زهرا حیدری آزاد: مونالیزای جوان این روزهای تلخ جنگ و خون، نه خلقی هنری از رنگ و بوم که درد آشکار بشریت عصر حاضر است، چهره ای است معصوم بر قاب یک دوربین.
به گزارش آذر صبح، حتی افرادی که سررشتهای از هنر نقاشی ندارند، «مونالیزا» را میشناسند و از «لبخند ژکوند» سخن ها شنیدهاند؛ زن رنسانسی که با لبخند رازآلودش قرنها تاریخدانان و دوستداران هنر را مسحور خود کرده است، حال ۵۱۴ سال پس از روزی که لئوناردو داوینچی «مونالیزا» را خلق کرد، گذشته. روزگار مونالیزای جوانی خلق کرده که به لطف سایه روشن ها و تکنیکهای نقاشی مونالیزا نیست، جنگ چهرهای کودکانه آفریده و لبخند را با ترس و وحشت عجین کرده است.
جنگ داعشی کوچک و برزگ نمیشناسد، وحشتی که میآفریند دامن همه را میگیرد، چهرهای معصوم از کودکی میسازد که تا توان داشته از دست داعش گریخته و هم گریه کرده هم لبخند زده است. مونالیزای جوان تصویری زنده از ترس، اندوه و لبخند است، در یک لحظه هم ترس را زندگی کرده و هم اندوه را، لبخند او مثل لبخند ژکود چندان هم مرموز نیست، شادی بکری است بر شانس زیستن دوباره در میان جنگ و خون.
مونالیزای قرن حاضر واقعی است، نمیتوان آن را همچون مونالیزای داوینچی، وهمی خواند و بر ماهیت آن شک کرد ولی میتوان همچون آن اثر هنری، بر لبخندش داستان ها نوشت.
چهره مونالیزای قرن، قلب میلیونها آدم را به درد آورده جز همانها که باید قلبشان به درد بیاید! کاش کسی نیز پیدا شود که همچون آن شخص که تابلوی مونالیزای لئوناردو داوینچی را ربود و در خانه حفظش کرد، این دختر معصوم را از دل جنگ برباید و به لبخندش دوام ببخشد!
مونالیزای جوان از چنگ داعش گریخته و خدا میداند که اگر به بند داعش در میآمد چه سرنوشتی در انتظارش بود؟حتی الان هم کسی نمیداند چه سرنوشتی در انتظار این کودک معصوم است، اینکه آیا اندک لبخند او در چهرهاش باقی خواهد ماند؟