قائم مقام وزیر صنعت، معدن و تجارت میگوید: یکی از دلایلی که بنده از یک سال پیش به عضویت هیات مدیره شرکت مس ایران درآمدم مسائل معدن مس سونگون بود؛ آن زمان آقای نعمتزاده از عملکرد هیات مدیره خیلی ناراضی بود و از من خواست بروم آنجا تا پیگیری پروژههای تولیدی مس از جمله مس سونگون سرعت بگیرد.
به گزارش آذر صبح به نقل از فارس، رضا رحمانی بهترین دوره عمرش را به قول خودش صرف نمایندگی مردم تبریز، آذرشهر و اسکو کرده و وجدانش از بابت تلاشهایی که انجام داده آسوده است. حالا او قائم مقام وزیر صنعت، معدن و تجارت است. کملطفیهایی از طرف مردم استان دیده و کمی دلخور به نظر میرسد؛ اما هنوز در کسوت یک آذربایجانی آمال این دیار را دنبال میکند و میخواهد با تشکیل شرکت مستقل مس آذربایجان و راهاندازی صنایع پایین دستی مس در سونگون برای همیشه جلوی حراج و ارزانفروشی سرمایههای این معدن را بگیرد.
قائم مقام وزیر صنعت پنجشنبه شبی برای شرکت در همایشی به تبریز آمده و ترجیح میدهد نیمروز جمعه را هم که تعطیل است در تبریز سپری کند. ساعت ۱۰ و نیم صبح قرار مصاحبه ما با اوست. تنها و به همان سادگی دوران نمایندگیاش البته با یک ربع تاخیر به محل مصاحبه میرسد. حال و احوالی از ما میپرسد و نشان میدهد نسبت به کار و بار و وضعیت زندگی من خبرنگار هم بیتفاوت نیست. رحمانی خبرنگار را به خوبی میشناسد و با لحن طلبکارانه این جماعت بیگانه نیست؛ از اینکه سووالات ما بعضا رنگ طعن و متلک به خود بگیرد کنار میآید و با صبر و حوصله به همه آنها جواب میدهد:
یک نماینده هیچ وقت نمیتواند نسبت به مسائل مردم بیتفاوت باشد
شما سه دوره نماینده تبریز، آذرشهر و اسکو بودید و جزو نمایندگان شناخته شده و تقریبا یک چهره برند به شمار میروید؛ به عنوان پرسش اول بفرمایید در این مدت ۱۲ سالهای که نماینده معروف استان بودید چه گلی به سر استان زدید؟!
اگر بخواهیم کاری را ارزیابی کنیم، چند شاخص وجود دارد؛ اولین شاخص این است که ببینیم در آن جایگاه و سمتی که بودیم وظیفه و تکلیفمان چه بوده و آن وظیفه را چطور انجام دادیم. وظیفه نماینده قانونگذاری و نظارت بر حسن اجرای قانون است. در کشور ما نمایندگان یک وظیفه دیگر هم دارند که شاید تصریحا تعریف نشده است؛ ولی هم در ذات کار نمایندگی وجود دارد و هم توقع مردم از نماینده است که پیگیر امور منطقهای و مسائل استانی و شهرستانی نیز باشد. برخی معتقدند نمایندگان نباید در این امور دخالت کنند اما به اعتقاد بنده نمایندگان در این موارد نیز وظیفه و تکلیف دارند. چرا که یک نماینده هیچ وقت نمیتواند نسبت به مسائل مردم بیتفاوت باشد.
بنده در دوره نمایندگی ۱۲ ساله خودم که از ۳۸ سالگیام شروع و در ۵۰ سالگیام تمام شد و بهترین دوره عمرم بود، از نظر صرف وقت، محتوای ورود، اولویتبندی، پیگیری و تحلیل مسائل چیزی کم نگذاشتم و وقتی به عقب برمیگردم وجدانم آسوده است. نتیجه کارهای خود را هم از طرف مردم دریافت کردم؛ به طوری که در دوره هشتم مجلس، آراء من دو برابر دور هفتم و در دور نهم سه برابر دوره هفتم بود و نمودار میزان افزایش رای بنده در هر دوره نسبت به دور قبل بیشتر از میانگین افزایش تعداد آراء بوده است.
همانطور که اشاره کردم بنده اولین بار در دوره هفتم به مجلس راه یافتم؛ در کمسیون صنایع عضو شدم و رئیس کمیته صنعت بودم، در دوره دوم که مجلس هشتم بود نائب رئیس اول کمسیون و در دوره سوم نمایندگی خودم هم رئیس کمسیون صنایع و معادن بودم و همواره جزو کمسیونهای برتر انتخاب میشدیم.
یک تصور غالب این است که بنده در حوزه صنعت و اشتغال بیشتر فعال بودهام که البته حرف درستی است؛ اما در سایر حوزهها هم فعال بودم. مثلا در حوزه کشاورزی، بهداشت و درمان، آموزش و پرورش، آموزش عالی و … هم کارهای زیادی کردهایم.
جوابی که فرمودید خیلی کلی بود؛ لطفا چند مورد از موارد شاخصی که حضرتعالی پیگیری میکردید و در نهایت منجر به نتیجه و منشاء اثرات مفید برای استان شد نام ببرید!!
مثلا در بخش راه توان و همتی که بنده برای اتوبان تبریز- زنجان صرف کردم شاید کمتر نماینده و مسوولی میتوانست صرف کند. در هر ۶ باری که وزیر وقت راه تا افتتاح این اتوبان به بازدید میآمد، بنده حضور داشتم و بسیار پیگیر و حساس به موضوع بودم تا با کار شبانهروزی این پروژه بالاخره به سرانجام رسید. حتی یکی از بازدیدهای ما از این پروژه ساعت ۲ نصف شب صورت گرفت.
برای بازسازی فرودگاه تبریز هم خیلی تلاش کردم در یکی از بازدیدها به همراه آقای رحمتی، وزیر وقت راه با پرواز ساعت ۶ صبح از تهران به تبریز آمدیم. مسوولان فرودگاه در پاویون صبحانه تدارک دیده بودند. هواپیما نزدیک پاویون فرود آمده بود و ما این فاصله را پیاده آمدیم و به وزیر گفتم وقتی من به تبریز میآیم فرودگاه بند کنارک یادم میافتد. پرسید چرا؟ گفتم در آنجا هم مثل فرودگاه تبریز وقتی از هواپیما فرود میآییم با آشیانه هواپیماهای نظامی مواجه میشویم؛ اینجا حتی بدتر از آنجا به نظر میرسد. این حرف من برای وزیر خیلی گران آمد و همانجا سر میز صبحانه به آقای حمیدانپور، مدیرکل وقت فرودگاه گفت اگر پول بدهم میتوانی این فرودگاه را اصلاح کنی؟ آقای حمیدانپور هم گفت: اگر حدود ۱۰ میلیارد تومان بدهید درست میکنم که این اتفاق شروعی برای بازسازی فرودگاه تبریز شد. البته قرار بود که اپرون بزرگتر شود. احداث برج مراقبت جدید، پارکینگ و مرکز خدماتی هم در دستور کار بود که بخشی از این پروژهها اجرا شد، بخشی هم هنوز اجرا نشده و به کندی پیش میرود.
در طی دوره نمایندگی بر اساس یک سیاست و نقشه راهبردی قصد داشتیم یک سری از صنایع را به اینجا بیاوریم که برخی را آوردیم. اگر امروز میانگین نرخ بیکاری ما از کشوری پایینتر است یکی از دلایل آن وجود همین صنایع است. اگر ماشینسازی ما نیمهتعطیل است در مقابل ایرانخودرو را آوردهایم. اگر شرکت چرخشگر تا دیروز ۳۰ هزار گیربکس تولید میکرد امروز در شرایط جدیدی که با تلاشهای ما ایجاد شده بازار گیربکس ال ۹۰ را از آن خود کرده و سالانه ۱۰۰ هزار گیربکس به این شرکت میفروشد. اگر چرخشگر در وضعیت قبلی باقی میماند و فقط برای ایرانخودرو دیزل گیربکس میزد و با هزار مکافات پولش را میگرفت، حالا حتما یکی از واحدهای بحرانی استان بود و تبعات بحران این شرکت بزرگ به مراتب بیشتر از شرکتهایی مثل ماشینسازی و لیفتراکسازی بود. اگر موتورهای جدید را به ایدم نمیآوردیم، این شرکت نیز حتما بحرانی میشد و ….
در حوزه فرهنگی در مورد مقبرهالشعرا، ربع رشیدی، مقبره دوکمال و … هم حرکتهای خوبی شروع کردیم که برخی منتج به نتیجه شده و سایر اقدامات که توضیح آنها نیازمند فرصت جداگانهای است و در این مجال نمیگنجد.
بحران صنایع در تبریز کمتر از سایر شهرهای صنعتی است/ صنعت و تولید ما در حال حاضر نه کلا تعطیل است و نه بیمشکل
در حال حاضر قائم مقام وزیر صنعت هستید؛ حال و هوای صنعت و تولید کشور را چطور میبینید؟
در این ارتباط دو نوع نظر کلی وجود دارد. یکی این است که یک عده میگویند وضعیت بسیار نابسامان است و همه چیز از بین رفته و ۸۰ درصد واحدها تعطیل هستند و غیره.. . عدهای هم میگویند مشکلی وجود ندارد و وضعیت بسیار هم خوب است. اینها نظرات افراطی و تفریطی هستند. صنعت و تولید ما در حال حاضر نه کلا تعطیل است و نه بیمشکل.
بخشی از صنعت ما فعال، پویا، فناورانه، دارای محصولات کیفی، قابل رقابت و حتی در اشل کشورهای روز دنیا هستند و بازارهای صادراتی اروپا را ازآن خود کردهاند. ولی در بخشی دیگر مشکلات زیادی وجود دارد که جنس این مشکلات رشته به رشته، صنعت به صنعت و استان به استان متفاوت است.
نمیتوان نسخه واحدی برای همه واحدهای تولیدی پیچید
خوب مهم ترین علل این مشکلات زیاد برخی از صنایع که فرمودید چه هستند؟
مثلا صنعتی ۵۰ سال پیش بنیانگذاری شده و از آن زمان هیچگونه نوسازی انجام نداده و آرندی ندارد؛ در نتیجه نمیتواند به بازاریابی علمی و اصولی بپردازد. خوب زمان تغییر کرده و در دنیا و ایران رقبای قدری به صحنه آمدهاند و محصول این کارخانه به فروش نمیرود و طبیعی است که تعطیل شود. در اینجا ضرورت توجه جدی به نوسازی و بازسازی صنایع به اثبات میرسد که دولت در این ارتباط وظایفی دارد؛ اما در جایی لازم است خود مردم یعنی سهامداران و شرکاء چالشهای موجود را برطرف کنند.
مسائل پولی و بانکی و نوسانات ارزی هم تاثیرگذار هستند و واحدهایی وجود دارند که بر اثر نوسانات ارزی نابود شدهاند. واحدی که صادرات ندارد وقتی یک شبه قیمت دلار سه برابر میشود، طبیعتا آسیب میبیند. در واقع نمیتوان نسخه واحدی برای همه واحدهای تولیدی پیچید. صنعت به صنعت باید تحلیل کرد.
وضعیت صنعت و تولید استان آذربایجانشرقی را در مقایسه با استانهای همتزار چطور ارزیابی میکنید؟
اگر بخواهیم وضعیت صنعت استان را مثلا با اصفهان، مشهد، کرمان، یزد، خوزستان و … مقایسه کنیم باید بگوییم ما نسبت به این استانها وضعیت بهتر و بحران کمتری داریم. اگر در اراک هر روز با تجمع، بحران و مسئله روبهرو هستیم در تبریز این موارد عملا کمتر است. که چند دلیل دارد؛ اولین دلیل روحیه سختکوشی مردم تبریز و آذربایجان است. دلیل دیگر ارتباطات مطلوب استان ما با کشورهای خارجی و همسایه است. نوع صنایع نیز دخیل هستند. اتفاق دیگری که افتاده این است که مثلا ماشینسازی ما نسبت به گذشته خیلی افت کرده و تقریبا نیمهتعطیل است؛ مشابه این اتفاق برای ماشینسازی و آذراب اراک هم افتاده که بحرانشان خیلی بیشتر است. یا بحران هپکو بیشتر از تراکتورسازی است و مثالهایی از این دست…
از طرف دیگر درست است بلبرینگسازی، کمپرسورسازی و .. دچار مشکل هستند ولی در برابر این اتفاقات نامطلوب اتفاقات خوبی هم افتاده و همانطور که در سوال قبل اشاره کردم ما شرکت ایرانخورو را داریم که بحرانهای ناشی از مسائل ماشینسازی را تا حد زیادی تعدیل کرده است. در مجموع ادعا میکنم جهتگیری درستی حداقل نسبت به توسعه صنعت خودرو و قطعهسازی در استان داشتیم و بحران صنایع در تبریز کمتر از سایر شهرهای صنعتی است.
درآمد ۲ هزار میلیارد تومانی معدن مس سونگون که از استان خارج میشود/حل تدریجی مسائل معدن مس سونگون/وجود مافیای مس را قبول ندارم
از وضعیت ناامیدکننده معدن مس سونگون و مافیای حاکم بر آن بگویید؛ همانطور که مستحضرید، سالانه دو هزار میلیارد تومان فقط درآمد حاصل از خام فروشی مس این معدن است که از استان خارج میشود و هیچ نفعی برای استان ندارد؛ این وضعیت تا کی ادامه خواهد یافت؟
اولا شرکت مس سونگون به تدریج به تولید ۳۰۰ هزار تنی امروزی رسیده و سال گذشته یک هزار و ۴۰۰ میلیارد تومان فروش داشت، به هر حال قیمت جهانی مس افزایش یافته و احتمال دارد به قول شما تا آخر امسال به درآمد ۲ هزار میلیاردی هم برسد.
یکی از دلایلی که بنده از یک سال پیش به عضویت هیات مدیره شرکت مس ایران درآمدم همین مسائل معدن مس سونگون بود. آن زمان آقای نعمتزاده از عملکرد هیئت مدیره خیلی ناراضی بود و از من خواست بروم آنجا تا پیگیری پروژههای تولیدی مس از جمله مس سونگون سرعت بگیرد.
اما وجود مافیای مس را قبول ندارم و معتقدم کاربرد کلمه مافیا اصلا درست نیست. مدیریت قبلی شرکت مس دیدگاهی داشتند مبنی بر اینکه کنستانتره را از همه جای کشور به شرکت مس سرچشمه انتقال دهند و در آنجا به مس کاتدی تبدیل کنند؛ چرا که معتقد بودند اگر تولید در یک جا اتفاق بیفتد مزایای خاصی دارد و یک بحث فنی بود، نه مافیا؛ که البته ما با این مسئله شدیدا مخالف بودیم و به همین دلیل قصد داریم کارخانه تولید مس ۱۰۰ هزار تنی را در شرکت مس سونگون راهاندازی کنیم و کنستانتره را همینجا به مس تبدیل کنیم. در مجموع من در شرکت مس سه پروژه «احداث کارخانه تولید مس کاتدی در سونگون»؛ «استقلال شرکت مس آذربایجان» و «ایجاد شهرکت صنایع پایین دستی مس» را به شکل ویژه دنبال میکنم.
خوشبختانه احداث کارخانه مس کاتدی به مراحل پایانی تحقق خود نزدیک میشود و در صورت تحقق طالب کنستانتره مس معادن جاهای دیگر کشور هم خواهیم شد. ظرفیت ذوب ما بیشتر از مس استخراج شده در معدن سونگون است و این بدین معنی است که افرادی میتوانند در معادن مس سرمایهگذاری و این معادن را فعال کنند.
تشکیل شرکت مستقل مس آذربایجان در مراحل میانی است و بورس ایراداتی گرفته بود که ما پاسخ همه ایرادات را دادهایم. برای استقلال لازم است همه اموال و داراییها منفک شود که این مراحل به تدریج طی میشود. اما تبدیل کنستانتره به مس در اینجا تمام کار نیست. باید روی صنایع پایین دستی مس هم کار کنیم و اگر این سه هدفی که اشاره کردم تحقق یابد خودبهخود همه مسائل حاشیهای حل میشود.
راهاندازی کارخانه ذوب مس سونگون
این سه هدفی که فرمودید دقیقا چه زمانی امکان تحقق دارند؟
در طول سال ۹۷ شاهد استقلال کامل شرکت مس آذربایجان خواهیم بود. استارت راهاندازی کارخانه ذوب زده شده و در طول چند سال میتواند به بهرهبرداری برسد. در مورد شهرک صنایع پایین دستی مس هم سه نقطه مکانیابی شده و شرکت شهرکهای صنعتی با منابع طبیعی و محیط زیست در حال رایزنی هستند و طبق آخرین اطلاعاتی که دارم ظاهرا یک نقطه قطعی شده است. همزمان با روند احداث کارخانه ذوب، مردم میتوانند احداث کارخانجاتی را که مواد اولیه آنها از مس تامین میشود، دنبال کنند. در مجموع تصور بنده این است که بخش عمدهای از مسیر طی شده و امیدواریم در سالهای آتی آروزی دیرینه مردم تحقق یابد.
سختترین مرحله استراتژی صنعت نهادینه کردن و اجرای آن در بین مردم است
یکی از مواردی که همواره حضرتعالی پیگیر آن بوده و هستید تدوین استراتژی صنعت و معدن است، فکر میکنید تدوین استراتژی میتواند نسخه شفابخشی برای بیماریهای صنعت و تولید کشور باشد؟ چگونه؟
اگر ما راهبرد مشخصی نداشته باشیم و ندانیم کجا میرویم، شکست ما قطعی است. یک ضربالمثل خارجی میگوید اگر نمیدانی به کجا میروی فرقی ندارد از چه راهی بروی.
در گذشته صنایعی که در کشور ما ایجاد شده بدون برنامه و به صورت موردی بوده و فقط خواستهایم صنعتی راهاندازی کرده باشیم و هیچگونه آیندهنگری نداشتهایم. ایراد بعدی این است که اولویتهای بخشی و منطقهای و اینکه مزیتهای منطقه ما چه هستند و در چه صنایعی باید سرمایهگذاری کنیم، لحاظ نشده. ایراد مهم دیگر بیتوجهی به آمایش سرزمینی است. ما به عنوان حاکمیت در برابر همه استانها مسوول هستیم. دولت باید در همه استانها برای اشتغال، درآمد و توسعه برنامه داشته باشد و بداند در هر جایی نمیتوان هر صنعتی را راهاندازی کرد.
به عنوان مثال چندی پیش در یکی از شهرستانها، کارخانهای با هدف تولید لامپ تصویر تلویزیون در شرف راهاندازی بود؛ در حالی که امروز عصر دیجیتال و تلویزیونهای پلاسما است؛ در نتیجه کارخانه قبل از افتتاح موضوعیت خود را از دست داد. در قدیم سرعت رشد علم و تکنولوژی تا این حد زیاد نبود. سرعت علم به حدی بالا رفته اگر کمی سهلانگاری کنیم یکی دو ساله ورشکست میشویم. با این اوصاف نیازمند یک استراتژی هستیم که پاسخگوی این مسائل بوده و در مقابل فناوری رفتار و سیاست مناسبی داشته باشد. در آخرین ویرایش استراتژی صنعت و معدن با لحاظ همه این مسائل ۱۲ صنعت و رشته اولویتدار مشخص شده است.
یکی از مسائل مورد بحث در صنعت مقیاس تولید است. همه استانهای کشور به دنبال راهاندازی صنایعی مثل خودرو، پتروشیمی و فولاد هستند در حالی که توجیه ندارد؛ باید فضای فرهنگی و اجتماعی در جهت اجماعسازی صنایع و کاهش قیمت تمام شده تولید ایجاد شود و مردم به این باور برسند که هر صنعتی نمیتواند در هر شهری پابرجا بماند و قدرت رقابت داشته باشد. تدوین استراتژی منجر به تشکیل قطبهای صنایع مختلف در استانها و با تبادل خدمات متقابل موجب همافزایی آنها خواهد شد.
شریعتی هم تاکید دارند که تدوین استراتژی صنعت و معدن سریعا اتمام یابد و بعد از این با برنامه حرکت کنیم؛ البته سختترین مرحله استراتژی نهادینه کردن و اجرای آن در بین مردم است و اینکه مدیران آینده نیز به این استراتژی پایبند باشند.
تعطیلی اکثر فرودگاههای کشور به دلیل نداشتن استراتژی مشخص
گیریم استراتژی صنعت و معدن را هم نوشتیم؛ حال چطور میخواهیم سایر بخشها را با این استراتژی هماهنگ کنیم؟
ما باید در سایر زمینهها هم استراتژی داشته باشیم. اگر در استراتژی، تبریز قطب صنعت خودرو و مازندران قطب پوشاک و نساجی بود، باید معافیت مالیاتی نساجی و پوشاک را در مازندران و معافیت خودرو را در تبریز اعمال کنیم. اگر تسهیلات میدهیم این موارد و قطبیتها رعایت شود. احداث دانشگاهها و مراکز پژوهشی هم مرتبط با هر قطب صورت گیرد. در حال حاضر اکثر فرودگاههای کشور تعطیل هستند چرا که بر اساس استراتژی منطقی راهاندازی نشدهاند. در شمال غرب کشور ۱۰ فرودگاه وجود دارد که ضرورتی برای وجود آنها احساس نمیشود و یک یا دو فرودگاه این منطقه را کفایت میکند. میتوانستیم هزینه این فرودگاهها را صرف توسعه راهآهن سریعالسیر، اتوبان، آزادراه و بزرگراه و اینها را به هم وصل کنیم و بازدهی را افزایش دهیم. برای تحقق این امور و ایجاد هماهنگی میان صنعت و سایر بخشها فضای رسانهای، فرهنگی و روانی جامعه نیز باید همراهی لازم را داشته باشد.
مردم ما با کسی که هیچ کاری نکرده کاری ندارند!!/بیتفاوتی مردم به عملکرد مسوولان و نمایندگان
کمی هم از خودتان بگویید، در دوران نمایندگی آروزیی بوده که برای استان داشته باشید اما محقق نشده؟
این سووال را بعدا جواب میدهم حالا نمیتوانم بگویم!!
لطفا بگویید این سووال خیلی مهم است و اگر جواب ندهید مصاحبه ناقص میماند!
آروزی من سربلندی و عزت مردم آذربایجان است!!!
منظورم کاری بود که میخواستید برای استان انجام دهید اما نتوانستید؛ یا پروژه و امتیازی که مایل بودید نصیب استان شود ولی نشد؟
من دوست داشتم همراهی و فرهنگ عمومی جامعه بیشتر با ما بود.
در چه موضوعی؟(جملهای که فرمودید یک کتاب حرف پشتش است!!!!)
من دوست داشتم نوع نگرش و مطالبه مردم متفاتتر از این باشد.
چه مطالبهای؟
خوب به هر حال مردم از ما انتظارات و خواستههایی دارند. در سووالات قبل وضعیت صنعت استان را با سایر استانها مقایسه کردیم. بنده مثال زدم که اگر ماشینسازی دچار بحران شد، با وجود شرکت ایران خودرو این بحران در استان ما به حداقل رسیده است. وقتی ایران خودرو را به اینجا آوردیم خودم و خانوادهام بیشترین تهمتها را از سوی برخی از مردم متحمل شدیم. من به اینجا کارخانه آورده بودم. دوست داشتم این کارخانه تبدیل به مطالبه مردم شود و بگویند یک کارخانه کم است؛ ۱۰ کارخانه بیاورید. به جای اینکه در هر جمعی از ما بخواهند که ثابت کنیم در سود کارخانه شریک نیستیم، از ما توسعه این کارخانهها را بخواهند. حالا از آن موقع ۱۴ سال گذشته؛ اولا اگر من شریک بودم تا حالا معلوم میشد. ثانیا اصلا چرا ما باید چنین طرز فکری داشته باشیم. آروزی من اصلاح این طرز تفکر بود. از آنجایی که این طرز فکر از میان نرفته شاهد فرار افراد نخبه و کارآفرین از استان هستیم. البته همه مردم چنین طرز تفکری ندارند و شاید اقل مردم اینطور فکر میکنند. اکثریت مردم اشکال دیگری دارند و آن بیتفاوتی است. اگر قرار باشد به کسی که کارخانه آورده بگوییم ثابت کن در سود کارخانه شریک نیستی به کسی که هیچ کاری نکرده چه میگوییم؟!!
در واقع مردم ما با کسی که هیچ کاری نکرده کاری ندارند!! نتیجه این امر این است که همیشه یک فضای بدبینی در جامعه ما حاکم است. کسانی که مرا میشناسند میدانند که به سادهترین شکل و در سطح یک کارمند معمولی و حتی پایینتر زندگی میکنم؛ در حالی که توان یک زندگی بهتر را دارم؛ اما هیچ موقع کوچکترین چشمداشتی به بیتالمال و مالاندوزی از این طریق را نداشتم.
این طرز تفکر بدبینانه باعث شده افراد قدر وارد صحنه نشوند و ما تبعات آن را تحمل کنیم. اگر سرمایههای انسانی و مادی از یک جامعه فرار کنند آینده آن جامعه چیزی جز تباهی نخواهد بود. برعکس در جوامعی که پذیرای سرمایههای انسانی و مادی هستند پیشرفت و شکوفایی حتمی است. حالا اگر کشوری مثل آمریکا دلار بیپشتوانه چاپ میکند به دلیل همین فرهنگ پذیرش و جذب سرمایههای انسانی و مادی از همه کشورهای دنیا است. اگر در تبریز هم ۱۰ پزشک قدر و حاذق حضور داشته باشند از همه جای دنیا به اینجا میآیند؛ ولی ما فعلا این فضا را نداریم….
خودمان را باید تغییر دهیم؛ دنیا به خاطر ما تغییر نمیکند
و در آخر لطفا بفرمایید توصیه شما به مسوولان استان بویژه استاندار جدید چیست؟
اعتقاد من این است که تبریز در فرهنگ، هنر و سایر مسائل حرفهای زیادی برای گفتن دارد ولی اگر از همه ظرفیتهایش استفاده کند، به راحتی میتواند پایتخت اقتصادی ایران شود.
خدابخش از نظر شخصیت و مبانی اعتقادی انسانی برجسته و کاملا بیحاشیه و بی غل و غش هستند و همه باید دست به دست هم دهیم تا تبریز و آذربایجان را با اتکاء به همین افراد به جایگاه واقعی خود بازگردانیم. توصیه میکنم ایشان پروژههای مهمی را که میتواند زنجیره تولید و صنعت کشور را به حرکت درآورد روزانه پیگیری کنند که به نظر من مس، خودروسازی و صنایع غذایی از جمله اینها هستند. مخصوصا مدیریت ارشد استان باید به مقوله صادرات و ارائه خدمات به کشورهای اطراف و همسایه توجه بیشتری داشته باشد. مخلص کلام اینکه خودمان را باید تغییر دهیم؛ دنیا به خاطر ما تغییر نمیکند.