همگی از بازاریان خوشنام تبریز بوده و هستند.
ابوالفضل اصلانزاده از بانیان این هیئت میگوید: این هیئت که بعدها بنام علمسیز سیره (هیئت بدون نام و نشان) یا هیئت عصر جمعهها و یا هیئت انزابی مشهور شد، به پاس تلاشها و مبارزات آقای انزابی که حالا ممنوع المنبر شده بود، با همفکری دوستان در بازار تشکیل شد تا از علم و فضیلت ایشان استفاده کنیم. نحوه تشکیل جلسات که عصر جمعه ها تشکیل میشد و همگی از بازاریان تبریز بودند با هدایت و مدیریت خود ایشان تشکیل میشد. این جلسات که بصورت مخفی و هفتگی و سیار در منزل دوستان تشکیل میشد بعد از سخنرانی آقای انزابی و تفسیر و ترجمه قرآن و نهج البلاغه، محلی بود برای سیاستگذاری و ارائه راهکارهای مبارزاتی، و پایگاه حساس و جدی علیه رژیم بود. بطوریکه به اتاق فکر مبارزات مردم تبریز تبدیل شده بود. افراد خط مقدم این حرکت ها، اگر در طول هفته هم مشکلی داشتند و نتوانسته بودند همدیگر را ببینند، اگر رد و بدل ها و سفارش های محرمانه ای بود، حتما جمعه ها میآمدند و همدیگر را میدیدند. آقای احمدحسین انزابی میگوید: ابهت و عظمت قضیه آن چنان بود که در دل ساواکیها وحشت افتاده بود. ما آنها را می شناختیم. میآمدند و زانو به زانوی مردم مینشستند و گزارش ها را میدادند، اما ابهت قضیه آن چنان بود که ساواک نمیتوانست این جلسات را تعطیل کند، همچنان که نمیتوانست بیت آقای قاضی را تخته بند کند و دیگر نمیتوانست به مسجد شعبان و مسجد آیت الله شهیدی و مسجد مقبره آفتی بزند. این سه مسجد، بیت شهید آیت الله قاضی طباطبائی و هیئت بعد از ظهر جمعهها تا پیروزی انقلاب حافظ اندیشه امام بودند. و این هیئت و جلسات نشانهای روشن از پیوند عمیق روحانیت و بازاریان تبریز بود. (در مورد این هیئت در نوشتاری دیگر به تفصیل خواهیم نوشت.)
بعد از دستگیری امام که پس از واقعه ۱۵ خرداد ۱۳۴۲ اتفاق افتاد، خبر این دستگیری به سرعت در تبریز منتشر شد. بطوریکه گروهی از بازاریان با تعطیلی بازار و همراهی مردم تظاهراتی اعتراضی به راه انداختند. این تظاهرات منجر به دستگیری تعدادی از مسببین این تعطیلی گردید و حتی بحث لفظی مهرداد، رئیس ساواک و حاج جواد برق لامع از تجار تبریز، به نتیجهای نرسید که در نتیجه آن مهرداد ضمن گزارش درخواست برقراری حکومت نظامی را نمود که البته با مخالفت مرکز مواجه شد. لازم بذکر است رونق و رواج مراسمهای بعد از قیام ۱۵ خرداد در تبریز، صرفنظر از تداوم برنامه های نیمه دوم محرم تعطیلی و اعتصاب بازار تبریز بود. گزارش ساواک نشان میدهد علیرغم برخی مذاکرات و فشارها، تعطیلی بازار ادامه دارد و اعلامیههایی تحت عنوان فتوای مسلمین اعتصاب با حفظ آرامش در چند نقطه شهر الصاق شده که مأمورین مشغول کندن آنها و تلاش برای باز کردن مغازهها هستند.
در نامه فرمانداری نظامی تبریز به ریاست شهربانی آذربایجان بتاریخ ۱۹/۳/۱۳۴۸ در مورد استفاده از منابر وعظ و عزاداری بر علیه سیاستهای پهلوی تذکر داده شده و آمده است: بقرار اطلاع اغلب وعاظ در مجالس و روضه خوانی ها که در تیمچه ها منعقد میشود ضمن وعظ مذهبی رشته سخن را به ادارات و دوایر و عمال حکومت منحرف نموده، بعضا داخل سیاست میشوند که با گماردن مأمورین ویژه اسامی وعاظ را یادداشت نموده و بفرمانداری اعلام نمایند.
حجت الاسلام سیدحسین موسوی تبریزی نیز در خاطرات خود خاطرنشان میکند که بازار تبریز به مدت دو هفته در اعتصاب بسر برد. یکی از حرکتهای خوب آن روزها تعاون و همکاری مردم و بازاریان بود که بر اساس آموزه های دینی صورت میگرفت. به این ترتیب که آن دسته از بازاریان که به علت اعتصاب زیر فشار مالی بودند، با آنها مدارا کرده و همکاری نمودند.
بعد از قیام ۱۵ خرداد و بویژه بعد از آزادی امام در فروردین ۴۳ و ماجرای کاپیتولاسیون و تبعید ایشان به ترکیه، باز هم بازار تبریز نقش ویژه ای ایفا کرد. گزارش ساواک حاکی است که چندین تلگراف از آیت الله خمینی، آیت الله مرعشی و آیت الله میلانی خطاب به آیت الله شهید قاضی طباطبائی در خصوص رفع بیماری و کسب سلامتی ایشان در بازار تبریز توزیع شده است. گزارشی مشابه از الصاق عکس آیت الله خمینی و احتمال اعتصاب در بازار تبریز در بهمن ۴۳ خبر میدهد.
در گزارش مورخه ۱۹/۹/۱۳۴۳ ساواک که از کشف اعلامیه های مختلف در چندین موضوع مختلف در بازار تبریز، نشان از نقش شایسته بازار تبریز در تداوم نهضت امام خمینی میباشد. گزارشهای دیگری نیز حاکی است که نوارهای سخنرانی امام خمینی تکثیر شده و برخی بازاریان در منازل خویش به آنها گوش فرا میدهند. همینطور اقدام دو کتابفروشی حقیقت و سروش در جهت فروش کتاب کشف الاسرار امام خمینی نیز از دیگر راهکارهای زنده نگهداشتن یاد و نام رهبر نهضت توسط بازازیان میباشد.
همچنین گزارش ساواک نشان میدهد که نامه ای از طرف امام خمینی به حاج میرزا محمدحسین انزابی ارسال شده و در آن راهکارهایی در مورد شیوه های مبارزه آورده شده است. تاریخ این نامه ۱۶/۳/۱۳۵۱ است.
مبارزات مشترک روحانیون و بازاریان در قیام تاریخی ۲۹ بهمن تبریز
بعد از سالها خفقان و موج گسترده دستگیریها و تبعید و زندان، مبارزات که البته به شکل مخفیانه انجام میگرفت در سال ۱۳۵۶ شکل جدیدی به خود گرفت. در واقعه قیام ۲۹ بهمن ۱۳۵۶ که قرار بود به مناسبت چهلم شهدای قیام ۱۹ دی مردم قم، مجلس ختمی در مسجد قزللی تبریز برگزار شود، بازهم شاهد پیوند روحانیت با مردم بویژه بازاریان تبریز هستیم.
این مراسم که به دعوت علما و روحانیان تبریز از جمله آیت الله شریعتمداری و آیت الله قاضی طباطبائی قرار بود برگزار شود، بدنبال تجمع مردم و بازاریان جلو مسجد جامع و حرکت دستهجمعی آنها به طرف میرزا مسجد یوسف (قزللی) واقع در اول بازار که قرار بود مجلس مزبور در آنجا برگزار شود، مأمورین شهربانی از حرکت آنها جلوگیری و در نتیجه باعث درگیری مأمورین و اهالی گردید. بعد از توهین رئیس کلانتری به ساحت مقدس مسجد و شهادت علی تجلا، درگیری مردم با مأمورین شهربانی شکل دیگری به خود گرفت و بلافاصله به همه نقاط شهر سرایت کرد.
حاج سیدمحمد الهی طباطبائی در خاطرات خود میگوید: ما ترسیدیم در این حادثه رژیم بریزد و مغازههای مردم را به هم بزند و حرکت را بدنام نماید. یعنی بانک را مردم آتش بزنند و مغازه بزازی را رژیم. برای این که جلوی این حرکت را بگیریم آمدیم و برای مغازهها محافظ گذاشتیم. آن روز تمام مغازهها بسته بودند ولی بانکها و سینماها و هرجای دیگری که باز بود به منزله این بود که از رژیم حمایت کردهاند و هدف مردم نیز این بود که از مظاهر دولتی و حمایت کنندگان آن انتقام بگیرند. با این حال ما میترسیدیم ساواک بیاید و مغازههای مردم را به هم بریزد.
حاج حسن جوادی از اصناف بازار کفاشان نیز در این زمینه میگوید: من پیشنهاد کردم برویم داخل بازار کفاشها و بانک سپه آنجا را مراقبت کنیم، چون داخل بازار چنین کاری باعث میشد تمام بازار آتش بگیرید. رفتیم و همراه دوستان جلوی سر در ورودی بازارچه ایستادیم. وقتی تظاهرکنندگان میآمدند و میدیدند آنجا ایستادهایم میپرسیدند چرا ایستادهاید؟ میگفتیم بروید ما هم خواهیم آمد. جماعت را به همین نحو از آن محل دور کردیم.
“با این که بانکها متلاشی شد و سرمایهها در خیابانها ولو بود ولی کسی یک ریال از این پولها را برنداشت. حاج کریم بهروزی از اصناف بازار تبریز نیز در این زمینه میگوید: ساواک دربارۀ این موضوع چنین اظهارنظر کرد که «در واقعه مورخ ۲۹/۱۱/۱۳۵۶ موضوع دیگری جلب توجه نمود و آن عدم کوچکترین خسارت به بازار تبریز بود و این موضوع مؤید این است که بین گردانندگان تظاهرات و بازاریان احتمالاً همفکری و ارتباطی پنهان وجود داشته. در این چهار ساعتی که درگیری بود و مردم حاکم بر شهر بودند، بانکهای پر از پول در اختیار مردم بود.
کسی نمیتواند ادعا کند که دیناری از پولها را برداشتند. کسی از لحاظ ناموسی و جانی و مالی مورد تعرض قرار نگرفت. این نشان میدهد که نهضت هدفدار بود. و مردم و بازاریان بازهم ارادت خود را به اهل بیت و پیوند خود با روحانیت را به نحو احسن به منصه ظهور رساندند.”
مؤخره؛
با عنایت به اسناد و منابع موجود در این زمینه و همچنین خاطرات، عوامل عمده و عناصر تعیین کننده در فرایند نهضت حضرت روح الله، شامل مرجعیت، روحانیت و بازار بود. در این ساختار، عمده پشتیبانی نهضت از سوی بازاریان انجام گرفت که شامل اعتصابات بازار، تأمین مالی چاپ و نشر و توزیع اعلامیهها، صدور بیانیهها، حمایت مالی خانوادههای زندانیان سیاسی و تبعیدی ها، تبلیغ آموزههای مذهبی نهضت در پوشش برگزاری جلسات مذهبی، تداوم نهضت در دوران تبعید امام خمینی، راهاندازی تظاهرات خیابانی و مواردی از این قبیل صورت گرفت.
از عوامل مهم به ثمر رسیدن نهضت اسلامی امام خمینی تلاشها و مجاهدتهای مبارزان مسلمان گمنام بازار تبریز و پیوند عمیق و محکم آنها با روحانیت بود که تنها برای اعتلای آموزههای اسلام و قرآن و نهضت مقدس اسلامی به رهبری حضرت روح الله، از هیچ کوششی فروگذار نکردند و در این راه تنها با خداوند معامله کردند و نام و نشان در گمنامی یافتند. این نوشتار با بهره گیری از برخی اسناد و منابع و مصاحبههای مفصل انجام گرفته از خاطرات سالهای مبارزه مجاهدان گمنام بازار تبریز بود. امیدواریم در آیندهای نزدیک شاهد انتشار گسترده اسناد و مصاحبههای این نام آوران گمنام باشیم.