چگونه هدف و مخاطب قرار دادن کودکان در اکثر تبلیغات، در آینده میتواند آنها را ناامید و افسرده تر کند!
آذر صبح/ فرهاد احمدنژاد؛ جامعهشناسی میگفت: از پسماند و زباله های یک خانواده میتوان به فرهنگ، معیشت، زندگی، شرایط اقتصادی و اجتماعی آن خانواده پی برد. اگر بتوان فاصله گرفت و با دیدگاه یک فرد خارجی به پیامهای بازرگانی تلویزیون ملی دقت کرد، به چه نتیجهای از مردم ایران میتوان رسید؟ آن موقع شاید به نظر بیاید ما مردمی هستیم که فقط روغن مایع مصرف میکنیم، تن ماهی و انواع غذاهای کنسروی میخوریم، به وفور رب استفاده میکنیم، شب و روز انواع بیسکویتها را مصرف میکنیم، در واقع بیشتر به دنبال پر کردن شکممان با محصولات از پیش آماده شده هستیم. از طرف دیگر همیشه منتظر برنده شدن در قرعه کشیهای متنوع هستیم، به وفور به ماهیتابههای تکراری نیاز پیدا میکنیم و در عمارتهای بی در و پیکرمان، مدام فرش عوض میکنیم. در زمینه تبلیغات فرهنگی، مهمترین تبلیغاتی که به نوعی با فرهنگ و کتاب و مطالعه در ارتباط است، مربوط به کنکور است که آنها را نیز یا جهشیافته میخواهیم، یا خلاصه و لقمه شده، یا سریعالجذبترینشان را دوست داریم.
تبلیغات که یکی از آوردههای دنیای جدید است، در همه جای دنیا اینچنین است. پر از غلو است اگر نگوییم پر از دروغ، پر از چهرههای بدون ایراد، دندانهای مرتب، بدنهای ورزیده و گونههای برجسته است. فارغ از اینکه کدام دوره تاریخی، کدام کشور یا کدام محصول تبلیغ شود، در اینکه تبلیغات، تمام واقعیت را انعکاس نمیدهند شکی نیست.
اینکه چرا در در فصول و زمانهای ویژه، تبلیغات تمام کانالها را کتابها، دورهها و بستههای کنکورتشکیل میدهند باز قابل درک است، هرچند لرزاندن چارستون بدن اولیا و دانشجویانِ بهاندازهی کافی مضطرب، شرط انصاف نیست. همچنین، اگر کمی تعمق شود، اینکه چرا و چگونه تبلیغات جای خود را در پلتفرمهای آنلاین باز کردهاند نیز، قابل فهم است؛ بههرحال گردش امور این سامانهها، به همبن تبلیغات وابسته است. از همه بغرنجتر که اصلاً قابل فهم نیست، بحث حریم شخصی و پیامکهای تبلیغاتی است که هیچ محدودیت زمانی و موضوعی ندارند. در جامعه ای که همچنان به نظر میآید پیامکهای وقت و بیوقت، چه نوجوان باشید چه پیر، چه مجرد باشید و چه متاهل برای اهل خانه و خانواده کنجکاوی و چالش برانگیز است، چرا و چگونه به طور میانگین در روز چندین بار برای شما پیامک ارسال میکنند و کدام قانون، اجازه صلب حداقل آسایش ذهنی را به آنها میدهد، حقیقتاً جای بحث دارد.
اما هیچ کدام از اینها نگارنده را به اندازه موردی که میخواهد مطرح کند نگران نمیکند: تاثیرگذاری روی کودکان. فارغ از این که تبلیغات مربوط به فرش است یا روغن امگا، محصول تبلیغ شده ماکارونی است یا پودر رختشویی، تمامی آنها مستقیماً کودکان را هدف قرار میدهند. وقتی بیشتر فکر کنیم، خواهیمدید که حاصل نسلی که تقریباً هیچگونه تبلیغاتی را ندیدهاند، در شبکههای اجتماعی یا مالهای بزرگ، آنچنان ولع خرید دارند که در مصرفگرا بودن، گوی سبقت را از غرب ربودهاند، واقعاً نگران شدن برای نسل کنونی کودکانی که هدف امواجِ تمامیِ تبلیغات هستند، غیرقابل اجتناب میشود.
همیشه تفاوت دارا و ندار در جوامع وجود داشته است. اما به نظر میآید در گذشته بی خبر بودن از آنچه متمولین دارند از یک طرف، و محافظهکارتر بودن مردم و جامعه در دهههای گذشته از طرف دیگر، حداقل آسایش خیالی به همراه داشت که امروزه بیشتر مردم از آن در امان نیستند. بهنظر میرسد جامعه سه یا چهار دهه پیش، به بسیاری دلایل، توان و شرایط مصرفگرا بودن را نداشته است و آن نسل، با مذمت مصرف گرایی و پوچی آن رشد یافتهاند. نمیتوان گفت نتیجهی آن واپسزدگی ذهنی است یا فضای تحریککننده تبلیغات امروزی و یا ترکیبی از هردو، خود نگارنده به عنوان عضوی از همین نسل دههی شصت، متوجه تأثیر این پدیده فرهنگی- یاغیرفرهنگی- دنیای مدرن، یعنی مصرفگرایی بر خویش است. متوجه اینکه هرقدر هم خودآگاهش را با مطالعه یا تعمق در ایرادهای چنین فرهنگی پر کند، چگونه ناخواسته میل به خریدن، داشتن یا امتحان کردن حداقل برخی از محصولاتی را دارد که حتی تا چندسال پیش استفاده از آنها ناشناخته بودهاست، و چقدر عدم امکان تأمین این خواسته، ناخودآگاهاش را ناراحت و افسرده میسازد.
کافیست یک بار، کودک یکی از اقوام و آشنایان پای تلویزیون، یا جلوی یک ویترین لباس، یا گوشی بهدست و اسکرولکنان ببینید. شناختشان، پافشاری، جدیت و خشمشان را در صورت تأمین خواستهشان را مشاهده کنید. بعد از خنده نخستین، ترسی عجیب تمام وجودتان را فراخواهد گرفت. چگونه قطره قطره این تبلیغات در وجودشان نفوذ میکند، چگونه پشت سدهای دل و ذهنشان صف میکشد، چگونه جامعه و شرایط اجتماعی و اقتصادی او را با واقعیتها و محدودیتهایش آشنا و او را اهلی خواهند کرد و چه زمانی، این اهلی شدنهای مکرر، بار افسردگیهای او را سنگینتر خواهد کرد سؤالات مهمی هستند که شاید متولیان تولید یا پخش تبلیغات، باید جدیتر مورد فکر و بررسی قرار دهند.