برای اینکه نفرین شده ترین تیم سال ۹۶ را برایتان معرفی کنیم کار چندان دشواری نداشتیم چرا که تیمی که این لقب را به خود اختصاص داده با کوله باری از اتفاقات عجیب با اختلافی فاحش عنوان نفرین شده ترین تیم سال را با خود یدک می کشد.
آذر صبح، سعید عبدی: فوتبال ایران در سال های اخیر همواره سوژه های عجیب و باور نکردنی را داشته که شاید نمونه خارجی آن را نتوانیم در هیچ کجای دنیا مشاهده کنیم. تیم های فوتبال باشگاهی کشورمان چه در لیگ برتر و چه در لیگ دسته های پایین تر با مشکلات بسیاری دست و پنجه نرم می کنند و گاهی این مشکلات به حدی می رسد که دیگر نمی توانیم نام باشگاه را روی تیم مورد نظر بگذاریم. اما در این مطلب قصدمان ورود به مقوله عظیم مشکلات باشگاه های فوتبال ایران در زمینه حرفه ای گری نیست. می خواهیم در پایان سال به معرفی نفرین شده ترین تیم سال ۹۶ بپردازیم. تیمی که از آن صحبت می کنیم به عنوان یک تیم میانه جدولی در پایان نیم فصل اول لیگ دسته اول کار خود را دو فصل پیش به پایان رساند اما در نیم فصل دوم به یک باره در قامت مدعی ظاهر شده و در پایان بازی ها جواز حضور در لیگ برتر را کسب کرد. این باشگاه با داشتن قدمتی قابل توجه پس از دو دهه به سطح اول فوتبال کشور بازگشت اما این بازگشت تنها یک فصل دوام داشت! این شما و این هم داستان بلند بالای قربانیان ماشین سازی در سالی که گذشت:
امروز کاپیتان تیم ملی، فردا در جست و جوی تیم!
ماشین سازی زمانی که پای به بازی های لیگ برتر گذاشت، دست به خرید چند ستاره مطرح زد تا در راس خبرهای فوتبالی کشور قرار بگیرد. یکی از بزرگترین خریده های این باشگاه، آندرانیک تیموریان، کاپیتان تیم ملی فوتبال ایران در آن دوره بود. آندو که سابقه بازی در تیم تراکتورسازی را در دو مقطع داشت این بار در ماشین سازی تبریز حضور یافت تا برای سومین مقطع در فوتبال شهر تبریز فوتبال خود را ادامه دهد. انتخاب ماشین سازی اما برای آندو گران تمام شد؛ هزینه این انتخاب برابر بود با از دست دادن جایگاه چند ساله این هافبک باتجربه در تیم ملی فوتبال ایران آن هم در سال های منتهی به جام جهانی! آندو به واسطه نتایج ضعیف ماشین سازی از نظر فنی بسیار افت کرده بود و زمانی که به خود آمد دید که اردوهای تیم ملی یکی پس از دیگری در حال برگزار شدن هستند و جایی برای او در لیست کی روش وجود ندارد. این پایان دردسرهای آندو نبود، کاپیتان سابق تیم ملی در نیم فصل از ماشین سازی جدا شده و راهی تیم نفت تهران شد ولی در آن جا هم دیگر توفیقی برایش حاصل نشد. دوران فوتبال آندو به قدری ضربه خورده بود که او در نقل و انتقالات تابستانی لیگ هفدهم تا دقایق پایانی بدون تیم مانده بود و موفق به عقد قرارداد با هیچ تیمی نشده بود تا اینکه بازهم تیمی از تبریز به داد او رسید و این بار گسترش فولاد که سراغ تیموریان رفته و با او قرارداد بست. به این ترتیب باید یکی از بزرگترین قربانیان ماشین سازی را آندرانیک تیموریانی بدانیم که از کاپیتانی تیم ملی به بازیکنی در جست و جوی تیم تبدیل شد.
ناجیِ رفت و برگشت!
رسول خطیبی رقم زننده همان خیز بزرگ ماشین سازی در نیم فصل دوم لیگ دسته یک بود که در مقدمه به آن اشاره شد. خطیبیِ جوان در دور برگشت لیگ دسته یک هدایت ماشین سازی را بر عهده گرفت و این تیم را لیگ برتری کرد. رسول در لیگ برتر هم روی نیمکت ماشین سازی نشست ولی ایستگاه لیگ شانزدهم به میانه های راه نرسیده بود که خطیبی برکنار شد. سرمربی ماشین سازان یک نیم فصل بیرون نشست و در آغاز فصل جدید مسابقات بار دیگر هدایت ماشین سازی را بر عهده گرفت البته این بار در دسته یک (!) مثل دو سال پیش… رسول همانند دو سال پیش هدایت ماشین سازی را در لیگ دسته یک بر عهده گرفت و جالب است که همانند یک سال پیش بازهم در میانه های راه به دلیل کسب نتایج ضعیف از سمت خود برکنار شد تا او را هم یکی از قربانیان ماشین سازی بدانیم. بی شک رسول خطیبی فشار و استرسی که در سه مقطع متفاوت در ماشین سازی متحمل شده را شاید در کل دوران فوتبالی اش تجربه نکرده بود! حواشی که در طول سال جاری برای رسول خطیبی و ماشین سازی رخ دادند را اگر بخواهیم بررسی کنیم شاید بیش از کل این متن باشد ولی بی تردید اگر اهل فوتبال باشید می دانید که از چه اتفاقات صحبت می کنیم!
کاپیتانِ دوپینگی!
حبیب گردانی در شهرداری تبریز چهره شد به تراکتورسازی پیوست؛ در تراکتور ستاره شد و به تیم ملی هم دعوت شد. به یک باره سر از سپاهان در آورد تا مغضوب هواداران تراکتور شود؛ ماشین سازی که لیگ برتری شد، جبیب به تبریز بازگشت تا بازهم زیر نظر خطیبی و این بار در ماشین سازی تبریز توپ بزند. یکی از گرانقیمت ترین چهره های تیم ماشین سازی بود و در کنار آندو بزرگترِ تیم به شمار می رفت. به یک باره خبر آمد که دوپینگ کرده و پنج سال محروم شد! به همین سادگی و به همین بدمزگی! حبیب گردانی که اینک سال اول محرومیت خود را می گذراند در تلاش است که با رایزنی های مختلف محرومیتش را بشکند چرا که پنج سال محرومیت مساوی خواهد بود با پایان دوران حرفه ای این بازیکن که در حال حاضر ۳۴ ساله است. به این ترتیب حبیب گردانی را هم باید یکی دیگر از قربانیان ماشین سازی بنامیم که به واسطه بازگشت دوباره به تبریز و حضور در جمع سبزپوشان تبریزی با بدترین اتفاق دوران حرفه ای اش روبرو شد.
آقای وعده ها آمد و رفت اما کاش نمی آمد!
چند سالی میشد کارخانه ماشینسازی به خاطر مشکلاتش در لیست واگذاری سازمان خصوصیسازی قرار گرفته بود تا اینکه پس از کش و قوسهای فراوان به بخش خصوصی واگذار شد. محمد علی شریعت زاده صنعتگر نام آشنایی است که ریسک خرید ماشینسازی با بدهیهای میلیاردی را به جان خرید و به گفته خودش بعد از خرید این کارخانه حتی وقت نمی کرد روزی دو ساعت بخوابد و تمام هم و غمش احیای ماشینسازی و تبدیل آن به یک برند بین المللی بود. شریعت زاده با وعده هایی بزرگ همچون خرید هواپیمای اختصاصی برای ماشین سازان و قهرمانی در لیگ قهرمانان آسیا مالک ماشین سازی شد ولی در اردوی پیش فصل و زمانی که دو تن از مدیران تیم به دلیل عدم پرداخت پول هتل در اتاق حبس شدند مشخص شد که این وعده ها می رود که تو خالی از آب دربیاید! یارگیری ماشین سازی در حد یک تیم لیگ برتری معمولی انجام شد تا سبزپوشان جزو مدعیان اصلی لیگ یک نام بگیرند ولی تنها یک ماه بعد از آغاز بازی ها و زمانی که بازیکنان ماشین سازی پی به این موضوع بردند که شریعت زاده برخلاف ادعاهایش ریالی برای خرج کردن ندارد به صورت دسته جمعی اقدام به فسخ قراردادهایشان کردند که البته در این بین اتفاقاتی رخ داد که بسیاری از آنها از این تصمیم صرفنظر کردند. شریعت زاده با وعده های بزرگ آمد ولی فکرش را نمی کرد که عرصه فوتبال تا این اندازه بی رحم باشد او به یک باره آمد و به یک باره تر نیز رفت تا با خود بگوید کاش نمی آمدم! اعتبار اقتصادی شریعت زاده پس از این اتفاقات تحت الشعاع قرار گرفت تا او هم در لیست قربانیان ماشین سازی نفرین شده قرار بگیرد!
باشگاه شهرداری تبریز
باشگاه شهرداری تبریز با نیت نجات قدیمی ترین باشگاه شمال غرب کشور اقدام به خرید ماشین سازی کرد. باشگاه شهرداری حتی امتیاز لیگ یکی تیم فوتبال خود را به ماشین سازی داد که این موضوع اولین حاشیه بزرگ ماشین سازان برای شهرداری تبریز بود. در ادامه شهرداری تبریز که حسابی روی ماشین سازی زوم کرده بود هر چه در توان داشت برای این تیم خرج کرد و دود این خرج های بی حد و حساب به چشم سایر رشته های تحت پوشش این باشگاه رفت. با بازگشت تیم فوتبال شهرداری تبریز به لیگ یک و تجربه دو فصل پرحاشیه و سخت با ماشین سازی که خرج زیادی روی دست شهرداری تبریز گذاشته و در مقابل بازدهی هم برایش نداشت باعث شد تا این باشگاه از ادامه حمایت خود از ماشین سازی انصراف دهد! بی شک شهرداری تبریز را باید یکی از بزرگترین قربانیان ماشین سازی بدانیم چرا که در دو سال اخیر حضور سبزپوشان تحت حمایت شهرداری تبریز جز دردسر چیز دیگری برایشان نداشت.
ریسک بزرگ آقای متمول
محمدرضا زنوزی، نامی آشنا در عرصه بخش خصوصی ورزشی است. او را باید یکی از معدود نفرات موفق فوتبال ایران در عرصه خصوصی سازی نامید. گسترش فولاد با مالکیت زنوزی از دسته های پایین تر پله پله بالا آمد و اینک چند سالی است که با ثبات کامل در لیگ برتر فعالیت می کند. باشگاه گسترش فولاد یکی از باشگاههایی است که کمترین پرونده مالی را در فدراسیون فوتبال دارد و کمتر بازیکنی را می توانیم پیدا کنیم که پس از جدایی از این تیم از مجموعه گسترش فولاد ناراضی باشد. محمدرضا زنوزی که چندین بار بحث خرید باشگاه تراکتورسازی توسط وی مطرح شده در اقدامی عجیب و دقیقا پس از پایان کار تلخ شریعت زاده در باشگاه ماشین سازی، این باشگاه را خریداری کرد! ریسک بزرگی که آقای متمول آن را به جان خرید حواشی بسیاری داشت. اگر طی ماه های اخیر سری به باشگاه گسترش فولاد بزنید خواهید دید که ساختمان باشگاه دیگر آن ساختمان آرام و بی حاشیه نیست! وارد جزئیات نمی شویم تا این حد بدانید که در تعطیلات نیم فصل یکی از بازیکنان مطرح ماشین سازی برای دریافت رضایت نامه و مطالباتش درگیری فیزیکی شدیدی در محل باشگاه به راه انداخت که البته به لطف ارتباطات قوی گسترشی ها این موضوع زیاد رسانه ای نشد. این تنها بخشی از حواشی یاد شده بود که به آن اشاره کردیم دعوای هفتگی گسترشی ها و ماشین سازان سر چمن ورزشگاه بنیان دیزل و افت فاحش کیفیت این چمن پس از افزایش تعداد بازی هایی که رویش انجام می شود یکی دیگر از اتفاقاتی است که پس از خرید باشگاه ماشین سازی توسط مالک باشگاه گسترش فولاد، آبی های تبریزی را با آن روبرو کرده است.