امروز قریب به هفت ماه تمام است که ما پرستاران و سایر اعضای کادر درمان سخت ترین شرایط کاری خود را در سی سال اخیر ( سالهای بعد از جنگ تحمیلی ) تجربه که نه ! تحمل میکنیم.
آذر صبح/ مهدی زیلی، پرستار بخش کرونایی یکی از مراکز درمانی تبریز نوشت: دوم اسفند بود که خبر ابتلا و مرگ دو نفر در اثر ابتلا به کرونا در قم، در خبرهای رسمی پخش شد و به شایعات (ظاهرا نزدیک به واقعیت) وجود کرونا از چند هفته قبل در کشور پایان داد.
دو هفته اول و تقریبا تا اواخر اسفند کتمان بود و انکار و ساده انگاری بیماری از طرف مسئولان، ماسک که می زدیم توبیخ میکردند که باعث ایجاد رعب و وحشت می شوید، آمار بستری ها و مرگ کرونایی ها را جایی درز ندهید که مبادا مردم بترسند و به جای کرونا، مشکل حاد تنفسی گفتند و هر چه در مورد عمق فاجعه گفتیم طفره رفتند…
رسیدیم به نوروز ۹۹، گویا خطر جدی تر از آن بود که بعضی از مسئولان تصور می کردند و کم کم باور کردند که اوضاع واقعا بحرانی است.
هشتگ های هیجانی #نه به مسافرت و #درخانه بمانیم و #ما کرونا راشکست میدهیم دست به دست شد و ستاد کرونا هر روز پیامهای هشدار دهنده به مردم می داد. همکاران ما در حال پر پر شدن بودند و (البته همچنان پرپر میشوند).
بازار وعده های تکراری داغ شد، قول پاداش و افزایش حقوق و وعده استخدام نیرو، هر روز برای تکریم مدافعان سلامت می آمدند، از مدیر پرستاری دانشگاه و رئیس دانشگاه گرفته تا شهردار و فرماندار و استاندار و نماینده ولی فقیه، و حتی سرداران نظامی.
گویا هشتگ های “ما کرونا را شکست میدهیم و مدافعان سلامت”، تصوری نزدیک به شرایط جنگی را در اقشار مختلف جامعه بوجود آورده بود. این شرایط دست کمی از شرایط جنگی هم نداشت و و از این روز بود که تشکل های مردمی و نیروهای بسیجی هم وارد میدان شدند.
یکی دو ماه که گذشت تقریبا همه چیز رفته رفته عادی شد، اکثر مردم کار روزمره خود را از سر گرفتند ، آماری که در اواسط اردیبهشت تا حدودی پایین آمده بود از اواسط خرداد مجددا افزایش یافت و روز به روز بیشتر و بیشتر شد.
اما برای مسئولان همه چیز عادی شده بود و دیگر خبری از تجلیل ها و اجرای قول های مسئولان به پرستاران و کادر درمان نبود.
در عوض تا دلتان بخواهد
وعده بود وعده بود و وعده
وعده های سر خرمن، پاداش و افزایش و حقوق و فوق العاده ویژه و استخدام و …
اما در عمل هیچکدام عملی نشد و اگر موردی هم احیانا عملی شد و افزایشی در حقوق رخ داد از جای دیگری کسر کردند …
دیگر گویا کسی بیاد مدافعان سلامت نیست و کسی از شیفتهای فشرده و سنگین در شرایط سخت کرونایی آگاه نیست و همه چیز برای همه، بجز کادر درمان عادی شده بود.
کسی از ابتلای بسیاری از سایر اعضای کادر درمان به کرونا نمی گوید و نمی نویسد!
امروز قریب به هفت ماه تمام است که ما پرستاران و سایر اعضای کادر درمان سخت ترین شرایط کاری خود را در سی سال اخیر ( سالهای بعد از جنگ تحمیلی ) تجربه که نه ! تحمل میکنیم.
هشتگ #ماکروناراشکست میدهیم برایمان به طنزی تلخ تبدیل شده و راستش را بخواهید حتی به مساوی راضی شده ایم!
خبری از استخدام نیروهای جدید نیست و در چنین شرایط دشواری، فشار کاری ناشی از مرخصی های اجباری استعلاجی همکارانمان را نیز تحمل میکنیم، خبری از عملی شدن وعده های مسئولین نیست و از این روست که رو به مردم میکنیم و میگوییم هموطنان عزیز، شرایط بسیار سخت تر از آن است که تصور می کنید…
این روزها بیمارستان ها تخت خالی برای بیماران کرونایی ندارند
بی خیالِ ما، به فکر عزیزانتان باشید که با این روند در چند هفته آینده ممکن است نه تنها تختی برای بستری عزیزانتان پیدا نکنید که شاید حتی کسی هم برای پرستاری و مراقبت از عزیزانتان نیز پیدا نکنید…