پس از انتخابات ریاست جمهوری، “نخبگان سیاسی ” به خاطر انفعال ، پیروی و دهن بینی شان تبدیل به ” پخمه های سیاسی می شوند که تا دوره ی بعد “ریاست جمهوری, خود را برای جهت گیری، تأثیر پذیری و مفعول واقع شدن آماده می کنند و نا خواسته انگیزه تأثیرگذاری، جهت دهی و انجام دهنده بودن کار را از دست می دهند و به انزوا کشیده می شوند.
آذر صبح/مژگان ستاری: در طول زمستان، رشد بیشتر گیاهان متوقف شده و اکثر جانوران خونسرد مثل حشرات فعالیت خود را کاهش میدهند. احزاب در ایران هم اخیرا دچار چنین حالتی شده اند. خواب زمستانی احزاب در ایران، در بازه ی زمانی انتخابات دوره ی قبل ریاست جمهوری تا دوره ی بعد از آن و در حدود چهارسال است.
تقریبا پس از انتخابات سال ۹۶ ریاست جمهوری، بیشتر احزاب دچار رخوت و انفعال شده بودند تا جایی که اعضا یکی پس از دیگری استعفا داده و کم کم ترس انحلال احزاب منفعل به اذهان پا گذاشته بود. رئیس شورای یکی از احزاب اصلاح طلب در این رابطه به آذر صبح گفت: دلیل این رخوت، احساس ناامیدی اعضای شورای شعبه از تاثیرگذاری فعالیتشان در سطح استانی و کشوری است. ما منتظر کور سویی بودیم که مجددا فعالیت سیاسی مان را از سر بگیریم و زمانی که احساس کنیم فعالیت ما اندک تأثیری در سطح استانی و کشوری دارد، قطعا جان فشانی خواهیم کرد و در این راستا قدم بر خواهیم داشت.
وی مهمترین دستاورد انتخابات ریاست جمهوری را تیم سازی برای فعالیت انتخاباتی معرفی کرد و افزود: یکی از فعالیت های حزبی تشکیل یک تیم منسجم و قوی جهت فعالیت های انتخاباتی است که در روز های اخیر شروع شده است و به نظر من؛ دستاوردی در همین حد برای داشتن بهانه ای به از سر گیری فعالیت سیاسی و حزبی، برای ما کافی باشد.
با تحلیل اظهارات فوق رئیس شورای یکی از احزاب، می توان به این نتیجه رسید که یکی از دلایل از رونق افتادن و خواب زمستانی احزاب در ایران، این است که مفهوم حزب تنها در فرآیند انتخابات و فعالیت ستادی خلاصه می شود و ما هرگز نمی توانیم با مفهوم استاندار و واقعی حزب، که برآیند نیروهای اجتماعی و سیاسی جامعه اعم از متمولین ، عامیون و سیاسیون با حرکت پویا و رو به جلو است، مواجه بشویم. این جمع علاوه بر مستعد عهده دار بودن رهبری اجرایی کشور، می توانند برای ترویج اندیشه سیاسی و شکل دهی افکار عمومی در هرزمان ومکان تریبونی در دست داشته باشند و فعالیتشان تنها شکل تبلیغاتی به خود نگیرد.
خواب زمستانی احزاب سیاسی ما درست پس از پایان انتخابات ریاست جمهوری دوره قبلی، شروع می شود و تا آغاز انتخابات ریاست جمهوری دوره بعد تدام میابد. تا آنجا که کم کم فعالیت و هویت اعضا به تاریخ می پیوندد و اثری از تأمل اعضا حزب با یکدیگر و عرض اندام و خلق فکر و طرح ایده و سوال برای حزب باقی نمی ماند. انگار قرار است، تندیسی از فعالیت های انتخاباتی حزب را بعد از اتمام انتخابات ریاست جمهوری رونمانی کنند و در میدان سیاست به عنوان نمادی از جریان انتخاباتی نصب کنند. با این توصیف، احزاب در ایران بیشتر مفهوم “تشکیلات تبلیغات انتخاباتی” را با خود یدک می کشند تا مفهوم واقعی یک حزب، که از این منظر، این پدیده تنها در کار ستادی و انتخاباتی خلاصه می شود.
“تشکیلات تبلیغات انتخاباتی” نمی تواند وظیفه ای جز مبادله پایاپای داشته باشد. مبادله پایاپای، یعنی؛ چیزی را عرضه بکنی که در قبال آن به چیزی دیگر برسی. که چنین پدیده ای اگر مدیریت نشود، تبدیل به معضل می شود.
یکی دیگر از دلایل از رونق افتادن و خواب زمستانی احزاب سیاسی، نقش تلویزیون، رادیو در سیاست است. از سال۱۹۵۰ در اکثر کشورها برنامه هایی ساخته می شود که از طریق رادیو و شبکه های تلویزیونی خود (دولتی، عمومی، تجاری) زمان هایی را به احزاب سیاسی اختصاص می دهند تا این احزاب با توجه به مدت زمانی که دارند، برنامه های تبلیغاتی تولید کنند و حرف خود را با مردمدرمیان بگذارند. این برنامه های تلویزیونی یک قرن عمردارند و ما هنوز در کشور خود چنین دموکراسی رسانه ای را نداریم. پس عملٱ انگیزه ای برای احزاب سیاسی برای مانور و فعالیت نمی ماند و در دوران پس از انتخابات و درست پس از رسیدن حامیان و مبلغین دانه درشت به جایگاه های کاری و مادی، به حالت رکود و رخوت درمی آید. زیرا دیگر جایی برای انجام فعل باقی نمی ماند. در این شرایط، پس از انتخابات ریاست جمهوری، نخبگان سیاسی به خاطر انفعال ، پیروی و دهن بینی شان تبدیل به پخمه های سیاسی می شوند که تا دوره ی بعد ریاست جمهوری خود را برای جهت گیری، تأثیر پذیری و مفعول واقع شدن آماده می کنند و نا خواسته انگیزه تأثیرگذاری، جهت دهی و انجام دهنده بودن کار را از دست می دهند و به انزوا کشیده می شوند. با این حساب احزاب، حتی نقش جریان سومی یا آلترناتیو را هم ندارند، چرا که یک آلترناتیو را زمانی می توان مردمی و دمکراتیک خواند که به دنبال کسب قدرت صرفا برای تعویض هیئت حاکمه نیست، بلکه هدف آنان آزادی و حاکمیت مردم و روند پویای حرکت رو به جلو است.
در چارچوب این تعریف این نوع از آلترناتیو نه به خواست این یا آن فرد یا جریان بلکه بر اساس اراده و مقاومت مردم و بر اساس واقعیات محتوم تاریخی و اجتماعی رقم خواهد خورد. این واقعیات، شرایطی را برای آلترناتیو، الزامی میکند، که در اینجا احزاب سیاسی حتی در حد آلترناتیو و صدای کوچک شده و مسلک محدود هم بروز نمی کنند، چرا که بعد از فرآیند انتخابات دیگر صدایی از خود ندارد و به خواب عمیق زمستانی می رود. در این بین اعضای حزب، تقش سیاهی لشکر گروه مورچه ها را دارند که در خدمت ملکه خواهند بود و قرار است ذخیره غذایی را برای شخص ملکه محیا کنند. اینجاست که معضلی به نام حزب پدید می آید که تنها هدفش استفاده از پتانسیل اعضایش در راستای اهداف پنهانی است که عدم شفافیت در اهداف فعالیت احزاب مایه دلسردی و انفعال اعضا وفادار و اکتیو حزب می شود.