محرومیت شش ماهه کشتی گیر دسته ۸۶ کیلوگرم کشورمان بار دیگر مقوله انصراف ورزشکاران ایرانی از رویارویی با ورزشکاران رژیم اشغالگر قدس را بر سر زبان ها انداخت.
آذر صبح/ سعید عبدی: در پی حوادث کشتی علیرضا کریمی با حریف روسی خود در رقابت های امیدهای جهان و با توجه به تاکید و پیگیریهای مداوم “کمیته بین المللی المپیک” از “اتحادیه جهانی کشتی”، برای اعمال ممانعت از حضور ایران در مسابقات بین المللی، رایزنی های گسترده ای از سوی تیم دیپلماسی کشتی ایران برای جلوگیری از اعلام رای به تعلیق کشتی ایران با تمام توان و استفاده از تمامی ظرفیتهایی که در چند سال گذشته برای توسعه تعاملات دیپلماتیک کشتی ایران با دنیا صورت گرفته بود، آغاز شد. با توجه به تعاملات و پیگیریهای انجام شده، فدراسیون ایران موفق شد کشتی ایران را از دایره محرومیت و تعلیق خارج کند. از این رو ضمن رفع موقت خطر تعلیق کشتی ایران، علیرضا کریمی با تلاشهای صورت گرفته، جهت کاهش میزان محرومیتش، شش ماه و مربی مربوط وی (حمیدرضا جمشیدی) را به مدت دو سال از حضور در میادین کشتی محروم شدند.
خبر فوق خبری بود که چند ساعت پیش روی خروجی تمامی خبرگزاری ها رفت. نوع نگارش خبر به گونه ای بود که به خواننده القا می کرد در حال خواندن یک اتفاق موفقیت آمیز است. “با توجه به تعاملات و پیگیریهای انجام شده، فدراسیون ایران موفق شد کشتی ایران را از دایره محرومیت و تعلیق خارج کند.” این جمله و جمله پس از آن که محرومیت علیرضا کریمی و مربی اش حمیدرضا جشمیدی را نقل می کند را کنار هم بگذارید تا متوجه شوید از چه چیزی می خواهیم صحبت کنیم. با کنار هم گذاشتن این دو متن در کنار هم ناخودگاه این ضرب المثل به یادم افتاد که می گوید: “یکی برای همه، همه برای یکی!” ولی گویا این بار “یکی برای همه بود ولی همه برای یکی نبودند!” علیرضا کریمی، کشتی گیر جوان مازندرانی در اوج دوران ورزشی خود در رقابت های امیدهای جهان برای روبرو نشدن با نماینده رژیم اشغالگر قدس و با توصیه های مربی اش که البته به او هم توصیه شده بود (!) مبارزه ای را به حریف روسی واگذار کرد که در کمتر از دو دقیقه کاملا به سود خود کرده و در حال مدیریت کردن آن برای رقم زدن پیروزی بود! چهره علیرضا پس از شکست مقابل حریف روس واقعا دیدنی نبود (!) تک تک ایرانی ها از دیدن صورت غمگین و مبهوت علیرضا غمگین و مبهوت شده بودند. کریمی مبارزه را باخت و از رسیدن به دور بعد بازماند، به کشور بازگشت و مورد تجلیل قرار گرفت اما این پایان کار نبود و کشتی گیری که یک بار هم در سال ۲۰۱۳ این بلا سرش آمده بود، به خاطر شکست عمدی مقابل حریف روس شش ماه محروم شد، همان محرومیتی که از آن به عنوان موفقیت یاد می شود! موفقیتی که جلوی تعلیق کشتی ایران را گرفته و با محروم کردن کریمی و مربی اش قائله را ختم به خیر کرده است!
علیرضا کریمی یک بار در مسابقات جهانی جوانان در کشور بلغارستان در سال ۲۰۱۳ و یک بار دیگر در مسابقات امیدهای جهان در کشور لهستان در سال ۲۰۱۷، دو طلای جهانی را به دلیل روبرو نشدن با نمایندگان رژیم اشغالگر قدس از دست داد. این کشتی جوان قرار بود دو هفته دیگر در مسابقات قهرمانی آسیا شرکت کند اما این طلای قطعی هم بر باد رفت چرا که کریمی شش ماه باید از میادین دور باشد، به دلیل همان محرومیتی که در بالا به آن اشاره شد! آری همان محرومیتی که از آن به عنوان موفقیت یاد می شود! کریمی سه طلا را تا کنون از دست داده است، نه به دلیل کم کاری و نه به دلیل اشتباه در مبارزه بلکه به دلیل برخی قوانین نانوشته که در میان ناباوری هر بار سراغش می آیند! گفتن و نوشتن از این اتفاقات ساده است ولی اگر یک روز تمرینات ملی پوشان کشتی در سطح جهانی را تماشا کنید و آن یک روز را ضربدر تعداد روزهای حضور ورزشکاران در اردوهای آماده سازی برای مسابقات بکنید خواهید فهمید که علیرضا کریمی برای رسیدن به طلای مسابقات یاد شده تمام زندگی اش را وقف کرده و آنجاست که درک خواهید کرد هضم چنین اتفاقاتی که خود ورزشکار هیچ نقشی در آن ندارد چقدر سخت است! برای درک بیشتر این فاجعه بهتر است صحبت های کریمی با ایسنا پس از این اتفاق را مرور کنیم:
“وقتی این حرف را شنیدم دنیا روی سرم خراب شد. در یک آن تمام زحمات و سختی هایی که ماه ها در تمرینات و دور از خانواده به امید کسب مدال طلای جهان متحمل شده بودم از جلوی چشمانم گذشت. شوکه شده بودم و انگار سطل آب یخ را روی سرم ریختند. دیگر قدرت ایستادن روی پاهایم را هم نداشتم. دیدم ده نفر همگی فریاد می زنند “باید ببازی باید ببازی”. به کشتی برگشتم کاملا وا دادم. حریف روس بلافاصله شروع کرد به حمله کردن من هم فقط ایستاده بودم. من را در خاک نشاند و به راحتی و بدون هیچ مقاومتی چند فتیله پیچ روی من اجرا کرد و در ده ثانیه کار را تمام کرد و کار من هم تمام شد.”
از علیرضا کریمی به عنوان قهرمان ملی یاد می شود و تجلیل های بسیاری هم از وی شده است اما بهتر است بدانید این تجلیل ها در حد گل و عکس یادگاری و چند مصاحبه از سوی مسئولین بوده و هیچ سود مادی و معنوی خاصی برای علیرضا نداشته است. شاید بگویید چرا؟ برای دانستن چرایی این موضوع بازهم می رویم سراغ مصاحبه علیرضا کریمی با ایسنا در تاریخ هفتم آذر سال ۹۶:
” یکبار نیز در مسابقات جهانی جوانان در سال ۲۰۱۳ به قرعه اسراییل خوردم و به حقم که مدال طلا بود نرسیدم. آن زمان قهرمان آسیا هم شده بودم و به من گفتند به اندازه پاداش قهرمان جهان که ۴۰ سکه بود به تو می دهیم اما وقتی پدرم پس از مسابقات جهانی ۱۳۹۲ با نامه فدراسیون کشتی به وزارت ورزش رفت و خواستار عمل مسوولان به قولشان شد به او گفته بودند، “به ما ربطی ندارد که پاداش کشتی نگرفتنش مقابل اسراییل را بدهیم. بروید از هر کس که گفته با اسراییل کشتی نگیرید پاداشتان را از او بگیرید”در نهایت هم به جای ۴۰ سکه فقط یک کارت هدیه یک میلیون تومانی دادند و تمام!”
چقدر سخت است که ماه ها تلاش کنی و در یک قدمی کسب مدال طلا از بیرون صدایت کنند که باید ببازی! باشد باختم تا با نماینده رژیم اشغالگر قدس روبرو نشوم! فدراسیونت در خطر محرومیت قرار بگیرد و سپس با مذاکرات بسیار این محرومیت معلق شده و تو و مربی ات را محروم کنند، یکی شش ماه و دیگری دو سال، سخت است آری خیلی هم سخت و سخت تر آنکه بروی برای پاداش و این جمله را بشنوی “به ما ربطی ندارد که پاداش کشتی نگرفتنش مقابل اسراییل را بدهیم. بروید از هر کس که گفته با اسراییل کشتی نگیرید پاداشتان را از او بگیرید”. نمی دانم علیرضا کریمی قصدش برای ادامه ورزش حرفه ای پس از این همه اتفاق شوم چه خواهد بود. وی با داشتن برنز جهانی و دو طلای آسیایی، ماه های سختی را گذرانده بود و در حالی که می رفت با حضور در رقابت های آسیایی تمامی این کابوس ها را به فراموشی بسپارد شش ماه محروم شد تا این مسابقات را هم از دست بدهد. سرنوشت عجیبیست! یک تصمیم دم دستی برای روبرو نشدن با نمایندگان رژیم صهیونیستی بدون آسیب شناسی دقیق عواقب حرفه ای پس از آن برای ورزشکاران سال ها که اتخاذ شده و هر سال نیز گریبان چند ورزشکار را می گیرد! علیرضا کریمی ها زیاد هستند ولی امروز بحث، بحث خود علیرضاست، کشتی گیری که پس از این همه اتفاق شومی که ذره ای هم مقصرش خود او نبوده آینده حرفه اش کاملا در حال نابودیست! او قبل از آن که یک ورزشکار باشد، یک انسان است و یک انسان ظرفیت محدودی دارد من به نوبه خودم به او نمی گویم بمان و بجنگ…!