چهرهی مدیران اجرایی استان مردانه است، زور “نباید”های مدیریتی بر زنان چربیده و سهم آنها را از تصمیمگیریهای اجتماعی، اقتصادی، فرهنگی و غیره محدود کرده است.
آذر صبح/ زهرا حیدری آزاد: قصه، قصه این دولت و آن دولت نیست، حتی قصهی این استاندار و آن استاندار هم نیست، در سالهای اخیر با بالا گرفتن فضای انتخاباتی، فعالین اجتماعی زنان، چهرهی مصممی به خود میگیرند و به دنبال سهم خواهی از دولت جدید برای حضور زنان در مسئولیتهای اجرایی ، پستهای وزارتی، سازمانی و حتی معاونتی و مشاورهای نیز هستند،با استقرار دولت، چند سهم پایتخت نشینی عاید زنان میشود و پستهای زیادی برای زنان در دیگر کلانشهرها و شهرهای کوچکتر تعریف نمیگردد.
ولی آیا، دولت فقط هیئت دولت است؟ تکلیف جایگاه زنان در مدیریتهای میانی کشوری، استانی، شهری و مدیریت های اداری و سازمانی چیست؟ در طول سی و جهارساله بعد از انقلاب، زنان دوشادوش مردان تحصیل کردند، بسیاری از آنان دوشادوش مردان کار کردند و در روزهای سختی ایستادهاند و گاهی همین زنان پا را فراتر گذاشتند و برای کشور در ابعاد مختلف افتخار آفرینی کردند.
با نگاهی به ترکیب جنسیتی دانشگاهها، نه میتوان به آنها اتهام کمسوادی زد و نه میتوان از همه آنها خواست بعد از تحصیل به خانه برگردند، گروهی هستند که خواهان مشارکت جدی زنان در تصمیمگیریهای مدیریتی هستند.
بی تردید در این سالها، گامهای زنان برای تصدی پستهای مدیریتی تندتر گشته، انتصاب چند فرماندار و چند بخشدار در دولت اخیر، نشان از خیز بلند زنان دارد، ۴ زن فرماندار شدند و ۱۳ زن بخشدار.
در دولت یازدهم اولین فرماندار زن در استان سیستان و بلوچستان در تخت مدیریتی نشست و تابو ترکیب جنسیتی مردانه فرمانداری را شکست، حمیرا ریگی تنها نماند، یک فرماندار، یک شهردار و یک معاون استاندار این شهرستان محروم، از میان زنان انتخاب شدند تا راهی نو به روی زنان باز شود و نقطهای باشد برای اتمام دوران مدیریتهای مردسالارانه؛ اما زنان استان آذربایجانشرقی چنین توفیقی نداشتند و تغییری در ترکیب جنسیتی مدیران، فرمانداران و بخشداران این استان ایجاد نشده است.
دولت در استان آذربایجانشرقی، مفهوم و حال و هوای مردانه دارد، هنوز در استان ما، قرادادها و قوانین نانوشتهای است که پیشرفتهای شغلی و حرفه ای زنان را محدود میکند و در یک موقعیت برابر و شایستگی یکسان، مردان مدیران لایقتری شناخته میشوند و زنها به حاشیه رفته و حضور زنان در مسئولیتهای اجرایی منتفی میشود.
البته زنان نیز بیکار ننشسته اند و فعالیت اجتماعی، اقتصادی، سیاسی و فرهنگی زنانه متوقف نشده است، فخرالتاج امیر شقاقی از حوزه انتخابیه هشترود و فاطمه همایونمقدم از حوزه انتخابیه آذرشهر اولین زنانی بودند که از یک شهر غیر مرکز استان در مجلس چهارم حضور یافتند اما این حضور مستدام نبود و در مجلس پنجم و ششم زنان فرهیخته آذربایجان نمایندهای در مجلس نداشتند.
در مجلس هفتم عشرت شایق از تبریز وارد مجلس شد، در مجلس هشتم نیز بار دیگر زنی از این استان به مجلس نیامد اما در مجلس نهم مهناز بهمنی از سراب لباس نمایندگی به تن کرد.
در انتخابات مجلس دهم معصومه آقاپور از حوزه انتخابیه شبستر و زهرا ساعی (تنها زن حاضر در لیست اصلاحطلبان) از حوزه انتخابیه تبریز به مجلس رفتند و توانستند دو کرسی از چند ده کرسی مردانه را کسب کنند.
در انتخابات شوراهای شهری و روستایی وضعیت چندان بر وفق زنان نبوده ولی در سالهای اخیر، عضویت زنان در پارلمانهای محلی قوت گرفته است، نباید مدیران زن قدرتمند اقتصادی را در استان نادیده گرفت، زنانی هستند که به دور از هر حاشیه، آستین همت بالا زده و برای آبادانی و رونق کسب و کار تلاش میکنند.
در کنار تمام اینها، مدیریتهای استان در همه دولتها، تلاش چندانی در به کارگیری زنان در پستهای مدیریتی اداری و اجرایی به کار نگرفته است، در نشستهای مدیریتی سازمانی، در شورای اداری استانداری، در جمع فرمانداران و بخشداران، به ندرت میتوان زنی یافت که پستی داشته باشد و عنوانی!
به جز سرپرست امور زنان استانداری و دیگر نهاهای اجرایی که پای ثابت زنانه در مدیریتهای مختلف است، عنوانهای مدیریتی بیشتری برای زنان توانمند استانی لحاظ نمیشود، پستها و عناوین مدیریتی، معاونتی و سرپرستی که پخش میشود، سر زنان بی کلاه باقی میماند.
اما مطالبات زنان فقط محدود به کسب کرسیهای ریاستی نیست، فرصتهای برابر برای به دست آوردن شغل و امکانات برابر برای پیشرفت، دل مشغولی اکثر زنان در شهرهای بزرگ و کوچک است، البته نا گفته پیداست که مدیریت اجرایی زنان در مراکز و ادارات و شهرهای مختلف، عرصه را برای فعالیت و بهبود وضعیت حضور اجتماعی زنان مهیا خواهد کرد.