مدیرعامل تراکتورسازی در حال حاضر شرایطی را تجربه می کند که دهه ها پیش دکتر مصدق تجربه کرده بود.
به گزارش آذر صبح، از کودکی یک واقعه تاریخی بود که ضرب المثل وار همیشه توسط بزرگترها و برای افرادی که به یک باره از عرش به فرش می آمدند، استفاده می شد. معمولا بزرگترهایمان در چنین مواقعی با اشاره به دوران دکتر مصدق و دو شعار معروف “مرگ بر مصدق” و “درود بر مصدق” چرخش ناگهانی مردم در حمایت و به زیر کشیدن شخصیت های بزرگ را مورد نقد قرار می دادند. آنها همیشه در چنین شرایطی می گفتند که شخصیت بزرگی چون دکتر مصدق در آن دوران به چنین شرایطی دچار شد و دیگر چه انتظاری می توانیم از فلانی داشته باشیم! حال در فوتبال شهر تبریز اتفاقی در حال رخ دادن است که بازیگر نقش اول آن به شدت شباهت به دکتر مصدقی دارد که داستانش را در بالا ذکر کردیم.
مصطفی آجرلو پس از پایان لیگ برتر ۹۴-۹۵ و درشرایطی که هواداران تراکتورسازی به شدت از سعید عباسی مدیرعامل تیم شان گلایه داشته و خواهان برکناری او بودند، پست مدیرعاملی باشگاه تراکتورسازی را به دست گرفت. هواداران تراکتورسازی پس از رخ دادن این اتفاق ابتدا به خاطر رفتن سعید عباسی و پس از چند هفته به خاطر آمدن مدیری که خواسته هایشان را در حال براورده کردن بود، به شدت خوشحال بودند. هواداران تراکتورسازی در نقل و انتقالات تابستانی لیگ شانزدهم دست روی هر بازیکنی که می گذاشتند، سردار چند روز بعد عکس ثبت قرارداد با آن بازیکن را در اینستاگرامش منتشر می کرد. سینا عشوری، لوسیانو ادینیو، محمد ابراهیمی و کرار جاسم ستاره های محبوبی بودند که تک تک شان به رویه ای که در بالا ذکر شد توسط سردار آجرلو بار دیگر سرخ پوش شدند.
همه چیز خوب و خوش بود و هواداران به شدت از مدیرعامل تیم شان رضایت داشتند. کافی بود که سردار در محل تمرین تیم یا ورزشگاه محل برگزاری بازی حضور یابد، همه اتفاقات و همه چهره ها فراموش شده و کل سکوها یک صدا فریاد می زدند “سردار با تعصب”… دوران بسیار شیرینی برای مصطفی آجرلو بود اما حیف که این دوره دوام چندانی نداشت. تراکتوری که خوب نتیجه می گرفت به یک بار در سراشیبی قرار گرفت، ستاره های زمستانی که جذب تیم شده بودند همگی پریدند، محرومیت سنگین نقل و انتقالاتی گریبان تیم را گرفت، قهرمانی جام حذفی پرید، لیگ برتر با رتبه سومی به پایان رسید، جنگ مدیریتی و مالکیتی در باشگاه به اوج خود رسید و در نهایت باشگاه با توجه به محرومیتی که داشت در نقل و انتقالات تابستانی عملا موفق به انجام کار مثبتی به غیر از راضی کردن گروهی از بازیکنان برای تمدید قرارداد نشد. تمامی این اتفاقات روی هم انباشته شدند و الاکلنگ در اوجِ سردار را رو به پایین سوق دادند. شعارها رنگ و بوی دیگری گرفته بود! مصاحبه بازیکنان نیز دیگر آن حال و هوای سابق را نداشت، ستاره های تیم می محابا از مدیرعامل انتقاد می کردند و سکوها نیز شعارهای جدیدی را به خود می دیدند.
اولین تمرین تیم تراکتورسازی برای لیگ هفدهم که آغاز شد هوادارانی که پشت درهای بسته تمرین حضور داشتند، با در دست داشتن دست نوشته هایی با مضمون انتقاد از آجرلو، خواستار برکنار مدیرعامل تیم شان بودند. این اعتراضات به روز دوم تمرینات نیز کشیده شد و تعداد زیادی از هواداران با حضور در کمپ اختصاصی باشگاه شعارهایی را علیه مصطفی آجرلو سر داده و از وی خواستند که تیم شان را ترک کند! با توجه به این اتفاقات به یک باره تمرینات به زمین لشگر عاشورا منتقل شده و بدون تماشاگر برگزار شد! پس از یک هفته نیز تیم برای برپایی اردو راهی تهران شد اما انتقادات نه روی سکوها بلکه این بار در فضای مجازی همچنان ادامه دارد، حال بی تردید با خواندن این جریانات متوجه شده اید که مقصود از ذکر مقدمه ای که مربوط به دکتر مصدق می شد چه بود! آری سردار آجرلو این روزها دقیقا دورانی را تجربه می کند که دکتر مصدق چندین و چند دهه پیش تجربه کرده بود؛ محبوبیت تا حد مرگ و اینک…