بررسی نتایج فعالیت ها و برنامه ریزی های حمایتی نهادها و سازمان های دولتی و نیز سازمان های مردم نهاد و خیریه در حوزه بازتوانی معتادان مراکز ترک اعتیاد، در هر دو بخش مردان و زنان، متاسفانه بعضا نشان دهنده آن است که بخش قابل توجهی از افراد مراجعه کننده یا ارجاع شده به این قبیل مراکز، پس از بهبودی و رهایی از بند این بلایای خانمانسوز، به دلایل مختلف، مجددا به دامن شوم اعتیاد افتاده و در سیکلی معیوب، دوباره گرفتار اعتیاد می شوند.
به گزارش آذر صبح، فارغ از این که عنصر اراده و گرایش فردی و شخصی افراد در روند اعتیاد دوباره، پس از بهبودی و ترک، در اعتیاد دوباره دخالت و نقش اصلی را ایفا می کند؛ با این حال نباید از تاثیر مستقیم عامل اجتماعی پنهانی به نام “رهاشدگی” و بی توجهی به موضوع صیانت و حمایت های پس از بهبودی معتادان و به زبان ساده تر، فقدان برنامه و پروتکل های حمایتی بعدی از سوی متولیان دولتی و عمومی در شکل گیری چنین سیکل معیوبی غافل شد.
در این میان، عواملی همچون نگاه حذفی و دفعی جامعه، فقدان برنامه ها و سیاست های فرهنگی، تدوین و اجرای برنامه های آموزشی مداوم، بی توجهی به نیازها و الزامات روانشناختی و آموزشی، بسترسازی برای ایجاد اشتغال، خوداتکایی و تامین امنیت مالی، توجه به امکانات و نیازهای زندگی، معیشت و توانمندسازی معتادان رهاشده و در یک کلام، تداوم حمایت های مدنی، معیشتی و زندگی این قشر از شهروندان آسیب پذیر، مخصوصا زنان، از سوی متولیان و سازمان های دولتی و مدنی، از جمله عوامل دخیل در بروز چالش و معضل “رهاشدگی” معتادان پس از ترک و پاکی از این بلای خانمانسوز به شمار می رود که لازم است این بخش از وظایف و مسوولیت های حمایتی و توانمندسازی نیز مورد توجه مسوولان امر قرار گیرد.
این چالش، به ویژه در مورد زنان رهاشده از اعتیاد، بسیار نگران کننده تر از مردان است و چه بسا بی توجهی به این امر، آسیب های اجتماعی متعدد و خطرناک تری را نیز برای این گروه از زنان در پی داشته باشد و درست از این روست که ضرورت تدوین، تصویب و اجرای طرح ها و برنامه های موثرتر و هدفمند تر، دوچندان احساس می شود.
درحالی که طی سال های اخیر، چه در بخش دولتی و چه در بخش عمومی و مردمی، سرمایه گذاری ها، برنامه ریزی ها و تلاش های قابل تقدیر و ارزشمندی در راستای حمایت و توانمندسازی معتادان و بهبودی این گروه از شهروندان صورت گرفته، با این حال چه کسی است که نداند، خلا و فقدان برنامه ها و سیاست گذاری های هدایتی و حمایتی مداوم پس از بهبودی معتادان، به ویژه زنان، بخش اعظمی از این خدمات و تلاش ها را به سمت بی نتیجه بودن سوق داده و عملا، منتج به نتیجه مطلوب نمی شود؟!
آنچه بیش از هر اقدام و حرکتی در این بحث باید مورد توجه جدی و سیاست گذاری های بالادستی قرار گیرد، ضرورت کالبدشکافی و انجام مطالعات ریشه ای و جدی در بحث حمایت های هدایتی بعد از بهبودی معتادان و بازنگری اساسی در سیاست های توانمندسازی بعد از رهایی، به جای “رهاشدگی” یا “رهاسازی” بهبودیافتگان از اعتیاد است تا از این رهگذر زمینه برای کاهش واقعی و عملی آمار معتادان، کاهش هزینه های مکرر ترک و بازتوانی، بازگشت امید به زندگی، تامین امنیت روانی و مالی این گروه از شهروندان، به ویژه زنان که بتوانند در کنار زندگی عادی، ایفاگر نقش های اصلی و ذاتی خود یعنی، مادر بودن، همسر بودن و شهروندی امن و سالم باشند، فراهم شود.
آرزو مبصر/ سخنگوی شورای شهرستان تبریز