لاتاری فیلمی به کارگردانی محمدحسین مهدویان، نویسندگی ابراهیم امینی و محمدحسین مهدویان و به تهیهکنندگی سید محمود رضوی محصول سال ۱۳۹۶ است.
آذر صبح/ سالار ابراهیمی: لاتاری طبق پیش بینی ها سرو صدای زیادی در بین مخاطبین و منتقدین سینما به پا کرده است تا جاییکه بیشتر منتقدین شبه روشن فکر، که از پایان فیلم ناراضی بوده اند بسیار به فیلم تاخته اند و حتی فیلم را “غلط” پنداشته اند. این نگاه منصفانه نیست و اگر سکانس آخر فیلم را از فیلم فاکتور بگیریم، با فیلم خوبی مواجه هستیم.
فیلم ریتم و روایت خوبی دارد و نقاط عطف فیلم درست سر بزنگاه اتفاق می افتد که باعث اشتیاق مخاطب برای دیدن ادامه فیلم می شود البته ریتم فیلم در صحنه های خارج از کشور دچار افول می شود و در مقاطعی خسته کننده به نظر می آید لاتاری میتوانست از این زمانی که دارد، کوتاهتر باشد و به نظر نیازی به این تایم طولانی نبود.
بازی های درخشان بازیگران فیلم مخصوصا انتخاب ساعد سهیلی برای نقش امیرعلی بسیار درست و بجاست برخلاف فیلم اتاق تاریک که ساعد سهیلی به شخصیت فیلم شباهتی نداشت، در لاتاری کاملا باورپذیر در نقش خود ظاهر شده است و این نشان دهند ی کستینگ خوب فیلم است.
لاتاری در مقایسه با دو فیلم قبلی مهدویان یک گام به عقب است گرچه خود او این فیلم را بهترین کار خودش می داند. هادی بهروز مدیر فیلمبرداری فیلمهای مهدویان و یار دیرین وی، در این فیلم هم از دوربین روی دست و قابهای لزران و زوم شده استفاده کرده است. این تکنیک فیلم برداری در دو فیلم قبلی مهدویان که روایت مستند گونه داشتند و در دهه شصت روایت می شدند، قابل قبول بود ولی در این فیلم هیچ توجیهی ندارد. مثلا در صحنه ای که امیرعلی با خواهرزاده هایش بازی می کند دوربین پشت در نیمه باز اتاق قرار دارد، تماشاگر حس می کند که سوم شخصی آنها را می بیند یا زیر نظر دارد درحالیکه چنین نیست.
لاتاری مثل فیلم آژانس شیشه ای، دوگانهی رزمنده های بیرون گود و درون گود را نشان می دهد. تقابل عمل گرایی (موسی) و مصلحت گرایی(مرتضی) در نهایت هردو را در یک موضع نشان می دهد با اینکه قهرمان داستان موسی است.
یعنی فیلمساز موافق تفکر عمگراست (بخوانید اصولگرا). ولی اگر واقعا اینطور است چرا در دیالوگی امیرعلی میگه “مملکت خودتونو ول کردین اومدین دنیا رو نجات بدین؟ ” این دیالوگ در راستای تفکر انقلابی نیست و شاید فیلمساز میخواهد یکی ب نعل و یکی به میخ بزند!
حاج کاظم آژانس شیشه ای ادعایی برای قهرمان بودن نداشت ولی آیا واقعا موسی می تواند برای جوان امروزی قهرمان باشد؟ در سکانس آخر امیرعلی و مرتضی ، موسی را در اخبار می بینند که شیخ عرب را به قتل می رساند و برای توجیه کارش عکس نوشین را به دوربینها نشان می دهد و رجز خوانی می کند امیرعلی قیصر وار لبخندی می زند و موسی را مثل یک قهرمان می بیند. ولی اگر همان خبر را یک عرب یا یک اروپایی، امریکایی و…ببیند،او را مثل یک قهرمان می بیند یا یک تروریست؟ ای کاش پایان بندی فیلم تا این حد شعاری نبود در آنصورت فیلم موافقان زیادی می توانست داشته باشد.