بررسی و مرور رفتار و تعامل مدیران ارشد دستگاههای دولتی ، اجرایی ، خدماتی و حتی بخش خصوصی با رسانهها و فعالان تلاشگر این حوزه به ویژه خبرنگاران ، گویای این واقعیت تلخ و نارحت کننده است که غفلتها و بی توجهیهای مدیران و در راس آنان ، استانداران در همه این سال ها ، بیش از تفقدها و توجههای آنان بوده است.
چه آن زمانکه ” محمدعلی سبحاناللهی ” ، دومین استاندار دولت اصلاحات در سال ۸۲ در جمع مطبوعاتیهای استان حاضر شد و پس از استماع نیازها و دغدغههای جامعهی رسانهیی و علیرغم وعدههای متعدد ، تا پایان دوران مدیریتى اش از حل مشکلات معیشتی و حرفهیی خبرنگاران و روزنامهنگاران استان عاجز ماند و چه زمانیکه محمد معمارزاده استاندار اول دولت نهم ، پس از گذشت سه سال فرار از خبرنگاران و در ماههای پایانی استانداریاش ، آنهم زمانی که حجم انتقادات از عدم پاسخگویی وی به افکار عمومی به اوج رسیده بود ، ناگزیر از بازگشت به میان خبرنگاران شد و در جمع تمامی اهالی مطبوعات ، اباصلت سیاح مدیرکل اجتماعى خود و احمد احمدیمنش مدیرکل وقت ارشاد استان را مامور ویژهی بررسی و حل مشکلات خبرنگاران کرد و چه در دوران سکون و سکوت و رخوت احمدعلیرضا بیگی استاندار سابق ، هیچگاه جامعهی مطبوعاتی استان شاهد حرکتی در راستای تحقق آروزهای معطل ماندهی خود از سوی آقایان مسوول به ویژه استانداران نشد و امروز نیز به واسطهی همین بدقولیها و بیتوجهیها، فعالان رسانهیی هیچ امیدی به پیگیری مسایل و مشکلات خود ندارند مگر آنکه این بار عزم جدی برای این کار وجود داشته باشد.
هر چند اظهارات دکتر جبارزاده استاندار فعلى آذربایجانشرقی در چهار سال قبل ، در خصوص جایگاه مطبوعات و ضرورت توجه به تقویت رکن چهارم دموکراسی و نیز لزوم افزایش ظرفیت مدیران در قبال انتقادات رسانهها در سال ۹۲ بارقههای امید را نزد اهالی مطبوعات ایجاد کرد و گویای نگاه ویژه و ظریف جبارزاده به حوزهی رسانه بود ، با اینحال رویکرد و نوع نگاه دکتر جبارزاده در آن زمان نیز امروز پس از گذشت چهار سال و عدم پى گیرى و اعمال حمایت هاى عملى ایشان ، گویاى شعارى ویترینى بودن اظهارات استاندار آذربایجان شرقى است.
اگرچه جامعهی رسانهیی استان امروز با مشکلات عدیدهیی چون نگاه ابزاری مدیران و سیاسیون ، سردرگمی ناشی از ارایهی تعاریف سلیقهیی و متفاوت از جایگاه خبرنگاران و مطبوعات ، لاینحل ماندن مشکل مسکن و بیمه ، فقدان امنیت شغلی و روانی ناشی از حاشیههای کار روزنامهنگاری ، انفعال نهادهای صنفی ، عدم هدایت صحیح و ارایهی آموزشهای حرفهیی ، ضعف ادارهی کل ارشاد در حمایت واقعی از مطبوعات ، توزیع ناعادلانهی یارانهها ، خودسانسوری تحمیلی از سوی برخی مدیران مسوول ، ایزوله شدن مطبوعات از ارایهی نقدهای راهگشا ، وجود نهادهای نظارتی متعدد بر کار مطبوعات و دهها مشکل دیگر روبهروست ؛ اما به اذعان خود آقایان مسوول ، رفع تمامی این مشکلات که متاسفانه در سایهی غفلت مدیران قدیم و جدید استان انباشته شده و نوعی انفعال و بیاعتمادی را نزد صاحبان رسانه ایجاد کرده است ، فقط و فقط نیازمند ورود مستقیم مدیریت استان در اصل موضوع و مجاب ساختن دستگاههای متولی مطبوعات برای عمل به تعهدات و وظایف قانونی آنهاست.
بیشک تقویت و قوام رسانههای استان نه با شعار و وعدههای تکراری که در سایهی اعتقاد قلبی متولیان امر به توسعهی مطبوعات در مهد روزنامهنگاری ایران محقق خواهد شد وگرنه حکایت پر رنج ” خبرنگاران و استانداران” که از زمان اسلاف دکتر جبارزاده آغاز گردیده و امروز در سایهی وعدههای واهی آنان شاهد احتضار مطبوعات هستیم ، با زوال رکن چهارم دموکراسی در چشم برهم زدنی خاتمه خواهد یافت.
آقای استاندار!
پاسخ به انبوه سوالات انباشته شده جامعه رسانهای استان و مرور دوبارهی تاریخ مطبوعات و رابطه این حوزه با استانداران و مدیران کل ارشاد و دیگر مدیران استانی ، شاید بهترین راهکار و الگو برای شما باشد.
با این حال ما هنوز به این امید که روزی مشکلات معیشتی و حرفهییمان به حداقل خواهد رسید نفس میکشیم آقای استاندار!.
—————————————————
احد نقش شور (سپهر)