نمونه بارز یک زندگی پر از عشق و محبت را میتوان در ازدواج حضرت امیرالمومنین(ع) با حضرت زهرا (س) مشاهده کرد. ازدواجی که با شاخصههای سادگی، بیآلایشی، کم بودن جهیزیه و مهریه آغاز شد و با مهرورزی و عشق تداوم یافت.
به گزارش آذر صبح، ازدواج ماندگار و حقیقی ازدواجی است که شاکله آن بر اساس عشق و محبت شکل گیرد و تداوم یابد. حق تعالی هم برای این منظور، اکسیر اعظم و گوهر گرانبها و با ارزش محبت را در نهاد زن و مرد قرار داده است. «مِنْ آیاتِهِ أَنْ خَلَقَ لَکُمْ مِنْ أَنْفُسِکُمْ أَزْواجاً لِتَسْکُنُوا إِلَیْها وَ جَعَلَ بَیْنَکُمْ مَوَدَّهً وَ رَحْمَهً إِنَّ فی ذلِکَ لَآیاتٍ لِقَوْمٍ یَتَفَکَّرُون [روم/۲۱] از شگفتیهای خدا این است که از جنس خودتان برای شما جفتی آفریده که کنارش آرمیده و لطف و دوستی بین شما برقرار کرده که برای مردم متفکر خود از آیات بزرگ محسوب میشود.»
از این رو زن و شوهر برای رسیدن به آرامش و گرم شدن کانون خانواده و تحکیم آن، باید این امر فطری را نسبت به یکدیگر ابراز کنند تا رابطه دوستانه و صمیمانه آنان بیش از پیش برقرار شده و جلوی اصطکاکها و بداخلاقیها گرفته شود.
پیامبر گرامی اسلام (ص) میفرمایند: «کُلَّمَا ازْدَادَ الْعَبْدُ إِیمَاناً ازْدَادَ حُبّاً لِلنِّسَاء[۱] هر چه ایمان انسان کاملتر باشد، به همسرش بیشتر اظهار محبت میکند».
امام رضا (ع) نیز در این زمینه میفرمایند: «وَ اعْلَمْ أَنَّ النِّسَاءَ شَتَّی فَمِنْهُنَ الْغَنِیمَهُ وَ الْغَرَامَهُ وَ هِیَ الْمُتَحَبِّبَهُ لِزَوْجِهَا وَ الْعَاشِقَهُ لَه[۲] بدان که زنان گوناگونند، برخی از آنان دستاوردی گرانبها و تاوان [رنجهای آدمی] هستند و این زن کسی است که به شوهرش محبت میکند و عاشق اوست».
نکته مهم در این میان ابراز و بیان این محبت نسبت به همسر است. در واقع گرچه محبت یک امر قلبی است، منتها نباید به این محبت قلبی اکتفا کرد، بلکه لازم است آن را در قالب بیان و رفتار، بروز و ظهور بخشید تا بتوان دستاورد لازم را از آن به دست آورد. نبی مکرم اسلام (ص) در این راستا میفرمایند: «قَوْلُ الرَّجُلِ لِلْمَرْأَهِ إِنِّی أُحِبُّکِ لَا یَذْهَبُ مِنْ قَلْبِهَا أَبَداً [۳] این گفتار مرد به همسرش که من تو را دوست دارم، هرگز از قلب زن بیرون نمیرود».
نمونه بارز یک زندگی پر از عشق و محبت را میتوان در ازدواج حضرت امیرالمومنین(ع) با حضرت زهرا (س) مشاهده کرد. ازدواجی که با شاخصههای سادگی، بیآلایشی، کم بودن جهیزیه و مهریه آغاز شد و با مهرورزی و عشق تداوم یافت.
امیرالمومنین (ع) درباره زندگی خویش با حضرت فاطمه (س) میفرمایند: «کُنَّا کَزَوْجِ حَمَامَهٍ فِی أَیْکَه[۴] من و زهرا (س) بسان دو کبوتر در آشیانهای بودیم». عشق و علاقه قلبی این شوهر و همسر چنان صفایی به خانواده بخشیده بود که علی (ع) وجود فاطمه (ع) را تسکین قلب خود میدانست و میفرمودند: «فَوَاللَّهِ مَاأَغْضَبْتُهَا وَ لَاأَکْرَهْتُهَا عَلَی أَمْرٍ حَتَّی قَبَضَهَا اللَّهُ عَزَّوَجَلَّ إِلَیْهِ وَ لَاأَغْضَبَتْنِی وَ لَاعَصَتْ لِی أَمْراً وَ لَقَدْ کُنْتُ أَنْظُرُ إِلَیْهَا فَتَنْکَشِفُ عَنِّی الْهُمُومُ وَ الْأَحْزَانُ[۵] «هیچگاه فاطمه (س) از من نرنجید و او نیز هیچگاه مرا نرنجانید، او را به هیچ کاری مجبور نکردم و او نیز مرا آزرده نساخت، در هیچ امری قدمی بر خلاف میل باطنی من برنداشت و هرگاه به رخسارش نگاه میکردم، تمام غصههایم برطرف میشد و دردهایم را فراموش میکردم».
پشت پا زدن به ازدواج رسم نازیبای این روزها
ساعت حدود نه شب است و آپارتمان سوتوکور است. با طمأنینه کلید را در قفل میاندازد و در را باز میکند. تاریکی خانه با حجمی زیاد بر سرش هوار میشود. دنبال کلید برق دستانش را روی دیوار بغل در میکشد و بعد از چند ثانیه خانه از تاریکی محض در میآید. ظرفها از چند روز قبل بر روی ظرفشویی تلنبار شده و دلودماغی برای شستن و مرتب کردن هر روزه آنها ندارد.
این تصویر کوتاه زندگی چنددقیقهای خانمی را نمایش میدهد که سالهاست بهتنهایی زندگی میکند. او در عمر ۵ دههای خویش اصلاً ازدواج نکرده و تمام هموغمش کارش در یکی از سازمانهای دولتی است. حتی پس از بازنشستگی نیز درخواست ادامه همکاری داده تا بلکه از تنهاییاش اندکی کاسته شود.
شاید شما نیز در دور و اطراف خویش چندنفری را میشناسید (چه آقا و چه خانم) که پا به سن گذاشتهاند و اصلاً ازدواج نکرده و مجردی زندگی میکنند و یا اینکه برخی مسائل زناشویی باعث شده تا طلاق بگیرند و دیگر رغبتی برای ازدواج نشان ندهند. در نظر داریم در این گزارش موضوعاتی در خصوص ازدواج، طلاق همچنین عدم تمایل به ازدواج در بین جوانان را بررسی کنیم.
در چند دهه اخیر عوامل متعددی سبب شده است که سن ازدواج در ایران بالا رود و چهبسا یکی از آنها نیز علاقمندی دختران و پسران برای ادامه تحصیل است.
زهرا سائدی خانم جوان ۳۳ سالهای است که مدرک کارشناسی ارشد دارد. او در یکی از دانشگاهها تدریس میکند و مجرد است با او هم صبحت میشویم تا دیدگاههایش را درباره ازدواج همچنین عدم ازدواج جویا شویم.
وی با اشاره به برخی معیارهای دستنیافتنی برای ازدواج میگوید: مسلماً هیچ انسانی کامل نیست، اما بعضی خصوصیات مثبت امروزه کمتر در جوانها دیده میشود. حالا چه دختر یا پسر. مثلاً مسؤولیتپذیری و وفادار بودن.
خانم سائدی در جواب سوال من که از او میپرسم چه عواملی در بالا رفتن سن ازدواج در بین جوانان تأثیر دارد میگوید:
عوامل مختلفی در بالا رفتن سن ازدواج دخیل هستند که برخی مربوط به دولت و عدهای مربوط به جامعه همچنین خانواده میشود. داشتن کار برای پسرها یکی از پارامترهای مهم ازدواج است. نقش دولت در ایجاد کار همچنین دادن تسهیلات برای ازدواج تا حدی مهم هست، اما مسؤولیت کاملش بر عهده دولت نیست. متأسفانه اکثر خانوادهها طوری فرزندان خود را بزرگ کردهاند که نمیتوانند خودشان بعد از اتمام درس مستقل کار کنند و چشم امیدشان تنها به خانواده و حمایت دولت است.
وی با اشاره به دیگر انتظارات بلندپرواز پسران میگوید: اینکه پسرها انتظار دارند که تمام امکانات مادی ازجمله خانه و ماشین داشته باشند بعد اقدام به ازدواج کنند. هرچند نقش برخی از دخترها و خانوادهشان در این تصمیمگیری آقایان بیربط نیست. چون انتظار یک داماد کامل را از لحاظ مالی دارند، اما نمیدانند لذت خرید وسایل و امکانات زندگی و تلاش برای دستیابی به امکانات را از جوانها میگیرند.
دلایل دیگری از جمله مهریههای سنگین و جهیزیههای بزرگ و چشم هم چشمیهایی که این وسط بین فامیل و آشنایان اتفاق میافتد، باعث میشود جوانها نتوانند راحت ازدواج کنند و شاید بهتر است بگویم از ازدواج کردن میترسند.
وی تجملات و چشم هم چشمیها را در بعضی از زندگیها بیتأثیر ندانسته و میگوید: بعد از ازدواج متأسفانه یک سری از خانمها در ارتباط با همسرشان، زندگیشان را با دیگران مقایسه میکنند. درحالیکه نمیدانند دارند تیشه به ریشه زندگی خودشان میزنند که اگر حتی زندگیشان به طلاق نیز منجر نشود، بار روانی عدم رضایت از زندگی را به همراه دارد.
وقتی از او میپرسم از میان معیارهای ازدواجت کدام برای تو اهمیت بیشتری دارد میگوید: به نظرم اولویت با اخلاقیات است چهبسا خیلی از خانوادهها ازلحاظ مالی در حد بالایی بودند اما به دلیل عدم تفاهم اخلاقی جدا شدند. باید دید اگر مبنا فقط پول باشد و در آینده ورشکستگی اتفاق بیفتد آیا میشود با شخص مقابل که حالا اخلاق منهای پول دارد زندگی را ادامه داد یا نه!
خانم سائدی در دانشگاه بهصورت حقالتدریسی کار میکند، همچنین در مدرسه نیز تدریس میکند، درآمدش در حدی است که بتواند احتیاجات خودش را برآورده سازد و نیازی به شخص دیگر نداشته باشد.
در چند دهه اخیر با رشد فارغالتحصیلان قشر بانوان از دانشگاهها و ورود آنها به بازار کار سبب شده است که انتظارات هر ۲ طرف در تشکیل زندگی بالا رود.
خانم سائدی در این خصوص میگوید: درآمد زیاد حاصل از شغل برای یک دختر موجب بالا رفتن سطح انتظار میشود و یک همسر با یک درآمد مالی بالا و یا زندگی رفاهی سطح بالا را درخواست دارد که مسلماً ازدواج را سختتر میکند. به نظرم اگر پسرها شاغل باشند، درصد بیشتری منجر به ازدواج میشود، چون اکثر خانوادهها اول شاغل بودن پسر برایشان اهمیت دارد، اما شاغل بودن دخترها منجر به ازدواج نمیشود. چون در عرف جامعه ما پسر به خواستگاری دختر میرود نه برعکس.
وقتی از او نظرش را درباره فلسفه ازدواج و در کنار هم قرار گرفتن دختر و پسر در پیوندی مقدس به نام ازدواج را جویا میشوم میگوید: زندگی مشترک یعنی در کنار هم بودن در لحظههای سخت و شریک بودن در خوشی و ناخوشی، مشوق هم بودن برای طی کردن پلههای ترقی و پیشرفت در تمام جنبهها، چه از لحاظ مادی و چه معنوی و برتر از همه اینها وفادار بودن به این پیوند.
دختران دهه شصت جزو ۳۰ درصدی جمعیت مجرد زنان کشور هستند و به نظر میرسد کمتر از کمسنوسالهای خود انگیزهای برای ازدواج دارند. به نظر میرسد دهه شصتیها بیشازحد پی تحصیل، شغل و افزایش توانمندیهای خودشان بوده و هستند. البته این تصمیمی نبود که خودشان بهتنهایی بگیرند. واکنش، رفتارها و باورهایی که در ذهن آنها گنجانده شد نیز در این امر بیتأثیر نبود.
خانم سائدی نظرش را در این مورد چنین بیان میکند: دهه شصت با یک جمعیتی زیاد مواجه بود که درصد دختران چند برابر پسران بود. پس توازنی برقرار نبود، کمبود کار و بهتبع مشکل بالا رفتن سن ازدواج را در پی داشت و هم اینکه خیلی از خانوادهها دختر را هم پای پسر برای تحصیل و کار فرض میکردند، پس این هم در عدم ازدواج در سن پایین دخیل بود.
بهروز جوان ۳۵ سالهای است که ۲ بار ازدواجکرده است. ازدواج اولش ناپایدار بوده و به طلاق منجر شده است. از او درباره دلایل طلاق ازدواج اولش را جویا میشوم.
ازدواج نخست من در سن بیستسالگی اتفاق افتاد. ما عاشق هم بودیم و فکر میکردیم زندگی خیلی خوبی در کنار هم خواهیم داشت اما در دوران نامزدی این ازدواج منجر به طلاق شد.
وی از دلایل طلاق خویش دخالتهای خانواده همسرش همچنین چشم همچشمیهای مرسوم این روزها را برشمرد و گفت: از همان ابتدا زندگی ما با تجملات شروع شد. جشن نامزدی دریکی از تالارهای معروف، خرید طلاهای آنچنانی و … که باید بگویم هنوز پس از طلاق نیز نتوانستم برخی از آن خرجها را جبران نمایم و اگر پدرم و حمایتهای مالی او نبود شاید باید قید ازدواج دوم را هم بزنم و تمام عمرم را کارکنم تا از بدهی خلاصی یابم.
انوشیروان محسنیبندپی معاون وزیر تعاون، کار و رفاه اجتماعی و رئیس سازمان بهزیستی هم ۲ روز قبل با ابراز نگرانی از روند افزایش جدایی زوجین گفت: طلاق زنان سرپرست خانوار از سال ۸۵ تا ۹۱، ۵۷ درصد رشد داشته است و در حال حاضر ۴۷ درصد طلاقها در پنج سال اول ازدواج زندگی رخ میدهد بنابراین باید برای کاهش این آسیب بزرگ اجتماعی، ارائه مشاورههای تخصصی و آموزشهای مهارت زندگی را جدی بگیریم.
وی بابیان اینکه بهزیستی بهعنوان یک دستگاه اجرایی در پیشانی طرحهای مربوط به کاهش آسیبهای اجتماعی قرار دارد، ادامه داد: تیمهای مددکاری ماقبل از مراجعه خانوادهها به دادگاه به کمک آنان میروند و با ارائه مشاوره برای پیشگیری از طلاق تلاش میکنند و در واقع زوجها قبل از ثبت اختلافها در گردونه مشاوره قرار میگیرند.
این جوان که هماکنون دریکی از شرکتهای تولیدی کار میکند تجربیات خویش را از زندگی مشترک چنین بیان میکند.
دوست داشتن و محبت هر۲ طرف به همدیگر، درک متقابل، صبر داشتن و تحمل سختیهای زندگی که گاهی شاید اگر این صبر نباشد ادامه زندگی سخت و طاقتفرسا میشود.
بهروز هماکنون دارای یک پسر ۳ ساله هست و در کنار همسرش زندگی خوبی را سپری میکند درحالیکه هنوز زخمهای ناشی از انتخاب نادرست همسر اولش را نیز کتمان نمیکند و میگوید هرماه باید چند سکه طلا از بابت مهریه او بپردازد.
دیگر همشهری جوانی که ما با او همکلام شدیم، دختر جوان و برازنده ۲۷ سالهای است که در مقطع دکترا در حال تحصیل است. دلیل اینکه به سراغش رفتیم از آن دسته جوانهایی است که اعتقاد زیادی به ازدواج زودهنگام ندارد و معتقد است که هنوز وقت برای تشکیل زندگی زیاد است.
میگوید: به علت درس و مشغلههای زیاد پژوهشی به موضوع ازدواج فکر نمیکنم و چند سالی همفکر نخواهم کرد.
ریحانه عوامل عدم ازدواج جوانان هم استان را چنین برمیشمرد: عوامل مختلفی از قبیل مشکلات اقتصادی، بیکاری، توقعات بالا، سختگیری خانوادهها و عدم پشتیبانی یک جوان همچنین ترس از برخی معضلات جامعه که الآن خیلی از خانوادهها با آن درگیر هستند ازجمله اعتیاد، خیانت، دخالت، وابستگی یکی از زوجین به خانواده و عدم آمادگی زوجین برای ازدواج باعث شده سن ازدواج بالا رود و اصلاً جوانان رغبتی به ازدواج نداشته باشند.
به گفته وی الآن استقلال مالی دختر امتیاز مثبتی برای پسران محسوب میشود و من افراد زیادی را دیدم که در معیار خود شاغل بودن دختر را خواستهاند و روی حقوق دخترخانم حساب باز میکنند.
ریحانه میگوید: متأسفانه بسیار از زندگی ساده دور هستیم و توقعات بسیار بالا رفته است و مطمئن باشید افرادی که پول هم ندارند و ادعای زندگی ساده زیستی دارند به محض به دست آوردن پول روی به زندگی مدرن خواهند آورد و ازاینرو میتوان گفت: بیشتر معیارهای اولیه روی ظواهر از جمله مادیات متمرکزشده و بعد که زیر یک سقف میروند تازه معیارهای اخلاقی، دینی، عقایدی و غیره رو میشود.
شاید در کنار شما نیز باشند خانوادههایی که زندگی زناشویی موفقی دارند. چنین خانوادههایی همیشه از خود یک قاب کامل و بدون عیب به بیننده منتقل میکنند. پدری سختکوش و مهربان، مادری دلسوز و فرزندانی که در چشمانشان امید میدرخشد.
ریحانه در این خصوص میگوید: دقیقاً تصویر یک زوج خوشبخت همراه با یک فرزند است که کنار یک میز جمع شده و مشغول غذا خوردن درنهایت آرامش هستند و البته چنین زوجهایی نیز وجود دارد و این را هم باید قبول کرد که همیشه همهچیز بر وفق مراد نخواهد بود که الآن نمیتوان گفت که اغلب جوانان ولی غالباً یا تمایل به ازدواج ندارند یا اصلاً دلشان بچه نمیخواهد که دلیل آنهم بیشتر مشکلات اقتصادی و الگوبرداری از زندگی فیلمها و سریالهای خارجی است و البته دوستیهای پسر و دختر هم عاملی دیگر است که باز از زیرمجموعه تهاجم فرهنگی هستند و متأسفانه الآن برخی جوانان ازدواجهای سفید را بیشتر از ازدواج رسمی و قانونی ترجیح میدهند.
آقای قربانی ۴۸ ساله دیگر همشهری ماست که ترجیح داده اصلاً ازدواج نکند و هماکنون کارمند یکی از ارگانهای دولتی است. او یک آپارتمان و یک خودرو دارد و با حقوق خود روزگار میگذراند.
وقتی از دلایل عدم ازدواجش میپرسیم، آهی کشیده و میگوید: به نظرم ازدواج وقت و زمان خودش را دارد. اگر در آن زمان اتفاق نیفتد دیگر امیدی به آن نیست. مثل من که در سن ازدواجم بهانهتراشیهای زیادی کردم، مثل ادامه تحصیل، یافتن شغل و خرید خانه و …و وقتی همه اینها را انجام دادم دیگر دلودماغی برای تشکیل خانواده در من باقی نمانده بود.
با اینکه هنوز وارد دهه پنجاه زندگیاش نشده اما موهایش جوگندمی و چشمانش بیفروغ است و هنگام راه رفتن عجلهای دربرداشتن قدمهایش ندارد. شاید با دیدنش در تصور اول بگویید پدر یک جوان ۲۲ ساله یا ۲۰ ساله باید باشد؛ اما اینچنین نیست و تنهایی تنها یار او در خانه است.
علیاکبر محزون از افزایش ازدواج بالای سن متعارف در کشور خبر داد و افزود: در سال ۹۲ آمار ازدواج مردان بالای سن متعارف ۳۵ سال ۹/۴ درصد بود که در سال گذشته این آمار به ۱۰/۴ افزایش پیدا کرد همچنین ازدواج زنان بالای ۳۰ سال در سال ۹۲، ۱۲/۵ درصد بوده که در سال گذشته به ۱۴/۵ درصد رسیده است.
وی تعداد جوانان در سن ازدواج با ویژگی هرگز ازدواج نکرده را ۱۱ میلیون و ۲۴۰ نفر دانست و اظهار داشت: از این تعداد ۵ میلیون و ۵۷۰ هزار نفر مرد و ۵ میلیون و ۶۷۰ هزار نفر نیز زن هستند.
وی درباره افرادی که از سن متعارف ازدواج عبور کرده اما هرگز ازدواجنکردهاند نیز گفت: تعداد این افراد یکمیلیون و ۳۰۰ هزار نفر است که ۳۲۰ هزار نفر آنان مردان و ۹۸۰ هزار نفر آنان را زنان تشکیل میدهند.
به گفته محزون، این افراد از سن «تجرد قطعی» که ۴۹ سالگی است عبور نکردهاند و به تجرد قطعی نرسیدهاند.
مدیرکل اطلاعات و آمار جمعیت و مهاجرت سازمان ثبتاحوال به افرادی که بالای سن متعارف ازدواج بوده و تا ۵۰ سالگی هرگز ازدواجنکردهاند، اشاره کرد و افزود: بر اساس آمارهای پایگاه اطلاعات جمعیت، در حال حاضر ۱۵۲ هزار نفر مجرد قطعی بالای ۵۰ سال سن در کشور زندگی میکنند.
با توجه به نقش بسیار سازنده ازدواج در زندگى فردى و اجتماعى، در دین مبین اسلام سفارش فراوانى در مورد ازدواج شده که همگى بر اهمیت و آثار ارزنده آن دلالت دارد و ناگفته پیداست که تعابیرى مثل «النکاح سنتى فمن رغبتى عن سنتى فلیس منى ازدواج سنت و آیین من است و هر که به سنت من پشت کند از من نیست» بهطورکلی در جهت تشویق و ترغیب به این امر الهى و سنت نبوى (ص) است و هدف از آن ایجاد انگیزه و یادآورى اهمیت و ارزش آن است و با اینگونه روایات درصدد گوشزد کردن آثار و خیرات عمیق آن مىباشند.
منبع:فارس