این روزها در میان تمام روزمرگیهایی که انسانها را گرفتار کرده است و در میان انبوهی از مشکلات زندگیهای شهری، عدهای قصد دارند مهربانی کنند. عدهای نمیخواهند زندگی ماشینی بر لایههای وجودیشان سایه بیاندازد. عدهای در گوشههای شهر تبریز هنوز یادشان به فقرا هست.
آذر صبح/ زهرا حیدری آزاد: آرامش بازار در سکوت شب قدم های لرزانش را استوار میکند؛ راه می افتد سمت بازار، نداری آزارش میدهد ولی دلش به یاری اهالی بازار قرص شده و میداند حتی اگر همه یادشان برود چون اویی در درد نداری و بیکاری میسوزد، محال است چند بازاری خوش غیرت او را فراموش کنند، “بدون اینکه او را بشناسند، بدجور به فکرش هستند” این امید این روزهای مردی ست که هر شب دست خالی به سمت بازار میرود و اما دست خالی باز نمی گردد.
چند کیسه میوه و سبزی بازار “کره نی خانه” تبریز حسابی در فضای مجازی غوغا کرده است؛ جمعی از کسبه بازار کسیه های پلاستیکی چند کیلویی پر از سیب زمینی و پیاز و برخی میوه ها را در آخر شب کنار پیاده رو قرار می دهند تا افراد نیاز مند و بی بضاعت با حفظ عزت و احترام از آن ها استفاده کنند.
شاید بگویید با چند کیسه میوه و سبزی که کاری درست نمیشود ولی تا بوده همین کارهای به ظاهر ساده، شهرها را جان داده اند و در روزگاری که نرخ دلار و ارز آرام نمیگیرد و سکه آرزوی بلندی شده، چند کیسه میوه و سبزی امید افرادی میشود که شب را دست خالی به خانه نروند و دلهای برخی را نیز به اینکه هنوز هم کورسوی امیدی به زنده بودن انسانیت و توجه به نیازمندان به دور از هرگونه ریا، تبلیغات و فرمایشی بودن گرم می کند.
تفاوتی نمیکند چه کسی اولین کیسهها را بر سر راه افراد بی بضائت گذاشته باشد، آنچه مهم است حفظ این سبک کار خیرانه و نظارت به آن است، شهر تبریز بوی مهربانی گرفته و باید این اقدام اهالی بازار تبریز همه گیر شود، تصور کنید شهر به شهر، روستا به روستا در بازارهای سنتی و مدرن جایی برای برای افکار و نیتهای خیر تعریف شود، مکانی که نیازمندان بدون شرم نداری بدان جا مراجعه کنند و با امید به انسانهای نیک در پی آیندهای بدون ترس از نداری گام بردارند.
تبریز، با این کارها حس خوبی به آدم میدهد، تبریز باید هم همینگونه باشد، تب شرم را از روی فقر بزداید و سالها بر خود ببالد که شهری بدون گداست، چرا که مردمان خیرش فقر را به موقع پاسخ میدهند و نمیگذارند چرک دهان باز کند و کل شهر را بگیرد