نسل جوان، تبریزی را که میگویند زمانی باغ شهر بوده است، یادش نمی آید، با همین روال ” درخت ستیزی” اگر پیش برویم تبریز اینچنینی نه فقط به یاد نمیماند بلکه حتی باور پذیر هم نخواهد بود.
آذر صبح، زهرا حیدری آزاد: تراژدی قطع درختان شهر، قصه دیروز و امروز نیست، چندین دهه است که مدام درختهای شهر را پیش پای برجها و ساختمان ها قربانی کردیم و یک شهر لخت روی دستمان ماند و چندین شهرک با ساختمانهای به اصطلاح مدرن.
پای صحبت بزرگترها که بنشینی مدام از خاطرات تلخ و شیرینی می شنوی که مأمن تمام آنها جایی نیست جز باغهای سرسبز و چشمهسارهای روان تبریز. باغمیشه، کوچه باغ، باغ جبرئیل، تپلی باغی و باغ معروف…
تبریز باغ شهر بوده، پر از دار و درخت و سرسبزی…تصمیم گرفتند شهر توسعه پیدا کند و جای مناسبتر و بهتری برای زیست شهروندان باشد، شهر توسعه یافت ولی آیا تبریز بدون آن باغها جای بهتری شد؟
توسعه شهر، آبادی و طراوت شهر را بلعید، درختها نبض زندگی این شهر بودند، بدون آنها تبریز، شهری شد با آسمانی تیره که برای رفع آلودگی چند روزه آن در فصول سرد باید دست به دعا برداریم و دعا کنیم باران ببارد یا بادی بوزد، چاره ای هم نیست، همه می دانند درختان و سر سبزی این شهر را مفت از دست دادیم…
اما هنوز هم دیر نشده، رضا امیرخانی در کتاب ” ر ه ش”، شهری را نشان میدهدکه توسعه ناهمگون آن نگران کننده است و نباید سرنوشت دیگر شهرهای بزرگ کشور، همانند تهران شود؛ به عنوان مثال در بحث آلودگی هوا، تهران سالهاست با این مسئله درگیر است و به نظر نمیرسد تصمیماتی که در این سالها برای رفع آلودگی این شهر گرفته شده، کارساز بوده باشند، تبریز نیز یکی دو سال است که در برخی ایام نفس تنگی میگیرد، حال اگر جا پای تهران بگذاریم و از تجربیات این شهر در رفع آلودگی بهره ببریم، بی شک راه به جایی نخواهیم برد، پس چه کنیم؟
در دیدگاه معنوی، انسان برای تکامل باید به اصل خویش بازگردد، با چنین دیدگاهی شهرها نیز در راه توسعه باید به اصل خود رجوع کنند، تبریز باغ شهری بهشتی بود و برای رفع مشکلات زیست محیطی آن، باغها و فضای سبز آن باید احیا شوند.
در روز های اخیر، “کمپین احیای باغشهر تبریز” به صورت رسمی اعلام موجودیت کرده است، به موجب این کمپین، قرار است طی یک برنامه کارشناسی شده، هر مکانی از شهر که امکان کشت وجود داشته و آب آن تامین شود طی یک ماه آینده نسبت به کاشت نهال اقدام گردد.
نقطه قوت این کمپین در بسیج عمومی مردم است به طوری که به موجب این طرح، شهروندان برای کاشت یک میلیون نهال مقاوم به کم آبی بسیج میشوند.
از نظر نگارنده، این کمپین برای موفقیت نیازمند چند فاکتور است: اول اینکه قبل از شروع پروژه، باید علاقه ایجاد کرد، در فضای رسانهای کنونی این امر به راحتی میسر خواهد بود البته به شرطی که با استراتژی در شبکههای اجتماعی حضور داشت و فقط به خبرها و فعالیتهای خشک در این عرصه بسنده نکرد، ایجاد یک هشتک سادهترین و کاربردی ترین راه برای کسب همراهی مخاطبان است.
دوم این که داشتن ویدئو، شرط اصلی و اساسی موفقیت یک کمپین است. از این ویدئوها می توان در شبکه های اجتماعی استفاده کرد، کاربران فضای مجازی علاقه زیادی به دیدن ویدئو دارند.
در گام بعدی جلب توجه مطبوعات اهمیت پیدا خواهد کرد ، حمایت آنها می تواند درج یک خبر در سایت و شبکه های اجتماعی آنها باشد. همچنین ممکن است خبرنگاران علاقه داشته باشند در مورد پروژه و کمپینی که در شبکه های اجتماعی راه افتاده بیشتر بدانند، مخاطبان خوشحال می شوند که در مورد پیشرفت پروژه متبوع خود، بیشتر بدانند. پس با ارتباط با خبرنگاران باید اطلاعات مربوط به پروژه را به روز رسانی شود.