سالها از پی سال میآیند و میروند و «پروین» همچنان ناشناخته و تنهاست. چه اسفندماه که یادآور زادروز اوست و چه در نیمه فروردین که گل عمر نورستهاش را به آغوش سرد خاک سپرده است.
به گزارش آذر صبح به نقل از فارس، پروین اعتصامی را هنوز خوب نمیشناسیم، حتی ما، همشهریان پروین، مردمان شهر تبریز که به اولینهای ارزشمندش همیشه بالیدهایم و فرهنگ پروریش را ستایش کردهایم هم او را به شایستگی نمیشناسیم.
شاید پروین برایمان یادآور تندیسی باشد که اولین بار در محوطه نمایشگاه بینالمللی تبریز نصب شد و چهره بینهایت آرام زنی را به تصویر کشیده بود که نگاهش افق را میکاوید و ته مایه لبخندش در چین و شکن گره روسریاش گم میشد.
و شاید نام پروین را در مسیر خیابان چای کنار تبریز نرسیده به پل شهید بهشتی بر روی لوح معرفی کوچهای دیده باشیم که سابق بر این نامش کوچه ساوجبلاغیها بود و اکنون نام «پروین اعتصامی» را به تناسب وجود خانه پدرش یوسف اعتصامی در این کوچه، برگزیده است.
و اینگونه است که چهره پروین گویی صبر و تحمل را از کودکی به دوش کشیده و بیت بیت شعرهایش هم آبستن غمی پنهان و محمل آموزههایی پرمغز شدهاند. کلماتی محجوب همانند گوینده شان که زندگی کوتاهش را هم با تمام تلخیهای آمیخته با آن، بیگلایه طی کرد و خود را چنان به دست فلک سپرد که گویی ۳۵ سال زندگی را هم برای خود زیاد میدانسته است.
هر نکته که دانی بگوی پروین / تا نیروی گفتار در زبان است
آخرین روزهای اسفند ماه همیشه سالروز تولد بانوی شعر فارسی را خاطرنشان میسازد و امسال یادآور سپری شدن یکصد و هشت سال از تولد بانوی آرامی است که سرنوشتش هم مانند معدود عکسهای باقی مانده از او، آرام و مظلوم و غمگین میکند.
امسال هم مانند سالهای گذشته، مراسم روز «پروین اعتصامی» در میان جمعی کوچک از علاقمندان شعر و ادبیات و در حیاط خانه بازسازی شده پدر پروین در تبریز برگزار شد تا شائبه بیتوجهی به این مناسبت و فراموشی پروین را از بین ببرد.
اما چه سود که پروین، اینجا در زادگاهش هم تنها و ناشناخته و مهجور است، حتی در روزی که تقویم به نام او باز میشود و شعرهای حکمت آموز و سرشار از پند و اندرزش را یادآوری میکند…
به بوستان جان تا گلی هست پروین / تو خود باغبانی کن این بوستان را
سالها از پی سال میآیند و میروند و «پروین» همچنان ناشناخته و تنهاست. چه اسفندماه که یادآور زادروز اوست و چه در نیمه فروردین که گل عمر نورستهاش را به آغوش سرد خاک سپرده است.
برگزاری برنامهها و مراسمهای نصفه نیمه، بدون کارشناسی لازم، خلق الساعه و کم اثر در شناخت بانویی که در طول عمر کوتاهش، با نگاه دقیق و کلمات استوارش دهها اثر بیمثال را در آسمان ادب این مرز و بوم ثبت کرده و در پروراندن قالبهای ادبی خاص مانند «مناظره» دستی بر آتش کلام داشته، بسیار دور از انتظار ادب دوستان و دور از شأن بلند مرتبه پروین ادب فارسی است.
اما امسال هم مانند هر سال، و با توجه به تبریز ۲۰۱۸ که مسابقات مختلف و همایشهای مختلف به منظور معرفی تبریز برگزار میشود پروین اعتصامی باز همانند سالهای گذشته مورد بیمهری قرار گرفته است و حتی در این برنامه نیز توجهی به این امر نشده است.
آنچه بر میزان تلخی این اتفاق میافزاید، سکوت خبری سنگینی است که البته مدتی است گریبان حوزههای مختلف را گرفته و همین سکوت، دامنگیر پروین و جشن تولد بیسر و صدایش هم شده است.
حالا باید این غصه را هم به دیگر اتفاقات تلخ فرهنگیمان اضافه کنیم و یادمان نگاه داریم که پروین اعتصامی در شهر خودش هم مهجور و تنهاست. با این روند شاید در سالهای نه چندان دور شاهد به سرقت رفتن این شاعر قدرتمند و توانا از سوی کشورهای همسایه باشیم و پس از آن غصهاش را بیشتر و جدیتر بخوریم.
بیشک، زمینههای اخلاقی، معنوی و آموزشی شعر پروین شایسته برگزاری کنگرههایی علمی و در شأن او برای بازشناسی و بررسی این آموزهها هستند و هنوز هم شاعران و اهالی فرهنگ و هنر شهر تبریز و ایران زمین، در انتظار اعلام فراخوان این چنین برنامههای علمی از سوی هیئتی متخصص و وزین هستند.
و ما همچنان امیدواریم …
همه اینها اما بخشهایی مشخص و هزار بار گفت شده از زندگی او هستند؛ زندگینامه پر نشیب و فرازی که خواندنش سخت نیست و تنها با چند لحظه تامل در صفحات دنیای مجازی میتوان به آن دست یافت. میتوان خواند که رخشنده اعتصامی مشهور به پروین اعتصامی از شاعران بسیار نامی معاصر در روز ۲۵ اسفند سال ۱۲۸۵ شمسی در تبریز تولد یافت؛ پدرش یوسف اعتصامی مشهور به اعتصامالملک آشتیانی فرزند میرزا ابراهیم آشتیانی فرزند ملا حسن فرزند ملا عبدالله فرزند ملا محمد فرزند ملا عبدالعظیم آشتیانی و مادرش بانو اختر فتوحی فرزند میرزا عبدالحسین ملقب به مُقدّم العِداله و متخلص به «شوری» از واپسین شاعران دوره قاجار، اهل تبریز و آذربایجانی بودند.
میتوان با کنکاشی کوتاه دید که او از ابتدا زیر نظر پدر دانشمند خود – که با انتشار کتاب (تربیت نسوان) اعتقاد و آگاهی خود را به لزوم تربیت دختران نشان داده بود – رشد کرد. در کودکی با پدر به تهران آمد. ادبیات فارسی و ادبیات عرب را نزد وی قرار گرفت و از محضر ارباب فضل و دانش که در خانه پدرش گرد می آمدند بهره ها یافت و همواره آنان را از قریحه سرشار و استعداد خارقالعاده خویش دچار حیرت می ساخت. در هشت سالگی به شعر گفتن پرداخت و مخصوصاً با به نظم کشیدن قطعات زیبا و لطیف که پدرش از کتب خارجی (فرنگی ـ ترکی و عربی) ترجمه می کرد طبع آزمائی می نمود و به پرورش ذوق میپرداخت
میتوان دانست او در نوزده تیر ماه ۱۳۱۳ با پسر عموی خود ازدواج کرد و چهار ماه پس از عقد ازدواج به کرمانشاه به خانه شوهر رفت. شوهر پروین از افسران شهربانی و هنگام وصلت با او رئیس شهربانی در کرمانشاه بود. اخلاق نظامی او با روح لطیف و آزاده پروین مغایرت داشت. او که در خانهای سرشار از مظاهر معنوی و ادبی و به دور از هر گونه آلودگی پرورش یافته بود پس از ازدواج ناگهان به خانه ای وارد شد که یک دم از بساط عیش و نوش خالی نبود و طبیعی است همراهی این دو طبع مخالف نمی توانست دوام یابد و سرانجام این ازدواج ناهمگون به جدایی کشید و پروین پس از دو ماه و نیم اقامت در خانه شوهر با گذشتن از کابین طلاق گرفت. با این همه او تلخی شکست را با خونسردی و متانت شگفتآوری تحمل کرد و تا پایان عمر از آن سخنی بر زبان نیاورد و شکایتی نکرد. در سال ۱۳۱۴ چاپ اول دیوان پروین اعتصامی، شاعره توانای ایران، به همت پدر ادیب و گرانمایهاش انتشار یافت.
پروین مدتی در کتابخانه دانشسرای عالی تهران سمت کتابداری داشت و به کار سرودن اشعار خود نیز ادامه می داد. تا اینکه دست اجل او را در ۳۵ سالگی از جامعه ادبی گرفت.
میتوان با حسرت دانست که اختر چرخ ادب در شب ۱۵ فروردین سال ۱۳۲۰ خورشیدی به بیماری حصبه در تهران زندگی را بدرود گفت و پیکر او را به قم بردند و در جوار قبر پدر دانشمندش در مقبره خانوادگی به خاک سیاهی سپردند که بالین او شده بود.
دیوان پروین، شامل ۲۴۸ قطعه شعر است که از آن میان ۶۵ قطعه به صورت مناظره است. اشعار پروین اعتصامی بیشتر در قالب قطعات ادبی است که مضامین اجتماعی را با دیدهٔ انتقادی به تصویر کشیده است. در میان اشعار پروین، تعداد زیادی شعر به صورت مناظره میان اشیاء، حیوانات و گیاهان وجود دارد.
درونمایه اشعار وی بیشتر غنیمت داشتن وقت و فرصتها، نصیحتهای اخلاقی، انتقاد از ظلم و ستم به مظلومان، ضعیفان و ناپایداری دنیاست. در شعر پروین استفادههایی از سبک شعرای بزرگ پیشین نیز شده است.
اشعار وی را میتوان به دو دسته تقسیم کرد، دسته اول که به سبک خراسانی گفته شده و شامل اندرز و نصیحت است و بیشتر به اشعار ناصرخسرو شبیه است.
دسته دوم اشعاری که به سبک عراقی گفته شده و بیشتر جنبه داستانی به ویژه از نوع مناظره دارد و به سبک شعر سعدی نزدیک است. این دسته از اشعار پروین شهرت بیشتری دارند.
تمام اینها اما حتی بخشی از غم و فراغ و تنهاییهای این بانوی آرام و محجوب را معرفی نمی کند؛ وقتی پس از جدایی اشعار عاشقانه اش را به دست آتش سپرد و از آنها هیچ باقی نگذاشت تا همگان او را به عنوان شاعری فرهنگ دوست و کهن نویس که به شیوه خراسانی و عراقی مینویسد و نصیحت گوییهایش شیرین عاری از طعنه است بشناسند.
و ما، مردمان امروز هنوز هم از او هیچ نمیدانیم و در روزهایی که به شهادت تقویم یادگار اویند هم تلاشی برای این دانستن نمیکنیم. هرچند خانه او امروز زیبا و آراسته در اختیار ماست، اما جای روح لطیف و نگاه محجوب اختر چرخ ادب در آن خالی است.
شعر روی قبر پروین اعتصامی
اینکه خاک سیهش بالین است
اختر چرخ ادب پروین است
گر چه جز تلخی ز ایام ندید
هر چه خواهی سخنش شیرین است
صاحب آنهمه گفتار امروز
سائل فاتحه و یاسین است
دوستان به که ز وی یاد کنند
دل بی دوست دلی غمگین است
خاک در دیده بسی جان فرساست
سنگ بر سینه بسی سنگین است
بیند این بستر و عبرت گیرد
هر که را چشم حقیقت بین است
هر که باشی و ز هر جا برسی
آخرین منزل هستی این است
آدمی هر چه توانگر باشد
چون بدین نقطه رسید مسکین است
اندر آنجا که قضا حمله کند
چاره تسلیم و ادب تمکین است
زادن و کشتن و پنهان کردن
دهر را رسم و ره دیرین است
خرم آنکس که در این محنت گاه
خاطری را سبب تسکین است