«تبریز جمعه متفاوتی را از سر میگذراند، شهروندان از مناطق مختلف استان در تبریز گردهم آمده و در سه نوبت با تشکیل تجمعات اعتراضی نسبت به وضعیت آب شرب شهرهای خود، اعتراض کردهاند، معترضان بهبود وضعیت آب را مهمترین خواستهی خود میخوانند.»
آذر صبح/ زهرا حیدری آزاد: نوشته بالا نه سیاه نمائی است و نه تشویش اذهان عمومی، برشی غیر واقعی از حادثهای که هنوز روی نداده و شاید هیچ وقت روی ندهد، اما واگویهای است تلخ از آنچه که بی آبی به سرمان میآورد، شبیه همان که چند روز پیش در خرمشهر اتفاق افتاده بود…
همین چند روز پیش بود که یک عضو هیات علمی گروه آب و هواشناسی دانشگاه تبریز نسبت به وضعیت بحرانی کمبود آب هشدار داده و گفته بود: وضعیت امروز خرمشهر میتواند بیانگر وضعیت بحرانی فردای شهرها و روستاهای آذربایجان شرقی باشد.
دکتر صراف افزوده بود: مردم و مسئولان وقتی از نزدیک با یک مشکل روبهرو میشوند، تازه به این نتیجه میرسند که باید فکر کنند، در حالی که برای فکر کردن و برنامهریزی حدود ۱۵ سال زمان لازم است، عادت نکردهایم که تصمیم مناسب را در زمان مناسب بگیریم. زمان بحران، زمان اقدامات اورژانسی است، وقتی فردی دچار حمله قلبی میشود، دیگر وقت آن نیست که به تغذیهی فرد فکر کنیم و باید اقدامات اورژانسی را در اسرع وقت انجام داده و به فکر تزریق آمپول و اکسیژن رسانی برای نجات بیمار باشیم، ما نیز در این برهه به آمپول و اکسیژن رسانی نیازمندیم.
آب کم داریم. این را تقریبا همه میدانیم. هم ما مردم، هم مسوولان استانی و هم مسئولان کشوری؛ این درست که یک زمانی آذربایجانشرقی منطقه شمالغرب کشور، منطقه پرآبی بوده است که به قول اهالی روستاهای این منطقه، زیر هر سنگی را که بلند میکردی آب جاری می شد، ولی الان بی آبی یا بحران آبی، واقعیت پیش روی ماست، هر چند که برخی از اسم بحران چندان خوششان نیاید! نمونه عینی آن هم خشک شدن دریاچه ارومیه که ۳۰سال پیش کسی باور نمی کرد، روزی این دریاچه با آن عظمت و زیبایی خشک شود.
تصمیمهای نادرست کشوری و استانی برخی از مسوولان و تغییرات اقلیمی، سوغات بحران آب را به جای گذاشته است، همه این مسائل را من و شما میدانیم اما این باعث نمیشود چون آنها اشتباه کردهاند؛ ما و مسئولان فعلی نقش خود را فراموش کنیم.
هرچند که امسال آسمان به روی ما روی خوش نشان داد و تا جایی که می توانست بارید ولی مشکل آبی حل نشده است، این آبها نه توانست دریاچه را پر کند و نه میتواند خیال ما را بابت سالهای بعد راحت کند، البته که باید دست به دعا باشیم تا آسمان هر سالمان شبیه آسمان سال ۹۷ دست و دلباز باشد ولی این کافی نیست، باید دستهای همت را بالا بزنیم و عملکرد ما و مسئولین شبیه مردمانی باشد در پی رفع مشکل جدی، همت کردهاند؛ به واقع که در حال حاضر شبیه چنین مردمانی نیستیم!
حل خطرات برآمده از تغییر اقلیم را میبایست در چارچوبی فراتر از چارچوب تعریفشده مدیریتی کنونی شهرهایمان تعریف کنیم، توانایی اجماع و هماهنگی بهتر در سرمایهگذاری در تامین زیرساختها و امکانات آبی، مشارکت کارآمد شهروندان و دسترسی آزاد به واقعیات کنونی مسئله آب،باعث میشود که نسبت به تغییرات اقلیمی تابآور باشیم، قبول کنیم که در امر فرهنگ سازی برای صرفه جویی در مصرف آب فقط برنامههای چندثانیهای صداو سیما کافی نیست، با توجه به وضعیت کنونی شهرها، مسئولین استان نیازمند مشارکت جدی شهروندان هستند.
به عنوان مثال در بحث احیای دریاچه ارومیه، یکی از مسائل پراهمیت لزوم کنترل و صرفه جویی در مصرف آب در بخش کشاورزی اطراف دریاچه بود که همواره با واکنش اهالی آن منطقه روبرو است، چرا که برای آنها نه پیشهای غیر از کشاورزی تعریف شده و نه آنها به عمق فاجعه خشک شدن دریاچه ارومیه که مساوی است با نابودی حیات آنها، اشراف کامل دارند، متاسفانه مسئولین نیز نیز به عمق فاجعه آگاهی نداشته و ندارند، مدیریت و حکمرانی نادرست منابع آب در منطقه دردی روی دردها است، در هیچ جای دنیا، در حالیکه وضعیت آبی مثل کشور ما بحرانی است، آب به شکل شاهانه مصرف نمیشود، هیچ راهی نداریم جر اینکه مدیریت منابع آب را با مسئولت پذیری نسبت به آیندگان و با توجه به میزان بارش ها اعمال کنیم.
آنطور که سرپرست شرکت منطقهای آذربایجان شرقی گفته وضعیت بارش در کشور ما در مقایسه با میانگین جهان، یکسوم است درحالی که میزان مصرف ما در یکشبانه روز برای هر فرد ۲۴۰لیتر است که این رقم در دنیا به صورت میانگین ۱۳۰لیتر میباشد.
وی درباره تبعات مصرف بالای آب در استان نیز گفته است : در استان آذربایجان شرقی ۲۵دشت داریم که آبهای زیرزمینی دشتها سالیانه افت میکنند و مخازن آبهای زیرزمینی رفتهرفته خالی میشوند.
سالهای اخیر البته کم آبی و کم بارشی مخاطرات بیشتری را متوجه کشور و به بالتبع استان ما کرده است، چرا که نیاز آبی افزایش جمعیت و توسعه در ایران قابل مقایسه با گذشته نیست. خشک شدن دریاچهها و رودخانهها، فرونشست خاک، برداشتهای بی مهابا از سفرههای زیرزمینی نوعی از نگرانی و ترس را میان مدیریت کلان سرزمینی و البته مردم ایران بوجود آورده است. مسالهای که میتواند بر تنشهای اجتماعی دامن بزند و احتمال رخدادهای خشن میانشهری و میان قومی را در آینده موجب شود. با این حال برای حل مشکل راه دشواری در پیش است.
در سبک زندگی ما رسم این است که همه مشکلات را به گردن دیگری بیندازیم و تا آنجایی که میشود خود را از دایره تقصیر خارج کنیم .از سال های گذشته اقلیم سرسختتر شده و در حوزه آب تصمیمات شعاری و احساسی بیشتر از تصمیمات علمی، یکه تازی کرده است، ولی راستش را بخواهید در حال حاضر نیز نه بینش ما تغییر پیدا کرده نه بینش مسئولین ما؛ در این بین فقط یقه همدیگر را گرفتیم و تا میتوانستیم به سازمان های متولی آب تاختیم؛ شاید لازم است، هشتگ«#تبریز، هریس، اسکو و…_آب_ندارد» را پیش از آنکه اوضاع بحرانی شود، دست به دست کنیم…
سخن آخر اینکه: بیائید کاری کنیم، بیائید هماهنگ و مسئولانه تر عمل کنیم، پیش از آنکه دیر شود. جنگ آب، یک شوخی نیست بیاییم در این جنگ بی سلاح نباشیم و در دیپلماسی آب حرفی برای گفتن داشته باشیم.