کلمات «میلاد» و «یلدا» هر دو ریشه در یک معنی مشترک دارد؛ به طوری که «یلدا» در زبان سُریانی معادل «میلاد» در زبان عربی است.
آذر صبح/ فهیمه انصاری: چنانکه از کتاب میرعلی سیدسلامت استنباط شده است؛ یک دوره کامل آفرینش عبارت از ۱۲۰۰۰ سال(دوازده هزارسال) می باشد، بعداز اتمام یکدوره دوره بعدی فرامی رسد ،در گذر دوره ای به دوره ی بعدی نقطه ی عطفی در نظر می گیرند که کل دنیا نابود شده است که ما به آن نقطه ی عطف نوروز می گوییم و سنت های سمبلیکی مثل سبز کردن دانه در نوروز مرسوم است، در راستای همین حیات بعد از تخریب معنا پیدا می کند.
این دوازده هزار سال به چهار دوره ی سه هزار ساله تحت عنوان «قات یا گاه» تقسیم می شود.گاه اول آفرینش مینوی ،گاه دوم آفرینش مادی «آفتاب – ماه-ستاره-آسمان – کوه- دریا – گیاهان وجانوران و انسان اول»، گاه سوم « درآغاز هزاره هفتم »سلطه پلیدی ها بر خوبی ها وکشتن انسان اول ودرگاه چهارم «آغاز هزاره نهم »اسارت خورشید و بعضی حیوانات نمادین چون گاو ودر پایان گاه چهارم شکست پلیدی ها و آزادی خورشید از اسارت رقم می خورد.
تجلی این آغاز و پایان را می توانیم به صورت داستان در کتاب دده قورقودو یا درمحتوای بایاتی های عاشق ها ببینیم.همینطور تقسیم سال به چهار فصل به عنوان نمود چهارگاه به این صورت که فصل بهار نماد آفرینش مینوی ، فصل تابستان نماد آفرینش مادی ،فصل پاییزنماد سلطه پلیدی ها وتاریکی ، فصل زمستان نماد اسارت خورشید و درنهایت شکست پلیدی و تاریکی و آزادی خورشید از اسارت رقم می خورد.همچنین دوازده روز اول سال ،به عنوان دوازده هزار سال جدید ،که روز سیزدهم فروردین ،روز تخریب کاینات وهستی به حساب می آید ،و به خاطر این تفکر ما سیزده را زیر سقف نمی مانیم و سبزه سبزه می کنیم که در بنای مجدد هستی وظایف انسانی را عمل کرده باشیم.
ریشه های مشترک شب یلدا یا همان عید ناردوغان و کریسمس :
دربین ترکان آفتاب بسیار مهم و مقدس ازشب آخر آذر است ،با کوتاه شدن شبها و بلند شدن روزها جنگ آفتاب با شب شروع می شود و سرانجام آفتاب برشب پیروز می گردد. ترکان این پیروزی را به صورت جشنی بزرگ تحت عنوان عید ناردوغان《چیلله》در زیر درخت صنوبر_سرو و یا کاج برگزارمی کنند و خدای اولگن را به خاطر پس دادن آفتاب شکر می کنند و دعا می خوانند و دراین شب در زیر درخت صنوبر هدایایی می گذارند.
در این روز در زیرزمین خدای پلیدی ها اَرلیک خان هم خوب و دست و دلباز می شود.اَرلیک خان که مطابق اعتقادات ترکان یک بالاپوش پوستی،برسرش کلاهی قرمز،برپاهایش چکمه های قزاقی ودر دستش یک کیسه دارد شروع به پخش کردن هدایایش می کند. این لباس قدیمی ترکان با لباس بابانوئل مطابقت دارد و گوزن برای ترکان سیبری مقدس محسوب می شود. مطابق نوشته ها درخت صنوبر کریسمس تنها در آسیای مرکزی رشد داشته و مثلا این درخت در فلسطین رشد نمی کرده است.
بنابراین این مساله از ترکان به مسیحیان رسوخ کرده است.گفته می شود مسیحیان تحت تاثیر هون هااین مراسم را یادگرفته اند و این رسوم به تولد حضرت مسیح (ع) هیچ ربطی ندارد. در مسیحیت، جشن زایش خورشید به جشن تولد عیسی مسیح تبدیل شد. بطوریکه امروزه ۴ روز بعد از شب چلله، مسیحیان، میلاد عیسی مسیح را جشن می گیرند حال اینکه براساس شواهد جدی و حتی خود انجیل عیسی در فصل گرمی متولد شده است. حتی در سده ۱۷ میلادی، ایزاک نیوتن بحث می کند که روز تولد مسیح تنها به این دلیل انتخاب شده که با تحولات خورشیدی هماهنگ باشد.
مطابق نوشته های اَنسکلوپدیاهای مختلف، تفکرِ اینکه حضرت عیسی نور و آفتاب و کائنات است،این عقیده از ادیان دیگر گرفته شده است.مطابق گردهمایی که در دوران امپراطور کنستانتین (۳۳۷-۳۲۴)در ایزنیک ترکیه انجام می گیرد، روز بیست و چهار دسامبر به عنوان روز تولد عیسی ،به جای روز تولد آفتاب در روز بیست و دوم دسامبر(مورد پرستش ادیان قبلی)قرارمی گیرد و این روز عید نوئل نامگذاری می گردد.(کلیساهای غربی یا کاتولیک ها این روز را در بیست و پنج دسامبر جشن می گیرند.).تزیین درخت سرو هم برای اولین بار از سال ۱۶۰۴ میلادی (قرن شانزدهم)برای نخستین بار در آلمان دیده می شود و از آنجا به فرانسه و دیگر کشورهای مسیحی سرایت می کند.
در آذربایجان به سبب دارا بودن زمستانهای سخت این عید و مراسم خیلی ملموستر می باشد. وقتی که کمان را می کشیم به نهایت کشیدگی کمان«چیلله» می گویند و با بلندای این شب ارتباط دارد و به عدد چهل ربطی ندارد. در زمانهای قدیم خورشید به دلیل اهمیتش مقدس بوده است و انسانها فکر می کردند که خورشید شبها به زیرزمین فرو می رود و صبحها دوباره زاده می شود و هر شب نگران بودند که آیا این صبح خورشید می تواند شب را شکست دهد و دوباره طلوع کند؟در طولانی ترین شب سال یعنی در شب «چلله»این نگرانی افزایش می یافت به همین دلیل درخانه بزرگان جمع می شدند وتا صبح دعاها می کردند و داستانها می سرودند.
از جمله نمادهای این شب و این عید رنگ قرمز و میوه تابستان از جمله هندوانه می باشد تا به تاریکی و سرما نیشخند بزنند و به خورشید و خودشان امیدواری بدهند.همینطور براین باورند باخوردن هندوانه ازسرمای زمستان نمی لرزند و بدنشان ایمن شده و درسرمای سوزناک سرما نمی خورند.شب به پایان می رسید و خورشید باشکست دادن شب طلوع می کرد.
در آذربایجان، این شب آغاز چیلله بزرگ ( بویوک چیلله) می باشد که ۴۰ روز ادامه دارد. سرما پس از ۴۰ روز زورش را می زند تا دوباره سرما را بر جهان حاکم گرداند ولی گرم شدن زمین عمر چله کوچک ( کیچیک چیلله) را کوتاهتر می کند و پس از بیست روز “بایرام آیی” می رسد و مراسمات چهارگانه هر هفته در هر چهارشنبه شروع می شود.
همین عید در رسوم سومری هم هست ،این عید بعدا ازطریق اَکدها که جانشین سومرها هستند به فرهنگ کل بین النهرین تبدیل می شود و این عید ناردوغان 《چیلله》به یلدا تبدیل می گردد که یلدا =دوغان به آرامی وارد فرهنگ فعلی فارسی می گردد.