درگیری شبانه بازیکن و مربی تیم ماشین سازی تبریز اتفاقی بود که فوتبال شهر تبریز را تحت الشعاع خود قرار داد.
به گزارش آذر صبح، حامد پاکدل، مهاجم تیم ماشین سازی تبریز که در فصل جاری یکی از معدود خوب های تیمش بود، در روزهای اخیر شرایط عجیبی را تجربه می کند. پس از اینکه این بازیکن به دلیل رفتار نامناسب سرمربی تیم از حضور در تمرینات سر باز زد، یکی از مربیان ماشین سازی واسطه شد تا وی را به تیم بازگرداند اما این وساطت در نهایت به یک درگیری فیزیکی و کشانده شدن کار طرفین به کلانتری ختم شد! در آخرین ساعت سه شنبه شب حامد پاکدل با درخواست عادل باباپور، مربی تیم ماشین سازی در منظقه خیام شهر تبریز حضور یافت. به دعوت باباپور، پاکدل سوار ماشین وی شد، پس از صحبتی که در نهایت به درگیری فیزیکی طرفین ختم شد، بازیکن ماشین سازی از ماشین پیاده و با پلیس تماس گرفت. با حضور پلیس، پاکدل و باباپور راهی کلانتری شدند که این اتفاق در نهایت با وساطت بزرگترهای تیم و رضایت پاکدل به پایان رسید هر چند که این تنها پایان بخشی از حواشی بود که همچنان پابرجاست. در همین زمینه و برای روشن تر شدن موضوع با حامد پاکدل تماس گرفتیم که وی صحبت های زیر را انجام داد:
فحاشی آقایی مرا شوکه کرد
در حالی که برای پیگیری وضعیتم در باشگاه ماشین سازی حضور یافته بودم اتفاقاتی رخ داد که واقعا باعث تاسف بود. پس از اینکه عباس آقایی با من روبرو شد شروع به فحاشی کرد. وی صحبت هایی را به زبان آورد که واقعا از یک سرمربی بعید بود. آقایی بی محابا شروع به توهین به خانواده و ناموس من کرد. این اقدام از سوی آقایی مرا عصبانی کرد که وساطت طرفین و مدیر باشگاه باعث شد تا من علی رغم ناراحتی شدید باشگاه را ترک کنم.
باباپور به جای وساطت مرا کتک زد!
شب همان روز یک شماره ناشناس با من تماس گرفت. من جواب ندادم ولی پس از آنکه اس ام اسی با این متن که من عادل باباپور هستم، با او تماس گرفتم و قرار شد در یک مکان باهم صحبت کرده و مشکلات را حل و فصل نماییم. سوار ماشین باباپور که شدم ولی منکر فحاشی آقایی به من شد که واقعا جای تعجب داشت. من به او گفتم که برای این ادعای خود شاهد دارم و کل مجموعه باشگاه که آنجا حضور داشتند دیدند که آقایی به خانواده من فحاشی کرد. به دنبال این موضوع به یک باره لحن آقاپور عوض شد و سپس کار به درگیری فیزیکی کشیده شد. خیلی جالب بود باباپور به جای وساطت مرا کتک زد!
فقط می توانستم به پلیس زنگ بزنم تا مشکلی برایم پیش نیاید
باباپور مشتی را به طرف من روانه کرد و سپس اقدام به کتک زدن من کرد در این شرایط تنها کاری که می توانستم انجام دهم خروج از ماشین و زنگ زدن به پلیس بود تا مشکلی برایم پیش نیاید. پس از آنکه پلیس در محل حاضر شد من جریان را شرح دادم و از آنها خواستم که باباپور را دستگیر کنند.
فقط به خاطر آقای زنوزی رضایت دادم
در کلانتری که حاضر شدیم، همان جا خم این آقا شروع به تهدید من کرد. من به هیچ عنوان نمی خواستم رضایت بدهم ولی در نهایت فقط به خاطر آقای زنوزی و باشگاه بزرگ ماشین سازی رضایت دادم. من به هیچ عنوان به دنبال حاشیه سازی نیستم که اگر بودم در این همه مدت در برابر بسیاری از مسائل سکوت نمی کردم. باشگاه ماشین سازی را دوست دارم که سه سال است در آن توپ می زنم ولی واقعا وقتی یک سرمربی به خود اجاز می دهد در جمع به من فحش ناموسی دهد و به دنبال آن مربی تیم نیز مرا کتک می زند وقعا چه کار باید بکنم؟
کاش تکلیفم را روشن کنند
من در این شرایط تنها خواسته ای که دارم این است که کاش تکلیفم را روشن کنند. من احترام خاصی به آقای زنوزی دارم و همان گونه که گفتم به باشگاه ماشین سازی علاقه داشته و روزهای خوبی را در تبریز سپری کرده ام. کاش برخی حریم ها شکسته نشود و برخی ها به خود اجازه این توهین ها را ندهند و وقتی هم چنین اتفاقی رخ داد برخوردهای لازم با آنها صورت بگیرد.